نوروز از دیدگاه اسلام
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بهار، فرصتى است براى تامل در راز آفرینش و اندیشیدن در شان و جایگاه بهار از نظرگاه دین. در کشور ما نوروز را جشن مى گیرند و حضور سبز بهار را به همدیگر تبریک مى گویند؛ آیا چنین روزى از نظر اسلام, عید است؟ و رفتار مسلمانان در این روز چگونه باید باشد؟
در این فرصت برآنیم تا به بازبینى این موضوع بپردازیم و زوایاى آن را از نگاه اسلام و امامان معصوم(ع) مورد بحث قرار دهیم.
نوروز, پیش از اسلام
پیش از اسلام نخستین روز بهار را عید و جشن ملى به شمار مى آوردند و از آن به عید باستانى یاد مى کردند.
به عقیده بعضى نخستین کسى که از نوروز تجلیل کرد و آن روز را عید ملى شمرد جمشید بود.(1) جمشید بر سراسر جهان تسلط یافت و سرزمین ایران را آباد کرد و اسباب کارها و امور در نوروز براى او تکمیل و موزون گردید،از این رو این روز آغاز سال عجم گردید.(2)
جمشید پسر تهمورث از شاهان افسانه اى پیش از تاریخ ایران (قبل از مادها) است، روزى که او بر تخت سلطنت نشست اولین روز بهار بود؛ آن را نوروز خواند و جشن گرفت.
جمشید مدتى طولانى سلطنت کرد تا آن که مغرور شد و خود را خداى جهان نامید و سرانجام ضحاک با همکارى و همیارى مردم او را از سلطنت خلع کرد و روزى در کنار دریاى چین او را دید و با اره دو نیمش کرد(3) و به زندگى سلطه جویانه اش پایان داد.
بنا به روایتى امام صادق(ع) فرمود: نوروز, روزى است که خداوند از بندگانش پیمان هایى گرفت که تنها خداى یکتا را بپرستند و براى او همتا قرار ندهند و ایمان به رسولان و حجت هاى خدا و امامان(ع) بیاورند و روزى است که کشتى نوح(ع) بر کوه جودى نشست.(4)
و نیز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: نوروز همان روزى است که ابراهیم خلیل(ع) بت هاى قومش را ـ که در آن روز براى شرکت در مراسم جشن از شهر خارج شده بودند ـ شکست.(5)
مجوسیان نیز از قدیم به نوروز اهمیت مى دادند و در آن روز به همدیگر تبریک مى گفتند و براى همدیگر هدیه مى فرستادند. هم چنین گفته اند: در عصر خلافت امیرمومنان على(ع) مجوسیان چند ظرف نقره که در آن شکر ریخته بودند در نوروز به آن حضرت هدیه کردند.
آن حضرت هدیه آنها را پذیرفت و شکرها را بین یاران خود تقسیم کرد و آن ظروف را به عنوان جزیه (مالیات سرانه آنها) قبول کرد.(6)
بنابر همان روایت امام صادق(ع) حادثه شگفت زنده شدن هزاران نفر از بنى اسرائیل قبل از اسلام ـ به فرمان خدا که در آیه 243 بقره به آن اشاره شده است ـ در نوروز رخ داده است(7) که در یکى از شهرهاى شام بر اثر رواج بیمارى طاعون بسیارى مردند. این بیمارى در حقیقت مجازاتى از طرف خدا براى آنها بود زیرا رهبر الهى شان آنها را به جهاد با دشمن فرا خوانده بود ولى آنها سرپیچى کرده بودند. در این میان هزاران نفر (طبق پاره اى روایات, ده هزار یا هفتاد هزار یا هشتاد هزار نفر) به بهانه گریز از طاعون از شهر خارج شدند و پس از فرار در خود احساس قدرت و استقلال نمودند و با نادیده گرفتن اراده الهى و چشم دوختن به عوامل طبیعى دچار غرور شدند خداوند آنها را نیز در همان بیابان با همان بیمارى نابود ساخت.
سالیانى گذشت و حضرت حزقیل(ع) ـ یکى از پیامبران بنى اسرائیل ـ از آن جا عبور مى کرد, و از خدا خواست که آنها را زنده کند خداوند دعاى او را اجابت کرد. آن روزى که آنها زنده شدند, نوروز بود.(8)
از مجموع این مطالب به دست مىآید که نوروز قبل از اسلام روز محترم و خاصى بود و با پیدایى رخدادهایى در آن روز که غالبا مثبت بوده اند بر اهمیت و شهرت آن افزوده شد.
نیکو داشت نوروز پس از اسلام
پس از اسلام نیز طبق پاره اى روایات از این روز تجلیل شده است. هم چنین بروز رخدادهایى مهم موجب افزایش عظمت و احترام آن شده است.
در حدیث (معلى بن خنیس)(9) از امام صادق(ع) ـ که علامه مجلسى مى گوید آن را در کتب معتبر دیده است ـ به چند رخداد بزرگ در نوروز, بعد از اسلام اشاره شده است, از جمله فرمود:
(و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى(ص), و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله(ص) امیرالمومنین(ع) على منکبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها, و کذلک ابراهیم, و هو الیوم الذى امر النبى اصحابه ان یبایعوا علیا بامره المومنین, و هو الیوم الذى وجه النبى علیا(ع) الى وادى الجن یإخذ علیهم البیعه له, و هو الیوم الذى بویع لامیرالمومنین(ع) فیه البیعه الثانیه, و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان, و قتل ذوالثدیه, و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاه الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنا بالدجال, فیصلبه على کناسه الکوفه, و ما من یوم نیروز, الا و نحن نتوقع فیه الفرج, لانه من ایامنا و ایام شیعتنا, حفظته العجم, و ضیعتموه أنتم) نوروز روزى است که:
1ـ جبرئیل بر پیامبر نازل شد.
2ـ پیامبر(ص), على(ع) را بر دوش خود گرفت تا على(ع) بت هاى قریش را از بالاى خانه کعبه فرو ریزد و هم چنین ابراهیم(ع) در چنین روزى بت ها را شکست.
3ـ پیامبر(ص) به اصحاب خود امر کرد (در روز غدیر خم) با على(ع) به عنوان امیرمومنان بیعت کنند.
4ـ پیامبر(ص) على(ع) را به (وادى جنیان) فرستاد تا از آنها در پذیرش اسلام و پیامبر(ص) بیعت بگیرد.
5 ـ در چنین روزى (بعد از مرگ عثمان) براى خلافت حضرت على(ع) بیعتى دوباره شد.
6ـ در چنین روزى على(ع) (در عصر خلافتش) در جنگ نهروان بر خوارج پیروز شد, و مخدج ذوالثدیه (سردمدار خوارج) را کشت.
7ـ در چنین روزى قائم ما (عج) و صاحب امر از پرده غیبت آشکار مى شود.
8ـ در چنین روزى قائم ما (عج) بر دجال (طاغوت خودکامه عصر) پیروز مى گردد و او را در میدان کناسه کوفه به دار مى کشد.
9ـ هیچ نوروزى بر ما نمى گذرد مگر این که ما در آن روز امید فرج قائم(عج) را داریم زیرا آن روز از روزهاى ما و از روزهاى شیعیان ما است و عجم ها آن را پاس داشتند ولى شما (عرب ها) آن را تباه ساختید.(10)
چنان که گفته آمد پدیدار شدن نه رخداد بسیار بزرگ پس از ظهور اسلام موجب عظمت و پاسداشت نوروز شده است.
عالم بزرگ و مجتهد سترگ, بنیانگذار حوزه علمیه نجف اشرف, شیخ طوسى (متوفاى سال 460 هـ.ق) در کتاب (المصباح المتهجد) از معلى بن خنیس روایت مى کند که امام صادق(ع) فرمود: (هرگاه نوروز فرا رسید در آن روز غسل کن و پاکیزه ترین لباس ها را بپوش و با بهترین عطرها خود را خوشبو نما و در این روز روزه بگیر و پس از انجام نافله نمازها و پس از نماز ظهر و عصر دو نماز دو رکعتى (به نیت نماز نوروز) بخوان؛ در نماز اول در رکعت اول پس از حمد ده بار سوره قدر و در رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره کافرون را بخوان و در نماز دوم در رکعت اول پس از حمد ده بار سوره توحید و در رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره ناس و سوره فلق را بخوان و پس از نماز سجده شکر به جاى آر و در این سجده دعاى زیر را بخوان که در این صورت خداوند گناهان پنجاه سال تو (یا پنج سال تو) را (اگر با شرایط باشد) مى بخشد).
آن دعا این است: (اللهم صل على محمد و آل محمد, الاوصیإ المرضیین, و على ارواحهم و اجسادهم(...دعا در مفاتیح الجنان, ذکر شده است].
در نوروز این فراز از دعا را بسیار برخوان: (یا ذاالجلال والاکرام.)
پى نوشتها:
1 ) آقا محمد مقدس اصفهانى, الاوائل, ص584.
2 ) علامه مجلسى, بحار, ج59, ص141.
3 ) جمعى از دانشمندان و نویسندگان, دائره المعارف یا فرهنگ و هنر, ص1260.
4 ) بحار, ج59, ص92 و ج;11 ص342.
5 ) بحار, ج12, ص43. (ماجراى شکستن بت ها در عصر نمرود, به دست حضرت ابراهیم, درقرآن سوره انبیإ,آیه58آمده است)
6 ) علامه مجلسى, بحار, ج41, ص118.
7 ) همان, ج59, ص92.
8 ) علامه طبرسى, تفسیر مجمع البیان, تفسیر قرطبى و آلوسى, تفسیر روح البیان, ذیل آیه 243 بقره.
9 ) معلى بن خنیس از دوستان و شیفتگان امام صادق(ع) بود, مرحوم شیخ طوسى(ره) در شإن او مى نویسد: ((و کان محمودا عنده و مضى على منهاجه; معلى, در محضر امام صادق(ع) شخص ستوده اى بود, و در حالى که در صراط امام صادق(ع) بود, از دنیا رفت. )) و شیخ بهایى(ره) مى گوید: ((الحق ان معلى بن خنیس, ممدوح جدا; حق این است که معلى بن خنیس حقیقتا مورد ستایش است.)) علامه علیارى, بهجه الامال, ج7, ص48) از گفتنى ها این که: داوود بن على, فرماندار مدینه, به فرمان عبدالله سفاح (اولین خلیفه عباسى) معلى بن خنیس را دستگیر کرد و به او گفت: ((فهرست شیعیان را به من بده.)) معلى نام آنها را فاش نساخت, و با قاطعیت گفت: اگر شیعیان, زیر قدم هایم باشند, قدمم را برنمى دارم, داوود فرمان داد گردن او را زدند, و پیکر مطهرش را به دار آویختند, هنگامى که امام صادق(ع) از شهادت او آگاه شد, فرمود: ((قطعا براى داود نفرین مى کنم.)) امام صادق(ع) مشغول نماز شد و هنوز سر از سجده بلند نکرده بود که صداى شیون بلند شد, و گفتند داود بن على از دنیا رفت... (اقتباس از: محمد بن یعقوب کلینى, اصول کافى, ج1, ص512 و 513.) امام صادق(ع) به داوود بن على در مورد کشتن معلى اعتراض کرد و فرمود: ((قتلت رجلا من إهل الجنه; تو مردى از اهل بهشت را کشتى.)) (علامه علیارى, بهجه الامال, ج7,ص48)
10 ) علامه مجلسى, بحار, ج59, ص92.
ادامه دارد ...