آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی چه بود؟
آیتالله شهید سید محمدباقر صدر از جمله مراجعی بود که با انقلاب اسلامی و امام خمینی پیوندی عمیق داشت تا جایی که او را شهید انقلاب اسلامی ایران دانستهاند. او به همراه خواهرش بنتالهدی صدر در 19 فروردین 1359 توسط ماموران امنیتی رژیم بعث ربوده شد و به شهادت رسید.
آیتالله سید عبدالهادی حسینی شاهرودی از شاگردان شهید صدر در خاطرات خود درباره آخرین پیام شهید صدر به امام خمینی میگوید: پس از انقلاب اسلامی و انعکاس آن در حوزهی نجف اشرف، دولت بعث عراق به آیتالله صدر چندان مهلت نداد و در این مدت ایشان چند جزوهی تحقیقی دربارهی حکومت دینی به عنوان هدیه برای انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآورد و چهارده جلسه به عنوان تفسیر موضوعی، تدریس نمودند و نامهنگاریهایی در دفاع از انقلاب اسلامی نوشتهاند.
دولت بعث عراق در نوبت اول، ایشان را زندانی و سپس آزاد نمود و آنگاه ایشان را در منزل محبوس نمودند و در چند نوبت به طور ناشناس اقدام به ترور آیتالله صدر کردند اما موفق نشدند. بالاخره ایشان در تاریخ 19 فروردین 1359 بازداشت شدند و به دست صدام به شهادت رسیدند.
در ایام حصر خانگی، از ایران با ایشان تماس تلفنی گرفتم که متن آن گفتگو را پیاده نموده و به ترجمه آن میپردازیم.[1]
گویندهی تلفن: السلام علیکم؛
شهید صدر: علیکم السلام؛
گویندهی تلفن: سیدنا کیف صحتکم؟
شهید صدر: الحمدلله؛
گویندهی تلفن: مرتاحین إن شاء الله؟
شهید صدر: احمد لله، الله برعاکم؛
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: نعم؛
گویندهی تلفن: فی فی ما یخص الحوادث الاخیره، شنو نظرکم؟
شهید صدر: إجابتاً علی البرقیات ... آیة الله العظمی الامام المجاهد السید الخمینی (دام ظله) استعمت الی برقیتکم التی عبّرت عن تفقدکم الابویه لی و إنی(ابداً) لا یتاح لی الجواب علی برقیه لأنی مودع فی زاویه البیت لا یمکن أن أری احداً او أن یرانی احد، لا یسعنی إلا أن اسئل المولی سبحانه و تعالی أن یدیم ظلکم مناراً للإسلام و یحفظ الدین الحنیف بمرجعتکم القائده کما اسئله تعالی أن یتقبل منا العناء فی سبیله و یوفقنا للحفاظ علی عقیده الأمه و حریتها العظمیه و لیست حیات ای انسان إلا بقدر ما یعطی لأمته من وجوده و حیاته و فکره.
و قد أعطیتم للمسلمین من وجودکم و فکرکم ما سیظل علی مر التاریخ مثلاً عظیماً لکل المجاهدین. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته؛
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: نعم؛
گویندهی تلفن: هذا کان برقیتکم للسید الخمینی ... سیدنا؟
شهید صدر: نعم؛
گویندهی تلفن: اللی أنا ادری أنه برقیات کثیره و کثیره جداً من طهران و بعثت الیکم و لکن متواصل البیتکم؛
شهید صدر: نعم، أنا فقط هذا سمعته من الأذاعه؛
گویندهی تلفن: صحیح، هناک برقیات کثیره و کثیره جداً و التظاهرات و المظاهرات عظیمه فی طهران تاییداً لکم و للحوزه الاسلامیه فی العراق؛
شهید صدر: نسئل الله أن برعاکم و بحفظکم بعینه. الله یحفظکم و السلام علیکم؛
گویندهی تلفن: و علیکم السلام، سیدنا ما عدکم شی آخر أتبلغونا؟
شهید صدر: الان ما عندی شی، ما عندی شی؛
گویندهی تلفن: طیب، سیدنا؛
شهید صدر: نعم؛
گویندهی تلفن: اسمعنا اخیراً أن صحتکم غیر جیده، سیدنا صحتکم زینه الیوم یولا؟
شهید صدر: صحتی لا قیمه؛
ترجمه فارسی مکالمه تلفنی:
گویندهی تلفن: سلام علیکم؛
شهید صدر: علیکم السلام؛
گویندهی تلفن: سیدنا حال شما چطور است؟
شهید صدر: الحمدلله؛
گویندهی تلفن: شما إن شاء الله راحت هستید؟
شهید صدر: خدا را ستایش میکنم و خداوند شما را تحت نظر داشته باشد؛
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: بله؛
گویندهی تلفن: در، در آنچه دربارهی حوادث اخیر اتفاق افتاده، نظر شما چیست؟
شهید صدر: برای پاسخ به تلگرافها ... [آنگاه خطاب به امام خمینی میفرماید]: آیتالله العظمی امام مجاهد آقای خمینی (دام ظله) شنیدم و گوش فرا دادم به تلگراف حضرتعالی که نشانی از تفقد و توجه پدرانهی شما به بنده بود و برای من ابداً امکانپذیر نیست که جواب هیچ نامه و تلگرافی را بدهم چرا که در کنج خانه سپرده(اسیر) شدهام و امکان ندارد که کسی مرا ببیند یا من کسی را ببینم.
برای بنده هیچ کاری امکان ندارد مگر اینکه از خداوند سبحانه و تعالی مسئلت مینمایم که سایهی شما را به عنوان چراغ هدایت برای اسلام نگه دارد و دین یگانهپرستی را با مرجعیت رهبریکننده شما نگه دارد.
همچنین از خداوند متعال میخواهم که از ما سختی در راهش قبول کند و ما را موفق بدارد برای نگه داشتن عقیدهی امت و آزادی بزرگ آن، چراکه زندگی انسان نیست مگر به اندازهای که به امت خود، از وجود خود، از حیات خود و فکر خود میپردازد.
شما به مسلمانان از وجود خود و فکر خود چیزی را عطاء نمودید که در طول تاریخ الگوی عظیمی برای تمامی مجاهدین میماند. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته؛
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: بله؛
گویندهی تلفن: سیدنا این تلگراف شما برای آیتالله العظمی خمینی بود؟
شهید صدر: بله؛
گویندهی تلفن: آنچه من میدانم این است که تلگرافهای زیاد و بسیار زیادی از تهران برای شما ارسال شده است ولی به منزل شما نرسیده است؛
شهید صدر: بله، من فقط این را از رادیو شنیدهام؛
گویندهی تلفن: صحیح، در آنجا تلگرافهای زیاد و بسیار زیادی صورت گرفته و تظاهرات و راهپیماییهای بزرگی در تهران برای تأیید شما و حوزه اسلامی عراق انجام شده است؛
شهید صدر: از خداوند میخواهم که شما را رعایت کند و زیر چشم خود نگه دارد و خداوند شما را حفظ کند والسلام علیکم.
گویندهی تلفن: و علیکم السلام، سیدنا چیز دیگری نیست به ما بفرمایید؟
شهید صدر: اکنون چیزی ندارم، چیزی ندارم؛
گویندهی تلفن: خوب، سیدنا؛
شهید صدر: بله؛
گویندهی تلفن: شنیدیم که اخیراً سلامتی شما خوب نیست سیدنا، بفرمایید سلامتی شما امروز خوب است یا نه؟
شهید صدر: صحت و سلامتی من قیمتی ندارد؛
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: ارزشی برای سلامتی من نیست.
منبع: «کتاب تداوم اندیشه» خاطرات آیتالله سید عبدالهادی حسینی شاهرودی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
پینوشت:
به نظر میرسد این متن توسط دستگاه امنیتی بعث عراق ضبط شده باشد چراکه پس از سقوط دولت بعث منتشر شده است. قابل توجه اینکه ضبط اینگونه مسائل بر خود ایشان امکانپذیر نبوده است و چنانکه توسط دستگاههای ایران ضبط میشد، حتماً پس از شهادت ایشان منتشر میگردید.
گویندهی تلفن: سیدنا؛
شهید صدر: لا قیمه لصحتی.