۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۸
کد خبر: ۷۳۳۶۳۸

شروط جالب شهید مطهری برای پذیرش امام جماعتی مسجد الجواد

شروط جالب شهید مطهری برای پذیرش امام جماعتی مسجد الجواد
پژوهشگر فرهنگ گفت: حساسیت شهید مطهری نسبت به «شعاع تأثیر مسجد» یادآور سخن شهیدحاج‌قاسم سلیمانی است که می‌گفت امام جماعت باید تلاش کند محله را در اختیار خود داشته باشد

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، هنوز هم که هنوز است نام شهید مرتضی مطهری در سپهر اندیشه‌ای انقلاب اسلامی می‌درخشد. معلم انقلاب کماکان در مکتب خمینی دانش‌آموزانی را تربیت می‌کند تا راهگشای دشواری‌های زمان باشند.

مهدی جمشیدی، پژوهشگر حوزه فرهنگ و نویسنده کتاب «نظریه فرهنگی استاد مطهری» با تحلیل یک اتفاق در حیات علمی و سیاسی شهید مطهری سعی کرد زوایای شخصیتی این شخصیت بارز اندیشه‌ای را مورد ارزیابی قرار دهد. در ادامه روایت او را از شهید مطهری می‌خوانیم. 

از حسینیه ارشاد تا مسجدالجواد

جمشیدی در ابتدا گفت: پس از آن‌که استاد مطهری از حسینیه ارشاد کناره‌گیری کرد، از طرف هیأت امنای مسجد الجواد تهران دعوت شد که امامت جماعت این مسجد را بپذیرد. او این دعوت را قبول کرد و در مدت اندکی، این مسجد تحول یافت و به یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های تفکّر اصیل اسلامی و انقلابی تبدیل شد. از این‌رو، حکومت پهلوی نتوانست بیش از دو سال، حضور استاد مطهری را در این مسجد تحمّل کند و در نهایت، آن را تعطیل کرد. مسأله مهمی که در این میان وجود دارد و مغفول مانده است، شرط‌های استاد مطهری برای پذیرش امامت این مسجد است. اودر تاریخ ۲۶ تیرماه سال ۱۳۵۰، نامه‌ای به هیأت متولیان مسجد الجواد می‌نویسد که مشتمل بر نکته‌های فکری و فرهنگیِ بسیار تعیین‌کننده‌ای است.


مهدی جمشیدی

پایگاه «مسجد»، به مثابه منشأ اثر اجتماعی

 نویسنده کتاب نظریه فرهنگی استاد مطهری افزود: وی در ابتدای این نامه تأکید می‌کند: برای این بنده، قبول جایگاه امام جماعت در یک مسجد، «وسیله» است، نه «هدف»و من از آن نظر این جایگاه را می‌پذیرم که در محل، امکان ایجاد یک «مرکز اسلامی» که شعاعش از حدود ناحیه و حتّی از حدود یک شهر، وسیع‌تر باشد وجود داشته باشد (مرتضی مطهری، نامه‌ها و ناگفته‌ها، صفحه۱۰۹ـ۱۱۰). او به دنبال این بوده است که یک «قرارگاه فکری و فرهنگی» ایجاد کند که روی جامعه اثر بگذارد؛ چنان‌که این قرارگاه، نه‌ فقط «محله» و «شهر» را در بر بگیرد، بلکه جنبه‌های «ملّی» نیز داشته باشد.

حساسیت مطهری نسبت به «شعاع تأثیر مسجد»، یادآور سخن شهیدحاج‌ قاسم سلیمانی است که می‌گفت امام جماعت باید آنچنان تلاش کند که محله را در اختیار خود داشته باشد و بتواند محله را به منطقه عملیات خود تبدیل کند. در بیان مطهری، حتّی باید از محله و بلکه شهر نیز فراتر رفت و هدف‌های ملّی را دنبال کرد. واکنش حکومت پهلوی در کوتاه‌مدّت نسبت به این مسجد، گویای این حقیقت است که مطهری توانست منشأ اثر شود و دامنه تأثیر خود را بگستراند و برای آنها، چالش جدّی ایجاد کند.

انحصارطلبی در مسیرِ صحیح!

وی افزود: آن‌گاه مطهری می‌نویسد برای این‌که چنین هدفی عملی شود، چند شرط لازم است که نخستین آن، «اختیارات کامل در همه شؤون اعم از اداری، مالی، تبلیغاتی و تعلیماتی» است (همان، صفحه۱۱۰). مطهری می‌داند که چنانچه زمام و عنان کار در اختیار همگان باشد، کار پیش نخواهد رفت و تجربه تلخ حسینیه ارشاد تکرار خواهد شد. از این‌رو، در همین نقطه آغاز تأکید می‌کند که لازمه ایجاد قرارگاه فکری و فرهنگی، «وحدت فرماندهیِ» آن است. کسی چون او باید بتواند برنامه‌های حکیمانه و خلّاقانه خود را با خیال آسوده و فراغ بال به اجرا بگذارد و توانش صرف چانه‌زنی با نیروهای دیگر نشود. در غیر این صورت، تعارض‌ها و سنگ‌اندازی‌ها و ندانم‌کاری‌ها، ظرفیّت‌ها را صرف «اصطکاک‌های درونی» خواهد کرد.

توجه به ظواهر و شعائر

جمشیدی گفت: شرط دوّمی که مطهری نگاشته این است که چون وضع «جلسات ختم»، به‌خصوص با شرکت بانوان، حیثیّت این مؤسسه را پایین می‌آورد و هرگز نخواهد گذاشت این مؤسسه، یک مؤسسه آبرومند و مورد احترام بشود، لازم است از جلسات ختم صرف‌نظر شود و بودجه دیگری در نظر گرفته شود (همان، صفحه ۱۱۰). بیان‌ شدن این شرط از فیلسوفی همچون مطهری که وجودش غرق در تحقیق و مطالعه و فهم عمیق دین است، بسیار جالب است. شاید در نگاه خام، تصوّر شود که مطهری چنین حساسیت‌هایی نداشته است و این قبیل دغدغه‌ها، «نازل» و «پیش‌پاافتاده» هستند، اما مطهری با آن مقام عملی و معرفتی برجسته، آشکارا چنین شرطی را مطرح کرده است. این دقت‌نظر وی نسبت به «حجاب بانوان» که یکی از شعائر اسلامی است، نشان می‌دهد که مطهری اگرچه اهتمام به «بنیان‌های فکری» دارد، امّا از «ظواهر» و «شعائر» نیز غافل نمی‌شود و مسیر تساهل و بی‌تفاوتی و سبک‌انگاری نسبت به پوسته دین را در پیش نمی‌گیرد.

زنده نگه‌ داشتن روح انقلابی

او بیان کرد: مطهری در توصیف شرط سوّم می‌نویسد: متأسفانه، بعضی از مقامات دولتی، هر چندی یک‌بار، برخلاف نظر اولیای مؤسسه، جلسه‌ای در آن‌ تشکیل می‌دهند که تا حدودی به این مؤسسه رنگ دولتی می‌بخشد. با توجّه به روحیه مردم ما، این کار هر چند هیچ ربطی به اولیای مؤسسه ندارد، اما مانع رشد مؤسسه خواهد شد. این مشکل از مشکل جلسات ختم، کوچک‌تر نیست (همان، صفحه ۱۱۰). این شرط، حساسیت مطهری را نسبت به «انقلاب» و «انقلابی‌گری» نشان می‌دهد، تا آنجا که وی در آن شرایط اختناق‌آلود و مستبدانه، آشکارا آن را در نامه می‌آورد و حضور خود را در مسجد، مشروط به «ممنوعیّت برگزاری جلسات دولتی» در آن می‌کند. روشن است که هزینه این شرط، در نهایت متوجّه مطهری می‌شده و ساواک درمی‌یافت که مطهری چنین زاویه و اعتراضی دارد، امّا با این حال، وی پروایی از بیان و مطالبه آن ندارد. البتّه مطهری، زیرکانه و رندانه، حساسیت نسبت به این شرط را به مردم نسبت می‌دهد و در واقع می‌گوید مردم با حکومت پهلوی، همراه و موافق نیستند و اگر مسجد میان خود و حاکمیّت، فاصله نگذارد، مسجد نیز از لحاظ ارتباط با مردم، رشد نخواهد کرد.

جمشیدی در انتها گفت: مطهری در پایان می‌نویسد اگر شروط بالا عملی نباشد، بنده حاضرم به‌عنوان یک مشاور در خدمت آن مؤسسه باشم و هم حاضرم جلسات تفسیر شب‌های جمعه را ادامه دهم ولی مسئولیّت نمی‌پذیرم. همچنین شرکت برای اقامه جماعت نیز کاری نیست که ضرورت داشته باشد اینجانب متصدی شوم(همان، صفحه۱۱۰). این‌همه باریک‌اندیشی و دقت‌نظر در طراحی مناسبات خویش با جریان‌ها و نیروها و مراکز فکری و فرهنگی، نشان‌گر عمق و پختگی استاد مطهری در قمرو متطق عملی است. به‌راستی، او نه‌تنها یک متفکّر متمایز بود، بلکه در صورت‌بندی تعاملاتش نیز بسیار حکیمانه رفتار کرده است.

مالک شریعت ناصری
ارسال نظرات