۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۷
کد خبر: ۷۳۹۰۲۳
یادداشت؛

تله سلبریتی ها برای جذب جوانان!

تله سلبریتی ها برای جذب جوانان!
از نظر یک جامعه شناس مدتی است جوانان ایرانی از فرهنگ ایرانی فاصله گرفته و با الگو برداری از فیلم‌های داخلی و خارجی درگیر فرهنگ جعلی شده اند.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ته ریش نرمی روی صورتشان نقشه بسته و صدای بم و دورگه‌شان فریاد از پایان دوره نوجوانی و آغاز جوش و خروش جوانی می‌زند. یک سری پسرک نوجوان که معلوم است همین تازگی‌ها به سن بلوغ رسیدند و تازه پشت لبشان سبز شده. بنظر می‌رسد که تو رنج سنی ۱۵ تا ۲۰ سال باشند. 

خوشحالند. ظاهراً با مسخره کردن یکدیگر و زدن تو سروکله هم سرگرم شدند و از ته دل می‌خندند. تو حرف ‌هایشان از الفاظ جالبی استفاده می‌کنند. انگاری با استفاده از واژه‌ها و عبارتهایی عجیب و غریب که معلوم نیست از کدام لغت نامه درآورده‌اند به یکدیگر ابراز علاقه می‌کنند و صمیمیت نشان می‌دهند... البته این موضوع فقط برای این گروه و این سن خاص نیست. ظاهراً در زندگی‌های امروز فحش و الفاظ رکیک جای خود را به کلماتی مانند عزیزم داده‌اند. امروزه درجامعه زیاد می‌بینیم افرادی را که برای ابراز علاقه و گرم کردن روابط به یکدیگر فحش می‌دهند!

چشمانی که دیگر گِرد نمی‌شود!

ظاهر جالب و درخور توجهی دارند. نه به خاطر زیبایی یا شیک بودن نه... بلکه بخاطر تفاوتی که ظاهر و لباس‌هایشان با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی دارد. یکی تیشرت لَش سفیدمشکی با عکس اسکلت پوشیده و دیگری شلوار بگِ زاپ‌دار با کتونی لژدار رنگی... یکی دور سر خود را با ماشین شماره صفر سفید کرده و دیگری با موی بلند و بافته شده خود در خیابان جولان می‌دهد...

از پشت سر که دیدمش فکر کردم که او یک دختر است. موی بلند و مشکی بافته شده با تیشرت گشاد صورتی نشان از شکل و شمایل یک دختر می‌دهد اما کمی بعد که روی خود را برگرداند صورت زمخت مردانه‌اش نظرم را تغییر داد... تعجب نکردم. امروزه ما دختران پسرنما و پسران دخترنما در جامعه‌مان زیاد می‌بینیم. تیپ‌هایی ناآشنا که چشممان به دیدن اکثرشان عادت کرده است. دیگر کمتر چشمی از دیدن لباس‌های عجیب و غریب و شمایل غیر ایرانی گرد می‌شود و از حدقه بیرون می‌زند.

زوری که به زبان نسل جدید نمی‌چربد!

یادم می‌آید در گذشته نه چندان دور، در همین پنج شش سال گذشته لباس جزئی از فرهنگ، آداب و رسوم، شخصیت، سطح فرهنگی و خانوادگی هرفرد به حساب می‌آمد. یادم می‌آید که تا همین چندسال پیش درکتاب‌های دینی، اجتماعی، ادبیات و... که در مدارس تدریس می‌شد لباس، گویش، مدل رفتار کردن، منش و آداب و معاشرت به دانش آموزان درس داده می‌شد. مادران و پدران مدام با فرزندانشان صحبت می‌کردند و بچه‌ها هم با جون و دل به حرف‌های آن‌ها گوش می‌دادند. 

 انگار در دنیای امروز برخی از مادرها و پدرها مانند کپکی که سرخود را در برف فرو برده‌ خود را به خواب زده‌اند و دیگر شخصیت و فرهنگ و هویت ایرانی، منش خانوادگی و... یادشان رفته است یا شاید هم بنده خداها دیگر زورشان به زبان بچه‌هایشان نمی‌چربد.

چرا فرهنگ و منش ایرانی در زندگی ایرانی‌ها کم‌رنگ شده است؟

مجید ابهری جامعه شناس و رفتار شناس ایرانی در اینباره می‌گوید:«لباس پوشیدن، غذا خوردن، حرف زدن، آرایش و پیرایش، روابط عاطفی و اجتماعی و... محورهای اصلی در تابعیت از سبک زندگی هستند. سبک زندگی محور مهمی در جهت تعیین و تعریف بسیاری از رفتارهای ما در جامعه است.»

وی معتقد است در حال حاضر جامعه ما دچار شلختگی فرهنگی و آشفتگی اجتماعی شده و از آنجایی که برخی از والدین و مربیان درباره فرزندان، نوجوانان و  جوانان احساس مسئولیت نکرده و یا اینکه این احساس چندان قاطعانه و خلاق و سازنده نبوده، جوانان در تابعیت از سلبریتی‌ها، فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای، انواع پوشش‌ها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از روی نمادهای موجود در این فضاها انتخاب کرده و به‌کار می‌برند.

«سبک زندگی»؛ محور رفتارهای اجتماعی

 آیا لباس‌ها و زیورآلات غربی جزئی از شخصیت یک جوان ایرانی است؟ به راستی چه کسی جوانان و فرهنگ ایرانی و اسلامی کشور ما را هدایت می‌کند؟

چندسالی است که ماهواره به بخش جدایی ناپذیر بسیاری از خانه‌های ایرانی بدل شده و به واسطه آن شبکه‌هایی مانند جم تی.وی، منوتو، فارسی وان و...  چنگ به پایه و اساس زندگی‌ ایرانی‌ها انداخته است. در این سالها ساخت و پخش سریال‌های ترکیه‌ای و کره‌ای در این شبکه‌ها به شدت پایه‌ها و ارزش‌های مرسوم ایرانی را که نگهدارنده زندگی پدرها و مادربزرگ‌های ما بود لق کرده و بسیاری را از جا در آورده است. 

یا به شکل دیگر می‌توان گفت محتوای منتشر شده در این شبکه‌ها به طور کلی سبک زندگی‌ ایرانی‌ها و اصول آن را تحت تأثیر قرار داده که در این زمینه یک نکته از دید بسیاری از افراد جامعه خصوصاً پدر و مادرها جا مانده است. آن هم این است که دهه هفتادی‌ها و هشتادی‌های ما که امروز به سن تشکیل خانواده و ساختن زندگی‌شان رسیده‌اند دوران کودکی و نوجوانی خود را با محتوای این شبکه‌های مبتذل و خانه خراب‌کن گذرانده‌اند. هرروز ساعت‌ها با خانواده‌شان پای فیلم‌ و سریال‌های ماهواره نشسته‌اند و از آن الگو برداری کرده‌اند. 

ماجرا همین‌ جا تمام نمی‌شود!

اما ماجرا همین‌ جا تمام نشده و نمی‌شود. شبکه‌های ماهواره‌ای کم بود اینترنت و فضای مجازی و اینستاگرام هم به آن اضافه شدند. این همه سال جوان‌های ایرانی تحت تأثیر مدلینگ، سبک زندگی و فرهنگ کشورهای غربی بودند. جوان‌هایی که امروز خود صاحب فرزند شده‌اند و باید نسل جدیدی را تربیت کنند. این همه سال سازمان‌های فرهنگی، صدا و سیما، مدارس و... چه کاری انجام می‌دادند؟

ابهری درباره تأثیر سینما و تلویزیون و فضای مجازی بر سبک زندگی جوانان ایرانی می‌گوید:«متأسفانه هیچ کدام از نهادهای فرهنگی و تربیتی در جامعه به فکر پیشگیری و اصلاح مقابله نیستند. متفکران، نخبگان ادبیات فارسی، فرهنگ تربیتی و اجتماعی و... باید دور یکدیگر جمع شوند و به ریشه‌یابی و علت‌شناسی این پدیده‌های ویرانگر بپردازند تا شاید بتوانیم کار را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ قبل از رسیدن به ویرانی اتمی متوقف کنیم.»

از تتوهای حیوانی تا سبک زندگی

وی درباره آشفتگی‌های سبک زندگی در جامعه ایران می‌گوید:« امروزه در آرایش موی سر و صورت جوانان کشور، خصوصاً در پسران می‌بینیم که نیمه‌ای از موهای سر به کلی تراشیده شده و نیمه دیگر بلند و بافته شده است. انواع تتوها و خال‌کوبی‌های مستهجن از نمادهای شیطانی تا تصاویر حیوانات خیالی بر روی بدن جوانان باعث شده تا آن‌ها به کفار و افراد لاابالی شباهت پیدا کنند. لباس‌های پاره که بدن دختران و پسران در آن کاملاً دیده می‌شود، یکی دیگر از مظاهر مدهای آشفته در سبک زندگی است.

گویش‌ها و عبارات به‌کار برده‌شده توسط جوانان و نوجوانان در جامعه که در اثر پیمایش بنیاد علوم رفتاری شناسایی شده‌اند، بیش از ۴۷۰۰ کلمه نامأنوس است که نه در زبان فارسی و نه در سایر زبان‌ها دیده نمی‌شوند. کلماتی مانند شاسکول، اُزگَل، سه‌سوته و... که به کثرت توسط جوانان و نوجوانان استفاده می‌شود. درواقع معلوم نیست که این عبارات چگونه وارد زبان ما شده است. حتی در برخی از فیلم‌ها و سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیونی این عبارات سخیف را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ می‌شنویم. واقعا باید از خود بپرسیم که به کجا می‌رویم؟»

این رفتار شناس ایرانی در ادامه درباره سبک جدید زندگی جوانان ایرانی می‌گوید:« اگر ما دارای دین اسلام و زبان فارسی هستیم، این باورها و عبارات چگونه وارد زندگی ما شده است. بازی با حیوانات و نگهداری آنها، بردنشان به تختخواب و سفره غذا، بخشی جدانشدنی از زندگی فرزندان ما شده است. اختلافات والدین و تضادها و درگیری‌ها بین آنها و فرزندان بالا گرفته است. تغذیه از غذاهایی که نه در فرهنگ ایرانی و نه در فرهنگ‌های دیگر وجود دارد، باعث بروز انواع بیماری‌ها شده است.»

ابهری معتقد است روابط ناخوشایند با والدین و سایر اعضای خانواده که امروزه گریبان‌گیر جوانان ایرانی شده است ناشی از فیلم‌های نامناسب داخلی و خارجی و برنامه‌های فضای مجازی بوده است.

ساخت «فرهنگ جعلی» نتیجه الگوبرداری از شبکه‌های خارجی 

این جامعه شناس درخصوص فرآیند ریشه‌یابی آشفتگی اجتماعی از نگاه آسیب شناسی و رفتار شناسی اجتماعی گفت: «در کالبدشکافی و ریشه‌یابی این فرآیندها از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعی و رفتارشناسی باید گفته شود که باید در جهت روابط ناخوشایند با افرادی که فاقد منش‌های اخلاقی، معنوی و تربیتی هستند، حرکت کنیم. فرزندهای ما از فیلم‌ها و سریال‌هایی که در شبکه‌های خارجی و داخلی به نمایش درمی‌آیند، الگوبرداری کرده و برای خود فرهنگ جعلی و نیمه‌کاره ایجاد می‌کنند.

بی‌میلی به ازدواج، بی‌توجهی به راهنمایی‌های والدین و مربیان، کم‌کاری نهادهای تربیتی و مربیان اجتماعی، نوجوانان و جوانان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به مرزهای خطرناک رسانده و اگر به‌طور قاطع، سریع و فوری با این فرایندها مقابله نشود، به زودی شاهد ویرانی ارکان خانواده‌ها و چارچوب‌های اخلاقی و خانوادگی خواهیم بود.»

ابهری در خصوص نوع برخورد با آشفتگی اجتماعی و نجات سبک زندگی ایرانی تأکید کرد:« برخورد قاطع با این فرآیندها نمی‌تواند فقط به وسیله پلیس و یا قوه قضائیه پیشگیری و برای مقابله دخالت داده شود. بلکه ۲۲ سازمان و نهاد مداخله‌گر از صدا و سیما تا رادیو و تلویزیون، سازمان‌های آموزشی و تربیتی باید به‌طور متحد و متفق وارد میدان شده و برای اصلاح و سازماندهی امور دست به دست هم دهند.

همچنین باید با استفاده از رفتارشناسان، روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ضمن بررسی و ارزشیابی نهادهای فرهنگی و تربیتی دلسوزانه قدم به میدان گذاشته و اجازه ندهند هر کس به هر شکل دلخواه وارد میدان شود. برای پیشگیری و اصلاح امور یادشده باید از کارشناسان، اساتید و پژوهشگران دلسوز و دانشمند بهره‌گیری کرده و به‌جای انجام برنامه‌های روبنایی و ظاهری به کارهای ریشه‌ای و عمقی دست بزنیم.»

ارسال نظرات