به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پدیده شوم داعش که چند سالی اتفاقهای تلخی را در منطقه رقم زده و افکار عمومی را دچار ترس و وحشت کرده، سوژهای فوق العاده برای خلق محتوای تصویری در قالب فیلم بلند و کوتاه، سریال و مستند به حساب میآید. سینمای ایران نیز در سالهای اخیر گهگاه به آن پرداخته و آثاری را تولید کرده که تازهترین نمونه آن (قلب رقه) به کارگردانی خیرالله تقیانیپور است. فیلمی که در سومین روز جشنواره فیلم فجر برای اهالی رسانه روی پرده رفته است.
تقیانیپور در نخستین تجربه سینماییاش در مقام کارگردان، تلاش کرده قصهای مهیج را در دل شهر رقه به تصویر کشیده و با تکیه بر قهرمان خود رضا به عنوان یک نیروی نفوذی ایرانی در بین داعشیها، قصه خود را پیش می برد. ماموریت رضا در رقه پیدا کردن اثری از عباس است که گمان بر کشته شدن اوست. زنده پیدا شدن او، حادثه محرک پرده نخست است که خیلی زود به نقطه عطف اول (یافتن ریما همسر رضا) پیوند میخورد. هر چند که عنصر تصادف تا حدودی این نقطه عطف را از سکه انداخته و نویسنده میتوانست برای شکل دادن به آن چاره دیگری بیندیشد. حضور ابوعصام از یک سو که قصد تصاحب ریما را دارد و نیز رضا شوهر ریما که چند سالی را در زندان لیبی اسیر بوده از سوی دیگر، عشق را به عنوان یکی از تم های اصلی پررنگ کرده و به تقابل خیر و شر کیفیت متمایزی بخشیده است.
در نیمه میانی، تمرکز کارگردان بیشتر روی عملیات نجات عباس بوده و به موازات آن نیز قصه ریما و رضا نیز پیش میرود تا میزان تنش حاکم بر کار بالاتر برود. در این میان خرده داستانهایی هم تدارک دیده شده تا قصه در عرض گسترش بیشتری پیدا کند. برای مثال میتوان به حضور افرادی از گردان فاطمیون در جنگ با داعش اشاره کرد که قصههای مربوط به آنها تاثیرگذار از کار درآمده است. در جبهه شر، عمده تمرکز فیلمساز روی ابو عصام و ابومصعب بوده و صرفا روی لایههای بیرونی آنها مانور می دهد که نکته تازه ای برای تماشاگر در برنداشته و این دو را از تیپ فراتر نمیبرد. در طرف مقابل، رابطه رضا و ریما با وجود کم و کاستیهایش قابل قبول از کار درآمده و تعلیق حاکم بر داستان را افزایش میدهد.
مهمترین نقطه ضعفی که در فیلمنامه قلب رقه به چشم میخورد، تمرکز بیشتر تقیانیپور روی وجوه اکشن فیلمش است و همین هم سبب ضعف در پرداخت شخصیتها شده است. به ویژه شخصیتهای منفی که از تیپهای آشنا و تکراری فراتر نرفته و ضریب هوشی پایینی هم دارند که تماشاگر پیگیر سینمای ایران را به یاد عراقیهای فیلمهای حادثهای جنگی دهه شصت میاندازد! سکانسهای تعقیب و گریز فیلم تا حدود زیادی خوب از کار درآمده و کارگردانی و تدوین خوبی هم دارد. در عین حال، بازی بازیگران فیلم منهای شهرام حقیقتدوست چنگی به دل نزده و در ارتقا سطح کیفی قلب رقه نقشی ایفا نکرده است. البته (شهرام حقیقتدوست) در نقش رضا قهرمان فیلم هم کاریزمای لازم برای نزدیک شدن هر چه بیشتر به تماشاگر را ندارد. مشابه این اتفاق نیز برای شادی مختاری در نقش ریما رخ داده و تنها در پرده آخر سروشکل بهتری به خود گرفته و کنشمند نشان میدهد.
قلب رقه به عنوان یک فیلم حادثهای با پس زمینه سیاسی، فیلم سرگرم کنندهای است که میتواند جذابیتهایی برای عامه تماشاگران به همراه داشته باشد. البته به شرط اینکه جلوههای ویژه غیرمیدانی آن رتوش مجدد شود.