رسوایی رسانههای غربی در بایکوت خبری پیاده روی اربعین
همچون سالهای گذشته، در حالی که شاهد راهپیمایی و پیادهروی عظیم و پرشکوه اربعین با حضور بیش از ۲۵ میلیون نفر از زائران حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هستیم، اما تا امروز، شبهرسانههای غربی بجز دو مورد سانحه اتوبوسی، مانند سالهای گذشته در یک سکوت مرگبار و گورستانی عجیب و غریب فرورفته بودند.
اگر سالهای گذشته مثلاً درباره کمبود وسایل حملونقل مینوشتند و یا اربعین را راهپیمایی حکومتی ایران میخواندند، آن هم در شرایطی که از ۲۵ میلیون زائر این پیاده روی نهایتاً ۴-۵ میلیون نفر ایرانی بوده و بقیه از ۹۲ ملیت دیگر هستند، اما امسال در یک خاموشی مطلق فرورفته بودند، چرا که حتی درج مطلبی هم سبب جلب توجه جهانیان به این راهپیمایی شگفتانگیز میشد.
این در حالی است که اگر چهار نفر در اینجا یک سطل زباله را آتش بزنند همه این شبهرسانهها گزارش لحظه به لحظه برای آن منتشر میکنند. اما حدود دو هفته برگزاری یک حرکت جمعی ۲۵ میلیونی، به گونهای عجیب و غریب از همه این رسانههای زنجیرهای سانسور و حذف شده است! تا اینکه طی یکی دو روز اخیر خبر آمد که در یکی از پستهای ایست و بازرسی به نام سیطره، چند تیر هوایی شلیک شده که البته بنا به اظهارنظر صریح مقامات عراقی، این اتفاق هیچ خسارت و جراحتی به دنبال نداشته است.
انتشار همین خبر کوتاه بالاخره باعث شد این حضرات شبهرسانهای که در طی این ۱۲ روز سکوت پیشه کرده بودند شفا یافته و همگی این خبر را به عنوان درگیری گسترده انتشار دهند! و از آنجا که شیوهشان راه رفتن روی اعصاب مردم است طبق معمول سعی کردند از کاه، کوه بسازند. اما گویا خودشان هم خیلی زود متوجه شدند که باز گاف دادند و بالاخره با پخش گزارشی توجه مخاطبانشان را به اصل راهپیمایی اربعین جلب کردند.
حالا مخاطبان تعجب کردهاند مگر ممکن است که چنین پیاده روی عظیمی در حال انجام باشد و به قول نشریه امریکایی هافینگتون پست هیچ چیزی دربارهاش نشنیده باشند! از همین روی خیلی زود سروته این خبر را به هم آورده و دیگر آن را ادامه ندادند در حالی که این نوع اخبار را معمولاً تا چند روز مرتب تکرار کرده و پستهای قبلیشان را مدام بازنشر میکردند. یعنی مجدداً در گورستان و سکوت مرگبار خود فرورفتند، انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده، به قول معروف شتر دیدی ندیدی!
«بزرگترین حرکت زائرانه جهان در جریان است، اما شما هرگز چیزی از آن نشنیدهاید»؛ این گزارش نشریه امریکایی «هافینگتون پست» از پیادهروی اربعین است که ۲۰ دسامبر سال میلادی جاری منتشر شده است؛ گزارشی که در آن نکات جالبی آمده که بخشی از آن را میخوانید. از چند لحاظ باید مراسم اربعین در کتاب گینس ثبت شود؛ از جمله بزرگترین گردهمایی سالانه، طولانیترین میز غذای پیوسته، بزرگترین گروه داوطلبانهای که به یک واقعه خاص خدمت میکنند.
برای فردی که بیرون از این ماجراست راحت نیست که بفهمد چه چیزی به این زائران امید و نیرو میبخشد. شما زنان بچه به بغل، مردان ویلچرنشین، مردمان عصا به دست و نابینایان زیادی را در این مسیر میبینید. من پدری را دیدم که تمام مسیر بصره تا کربلا را با پسر معلولش سفر کرده بود. پسر دوازده سالهای با معلولیت ذهنی داشت که نمیتوانست بدون یاری دیگران راه برود. بخشهایی از مسیر، پدر، پسر را روی شانههای خود نشانده بود و راه میرفت. این داستانی است که میتوان از روی آن فیلمهایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند.
مردم به کربلا میروند، اما نه برای آنکه از مناظر آن لذت ببرند، از زیباییهای آن به هیجان بیایند، خرید کنند و اماکن تاریخی را ببینند. آنها میروند تا گریه کنند تا عزاداری کنند و فضای روحانی بارگاه امامشان را درک کنند. آنها وارد حرم حسینی میشوند تا بر بزرگترین ایثار و از خودگذشتگیای که تا به حال دیده شده گریه و عزاداری کنند.
انگار همگان پیوندی شخصی با مردی دارند که هیچگاه او را ندیدهاند. با او سخن میگویند و نامش را میخوانند. با او سخن میگویند و نامش را میخوانند. به ضریحش چنگ میزنند و زمین حرم را بوسه میزنند. در و دیوار آنجا را آن گونه لمس میکنند که انگار صورت یک دوست صمیمی و قدیمی را لمس میکنند. این تصویری حماسی است، اما انگیزهشان چیست؟ اگر جهان حسین را، پیامش را، و ایثارش را درک میکردند ریشههای تاریخی داعش و تمایل آنها به خونریزی را میفهمیدند.
قرنها پیش در کربلا بود که انسانیت خباثتی را دید که در قتل امام شیعیان موج میزد. نور در مقابل تاریکی بود، فضیلت در مقابل رذالت. حضور حسین در همه جنبههای زندگی دوستدارانش موج میزند. سرگذشت این امامشان، رشد و تکامل را تشویق کرده و هیچ نوعی از بایکوت رسانهای نمیتواند نور آن را خاموش کند. این حسین کیست؟ زمانی پاسخ این سؤال را درمییابید که با پای پیاده به سوی حرم حسینی راهپیمایی کنید.