یادداشت؛
ماجرای کشف حجاب رضاخانی
به مناسبت سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب به دست شاه دست نشانده اجنبی رضا پهلوی، در این یادداشت به بررسی و مرور ابعاد کشف حجاب رضاخانی پرداختهایم.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، به مناسبت سالروز اجرای طرح استعماری حذف حجاب و اسلام زدایی از بین زنان و دختران ایرانی به دست شاه دست نشانده اجنبی رضاخان پهلوی، در این یادداشت به بررسی و مرور ابعاد کشف حجاب رضاخانی پرداخته ایم.
سیاست کشف حجاب رضاخانی نه تنها حرکتی برای مقابله با مظاهر دینی بود، بلکه بخشی از برنامه بزرگتری برای تضعیف هویت ملی و دینی ایرانیان به شمار میرفت. این سیاست با تقلید از غرب و در چارچوب پروژه مدرنیزاسیون اجباری اجرا شد که هدف آن جدایی دین از زندگی روزمره و حذف نقش مذهب در تربیت اجتماعی بود. رضاخان با اجباری کردن لباسهای غربی برای مردان و برداشتن حجاب از سر زنان، سعی داشت ایرانیان را به فرهنگی که خود آن را متمدن میدانست، نزدیک کند. اما این اقدام، جدای از ماهیت ظالمانهاش، به مثابه نادیده گرفتن پیشینه عمیق فرهنگی و مذهبی کشور بود که از قرنها پیش با حجاب عجین شده بود.
روحانیت به عنوان پایگاه اصلی مقاومت در برابر سیاستهای اسلامزدایانه رضاخان، به شدت با کشف حجاب مخالفت کرد. این قشر آگاه از جامعه که همواره نماینده دین و اخلاق اسلامی بودند، از طریق منابر، نامهنگاریها و تجمعات مذهبی به افشاگری علیه اقدامات رژیم پرداختند. بسیاری از علمای برجسته، کشف حجاب را انحرافی جدی در مسیر جامعه اسلامی ایران میدانستند و مردم را به مقابله با آن فرا میخواندند. سرکوب خونین قیام مسجد گوهرشاد در سال 1314 که با کشته شدن تعداد زیادی از مردم همراه بود، یکی از نمونههای مقاومت شدید مردم و علمای دینی علیه این سیاست بود.
اجرای سیاست کشف حجاب، زنان ایرانی را به طور مستقیم و گستردهای تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از زنان که به حجاب به عنوان بخشی از هویت دینی و شخصی خود مینگریستند، از حضور در مجامع عمومی اجتناب کردند. این سیاست، برخلاف ادعای رژیم مبنی بر آزادی زنان، به محدودیت بیشتر آنان انجامید؛ چرا که بسیاری از زنان متدین ترجیح میدادند برای حفظ اعتقادات خود از تحقیر و خشونت ماموران رژیم دور بمانند. این موضوع نه تنها ضربهای به استقلال اجتماعی زنان وارد کرد، بلکه انسجام خانوادگی را نیز با تهدید مواجه ساخت، زیرا مردان نیز به دلیل اجبار و فشار حاکمیت، مجبور به تغییر سبک زندگی خود شدند.
رضاخان به شدت تحت تأثیر سیاستهای مصطفی کمال آتاتورک در ترکیه بود، اما تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی میان ایران و ترکیه، اجرای این سیاست را در ایران با مشکلات جدی مواجه کرد. در حالی که در ترکیه، اصلاحات آتاتورک با حمایت بخشی از نخبگان و جامعه لائیک اجرا شد، در ایران، کشف حجاب با مخالفت گسترده مردمی روبرو بود. آتاتورک در ترکیه تلاش کرد با تبلیغات گسترده و تغییرات قانونی تدریجی، جامعه را به سمت پذیرش این سیاست سوق دهد، اما رضاخان با رویکردی تحمیلی و استفاده از زور و سرکوب، این طرح را اجرایی کرد که نتیجهاش ایجاد شکاف عمیق میان حکومت و مردم بود.
سیاست کشف حجاب رضاخان تأثیری عمیق و بلندمدت بر جامعه ایران بر جای گذاشت. این سیاست، گرچه در کوتاهمدت موفق به تغییر ظاهری برخی از جنبههای اجتماعی شد، اما در نهایت باعث افزایش مقاومت مردمی علیه حکومت پهلوی گردید. این سیاست نمادی از بیاعتنایی حکومت به ارزشها و باورهای مردم تلقی شد و در کنار دیگر سیاستهای مستبدانه رضاخان، یکی از عوامل سقوط او به شمار میرود. پس از سقوط رضاخان، با تغییر شرایط سیاسی، حجاب بار دیگر به عنوان یکی از مظاهر هویت دینی و فرهنگی در جامعه ایران بازگشت و مخالفت با سیاستهای کشف حجاب به یکی از انگیزههای مبارزات اسلامی مردم در دهههای بعدی تبدیل شد.
ارسال نظرات