چالش رسمی رئیس جمهور باکو با یک جوان اردبیلی!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در آذربایجان شرقی، ابوالفضل محمدی طلبه پایه چهار مدرسه علمیه امیرالمومنین(ع) تبریز نویسنده آذری زبان اهل تبریز طی یادداشتی از چالش رسمی رئیس جمهور باکو با یک جوان اردبیلی توضیحات بیشتر و روشنگری را طی یک مقاله در اختیار خبرگزاری رسا گذاشته است.
کجای دنیا سابقه دارد که اگر در همایشی، یک فرد عادی و غیررسمی، در میان جمعیت به رئیس جمهور دولت همسایه انتقاد کند، آن رئیس جمهور به عنوان بالاترین مقام رسمی کشور خود، از تلویزیون رسمی و دولتی با ادبیات نامناسب پاسخ دهد؟ و به امام جمعۀ اردبیل که محبوبترین شخصیت نزد نسل امروز اردبیل پس از رهبر معظم انقلاب است، اهانت ورزد، در حالی که آیتالله عاملی اصلا سخنی دربارۀ الهام علیاف نگفته است!
جمهوری آذربایجانی کنونی بخشی از سرزمینهای جدا شده از ایران با عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای است که با فروپاشی شوروی (۱۳۷۰) بهعنوان کشوری مستقل در جوار ایران تشکیل شد. مردم این منطقه بیشترین قرابت و پیوندهای تاریخی، سرزمینی، فرهنگی، دینی و مذهبی، قومی و قلبی را با ایران دارند و به همین دلیل، گویا مردم ایران و جمهوری آذربایجان، ملت واحدی هستند. از دورۀ حاکمیت استالین بر روسیه و مناطق قفقازی سابق ایران (۱۳۰۳ تا ۱۳۳۲) تلاش وسیعی از سوی کمونیستها برای تغییر فرهنگ و هویت آذریهای قفقاز صورت گرفت که تغییر الفبای فارسی، مرزکشی آهنین مرزها با ایران، ممنوعیت آموزش زبان فارسی در مدارس، قطع کامل روابط آذریهای قفقاز با ایران و... از آن جمله بود. حتی استالین با بکارگیری حزب کمونیست باکو و تبلیغ کمونیسم در آذربایجان ایران و جذب و سازماندهی کمونیستهای سابقهداری مانند پیشهوری کوشید تا آذربایجان ایران را تجزیه، و به شوروی منضم کند که ناکام ماند.
به رغم دهها سال تلاش حزب کمونیست در آذربایجان قفقاز، فرهنگ تشیع و اندیشه و احساسات ایرانگرایی به قدری میان مردم آن سامان قوی بود که دو سال پیش از فروپاشی شوروی (۱۳۶۸) که شیرازۀ حکومت شوروی سست شده بود، آذریهای آنسوی ارس، هزاران هزار به مرز ایران ریختند و با ندای «اللهاکبر، خمینی رهبر» گلبانگ اتحاد با ایران سر دادند...
پس از تشکیل جمهوری آذربایجان در ۱۳۷۰، ایران با خوشحالی از رهایی مسلمانان این خطه از سیطرۀ شوروی، آن را به رسمیت شناخت و در جنگ اول قراباغ، با اعزام مستشاران نظامی و صدها تن از مجاهدان افغانی به یاری دولت باکو شتافت و مسئولیت تامین نیازمندیهای صدها هزار آوارۀ آذری را با احداث اردوگاهها در «ایمیشلی، ساعتلی، صابرآباد» بر عهده گرفت. همچنین تامیننیازمندیهای ۳۵۰ هزار نخجوانی را به سوخت، دارو و درمان، غذا و... عهدهدار شد.
با این همه، به دلیل نهادینه شدن تفکر ضدایرانی و تجزیهطلبانه نسبت به آذربایجان ایران در گردانندگان امور باکو (اعضای سابق حزب کمونیست آذربایجان)، همان سیاست دورۀ شوروی را دربارۀ ایران در پیش گرفتند. این سیاست، مورد حمایت آمریکا و غرب و صهیونیسم و ترکیه قرار گرفت تا گرایش طبیعی مردم جمهوری آذربایجان را به ایران به نفرت تبدیل کنند و این کشور شیعه را که به صورت طبیعی میتواند متحد ایران باشد، به کانون صهیونیسم و پایگاه دشمنی با ایران مبدل سازند. بر این اساس، الهام علیاف برای دوری از ایران، توجیه آن در نزد آذریهای قفقاز و اثبات ایرانستیزی خود به آمریکا و اسرائیل و ترکیه، به شدت نیازمند مسئلهسازی و جنجالسازی در رابطه با ایران است.
در همایش گرامیداشت شهدای پرافتخار جنگ چالدران در اردبیل، ناگهان یک جوان پرشور اردبیلی از میان جمعیت به رجزخوانی پرداخته و با ناراحتی شدید از صدور نفت مردم آذربایجان به رژیم صهیونیستی توسط الهام و اردوغان، چند کلمه علیه این دو بر زبان آورده است.
در کجای دنیا سابقه دارد که اگر در همایشی، یک فرد عادی و غیررسمی، در میان جمعیت علیه رئیس جمهور دولت همسایه سخن بگوید، آن رئیس جمهور به عنوان بالاترین مقام رسمی کشور خود، از تلویزیون رسمی و دولتی با ادبیات نامناسب پاسخ دهد؟.. و به امام جمعۀ محبوب اردبیل که در سخنرانی خود چیزی دربارۀ الهام علییوف نگفته، اهانت ورزد؟
اگر سالهای گذشته را مرور کنیم، میبینیم که این جنجالسازی دربارۀ ایران به طور ممتد از باکو صورت گرفته است؛
- جنجال به خاطر خشونت یک فرد اهل ارومیه در سفارت آذربایجان در تهران در ۱۴۰۱ به خاطر فراری دادن زن باکوییاش توسط سفارت. الهام علیاف این حادثه را تروریستی خواند و سفارت را در تهران تعطیل کرد!
- در جنگ ۲۰۲۰ که با کمک اردوغان تکفیری های ضدشیعه را به جوار ایران گسبل کرده بود، در مصاحبه خبرگزاری آناتولی ترکیه، از ایران انتقاد کرد که چرا به دولت باکو کمک نمیکند؟
- در ۱۳۹۸ به دلیل سفر نخست وزیر ارمنستان به تهران، جنجال تبلیغاتی علیه ایران راه انداخت که ایران طرفدار ارمنستان است، در حالی که خودش بارها با او دیدار کرده بود!
گاهی به دلیل اینکه رادیو تبریز و اردبیل در جمهوری اذربایجان قابل شنیدن است، ایران را به حمله با «امواح رادیویی!» به آذربایجان متهم میکند!
- وقتی در روز عاشورا، مردم شیعۀ آذربایجان برای عزاداری حسینی به خیابانها میریزند، آنها را متهم میکند که از ایران دستور گرفتهاند!
- صدها نفر از جوانان عاشورایی جمهوری آذربایجان را که در برپایی آیینهای مذهبی مانند جوانان شیعه تمام کشورها فعالیت میکنند، دستگیر و زندانی کرده و مدام میگویند اینها با ایران ارتباط دارند!
- عجیب است که در کشور شیعۀ جمهوری آذربایجان، هر گونه استفاده از پرچمهایی که نامهای مقدس سیدالشهداء، حضرت ابوالفضل، حضرت فاطمه (صلوات الله علیهم) و... بر آنها نقش بسته باشد، نیز ممنوع است! در تبلیغات رسانههای وابسته به دولت باکو، این پرچمهای حسینی و عزاداری نیز نماد و نشانۀ ایران تلقی میشود و استفاده از آنها به مثابۀ تبلیغ ایران، ممنوع و جرم است!
خلاصۀ کلام اینکه؛ الهام علیاف به تداوم درگیری تبلیغاتی با ایران نیازمند است و به همین علت است که وی، خود شخصاً به عنوان یک مقام رسمی و در جایگاه رئیس دولت و از تلویزیون رسمی و دولتی (AZTV) به یک جوان پرشور اردبیلی که در یک همایش مردمی از میان جمعیت برخاسته و رجزخوانی کرده، پاسخ میدهد!
توجه کنیم که همایش مردمی دربارۀ جنگ چالدران بودکه با تجاوز ترکان عثمانی به آذربایجان ایران رخ داد و جوان اردبیلی از اردوغان و الهام علیاف نام برد، در حالی که این موضوع در ترکیه هیچ بازتابی نداشته، چرا الهام علیاف شخصا و از طریق تلویزیون رسمی وارد این ماجرا شده است؟ آخر دستگاههای سیاسی دنیا به این کار نمیخندند؟
اما اهانتهایی که علیاف از طریق تلویزیون رسمیاش دربارۀ امام جمعۀ محبوب اردبیل، این عالم پرآوازۀ ایرانی، روا داشته، نتیجۀ عکس داده و اتفاقی که رخ داده که نشان میدهد ایرانیها به ویژه آذریهای ایران تا چه اندازه نسبت به این عالم اخلاقی محبت و ارادت دارند؛ آن اتفاق که در پی اهانت علیاف رخ داده، این است که؛ فضای مجازی آذربایجان ایران پر از تصاویر آیتالله عاملی و دلنوشتههایی در ابراز محبت و ارادت به ایشان و ابراز نفرت از کسی است که به فرزند رشید حضرت صدیقۀ طاهره(صلواتالله علیها) اهانت کرده است.