امام صادق طراح ولایت فقیه برای دوران غیبت بودند

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام جعفر صادق(ع)، آیتالله عباس کعبی، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در گفتوگویی به تبیین سیره علمی، فکری و تمدنی حضرت امام صادق علیه السلام پرداخته است.
در میانه قرنی که تیغ بر قلم پیشی گرفته بود و عباسیان، دین را ابزاری برای مشروعیتبخشی به قدرت خود میخواستند، مردی از سلاله پیامبر برخاست که نه با شمشیر، که با علم و تدبیر، جبههای جدید در برابر ظلم گشود. امام جعفر صادق (علیهالسلام)، با نگاهی فراتر از روزمرگی آن دوران، بنایی فکری و تشکیلاتی پایهریزی کرد که تا امروز، در تار و پود اندیشه اسلامی جاری است.
در دورانی که تزویر عباسی، حقیقت را به حاشیه رانده و اهل بیت (ع) را تحت فشار قرار داده بود، امام صادق (ع) نهتنها فقه و کلام اسلامی را احیا کرد، بلکه با دقت و ژرفنگری، طرحی نو در اندیشه دینی ریخت؛ طرحی که امروز، در قالب «ولایت فقیه» نمود یافته است.
اکنون، در این ایام سوگواری و تأمل، بازخوانی سیره امام صادق (ع) نه فقط ادای دینی تاریخی، بلکه ضرورتی برای درک بهتر پیوند ما با حقیقت، عدالت و حکمرانی اسلامی است. آنچه پیشرو دارید، تلاشی است برای کشف دوباره آن اتصال زنده میان گذشته و حال؛ روایتی از امامی که نهتنها معلم علم بود، بلکه معمار یک مسیر تمدنی در دل فشار، غربت و محدودیت.
با توجه به نقش راهبردی امام جعفر صادق (علیهالسلام) در تثبیت فقه اهل بیت و پاسخگویی به انحرافات فکری عصر خود، به نظر شما حوزههای علمیه امروز تا چه اندازه توانستهاند با الگوگیری از روش علمی و مواجهه فکری آن حضرت، در برابر جنگ شناختی و هجمههای فکری معاصر ایفای نقش کنند؟
دوران امام جعفر صادق علیهالسلام به عنوان یک نقطه عطف تحولی در مسیر اسلام شناخته میشود. ایشان اسلام ناب محمدی را بازتولید کرده و مکتب اسلام را در عرصههای مختلف زنده نگه داشت و پایههای فقه اهل بیت را تثبیت نمود.
امام صادق علیهالسلام به شبهات دهریه و فرقهها پاسخ داد و احیاگر کلام اسلامی و شیعی شد و علوم اسلامی را تقویت و در مقابل انحرافات فکری و ظلم حکام عباسی مقاومت کرد؛ شهادت ایشان نتیجه همین مقاومت در برابر استبداد منصور دوانیقی بود.
شهادت امام صادق (علیهالسلام) درسهای معاصر زیادی به ما آموخت. یکی از درسهای مهم این است که در دوران شبهه، که به نوعی جنگ شناختی و فکری دشمنان علیه اسلام محسوب میشود، باید با الهام از آموزههای مکتب اهل بیت و روش امام صادق (علیهالسلام) از حقایق دین و اسلام ناب محمدی با نوآوری دفاع کنیم و در مقابل التقاط، انحراف و کجفکری شجاعانه ایستادگی کنیم. این ماموریت مهم حوزههای علمیه است.
حوزههای علمیه باید زنده، پاسخگو، روزآمد، نوآور، فعال و حاضر در میدان در برابر جنگ شناختی دشمنان اسلام، منحرفین، گواهان و فرقهسازان باشند.
با توجه به مبارزات امام صادق علیهالسلام در برابر ظلم و جور دستگاه عباسی، به ویژه با تکیه بر عقلانیت، تقوا و استفاده از تقیه به عنوان سپر دفاعی از اسلام، چطور میتوان این رویکرد دینی و سیاسی ایشان را در مقابله با تهدیدات معاصر به عنوان الگویی برای مقاومت در برابر ظلم و استبداد به کار برد؟
یکی از درسهایی که میتوانیم از زندگی امام صادق علیهالسلام بگیریم، مبارزه با ظلم و جور است. امام صادق علیهالسلام مجاهدی بود که فی سبیل الله در مقابل دستگاه عباسی ایستاد، اما این مبارزه را با عقلانیت، تقوا و رعایت همه جوانب انجام داد و مکتب خود را تقویت کرد.
چند دلیل برای مبارزه امام با ظلم بنی عباس وجود دارد. نخست اینکه امام در قامت یک امام مفترض الطاعه ظهور و بروز کرد و شیعیان و حتی غیر شیعیان او را به عنوان خلیفه مسلمین و امام حق میشناختند و به او مراجعه میکردند و از این منظر علیرغم شرایط تقیه شاگردان و وکلای زیادی تربیت کرد؛ تقیه به عنوان سپر دفاعی برای حفظ اسلام و مسلمانان نیز اهمیت داشت.
دلیل دیگری که وجود دارد، مجموعه روایات امام صادق (علیهالسلام) و امام باقر (علیهالسلام) است که هرگونه کمک به دستگاه ظلم و جنایت عباسی را حرام شرعی میدانستند. این موضوع در فقه تحت عنوان "معونت الظالمین" مطرح شده است.
با توجه به نقش پیشبرنده و راهبردی امام جعفر صادق (علیهالسلام) در طراحی ساختارهای تشکیلاتی، از جمله تعیین نواب و فقهای واسط در میان مردم، تا چه حد میتوان این اقدامات را بهمثابه پایهگذاری فکری و عملی «ولایت فقیه» و زمینهسازی برای تحقق حکومت اسلامی در دوران غیبت تلقی کرد؟ و این نگاه چه تأثیری در اندیشهی سیاسی حضرت امام خمینی (ره) داشته است؟
سومین دلیل، مجموعه روایاتی است که امام صادق (علیهالسلام) درباره قیام امام زمان و تحقق جهانی پر از عدل و داد اشاره میکند. دلیل چهارم احیای مجالس اباعبدالله الحسین علیهالسلام با همان روحیه جهاد و حفظ کربلا است.
دلیل پنجم نیز نصب نواب و نائبان تحت این عنوان است که اگر شیعیانی به امام صادق علیهالسلام در مدینه دسترسی ندارند، بتوانند به آن فقیه مراجعه کند.
امام صادق (علیهالسلام) در واقع ولایت فقیه را طراحی کرد؛ ولایت فقیه هم در دوران وجود ائمه و عدم دسترسی به ائمه در گستره جهان اسلام و هم در دوران غیبت امام زمان.
حضرت امام خمینی (ره) نیز این مطلب را بیان میکنند که اقدام امام صادق علیهالسلام به نصب فقها یک اقدام سیاسی و تشکیلاتی برای طراحی حکومت اسلامی بود. تأکید امام بر عدم مراجعه به دستگاه عباسی نشاندهنده رویکرد روشن امام در زمینه تأسیس نظام اسلامی و حمایت از حق است.
امام صادق (ع) در شرایطی قرار داشت که مغلول الید بود و قدرت در دست دستگاه عباسی بود با این حال افرادی را برای مسائل مربوط به حکومتداری برای همان زمان و برای بعد از خودشان منصوب کردند.
حضرت امام خمینی (ره) در آثار خود این بحث را مطرح میکند که بر اساس روایت «مشهوره ابى خديجه» این اقدام باعث میشود تا مردم به آن فقها و مراجع خود مراجعه کنند، حتی اگر این مراجعه به صورت سری باشد؛ امام صادق (ع) با نصب و تعیین وکلای خود به نوعی به گسترش تشکیلات سیاسی و دینی در زمان خود و حتی در زمان غیبت امام زمان (عج) کمک کرد.
با توجه به نقش طراحیشدهی امام جعفر صادق (علیهالسلام) در زمینهسازی برای تشکیل حکومت اسلامی و تشکیلات دینی در دل فشارهای سیاسی دوران عباسی، و همچنین تحلیل حضرت امام خمینی (ره) از این اقدامات بهمثابه الگویی سیاسی و راهبردی، چه نسبتی میتوان میان این مدل از کنشگری دینی و نظریهی ولایت فقیه در دوران معاصر برقرار کرد؟ و این نسبت چه تأثیری در مواجهه با جریانات افراطی یا سکولار امروزی دارد؟
امام صادق(ع) طراح یک حکومت اسلامی عادل بود و بعضی از اسباب آن را طراحی کرد تا در زمان برپایی حکومت اسلامی، اندیشمندان سردرگم نشوند؛ همچنین اصحاب خود را به زمینه سازی تشکیل حکومت دعوت میکرد.
امام خمینی(ره) تصریح میکند که امام صادق (ع) نه تنها یک رهبر دینی بود، بلکه اصحاب خود را نیز ترغیب میکرد تا تشکیلاتی را در این راستا ایجاد کنند. ایشان بیان میکند که ممکن است برخی بگویند که با توجه به محدودیتهای امام صادق (علیه السلام)، چه فایدهای دارد که او در چنین شرایطی فعالیت کند. اما امام خمینی (ره) اشاره میکند که حتی در زمان ما نیز افرادی وجود داشتهاند که در شرایط دشوار موفق به اداره امور شدند.
امام صادق (ع) نیز در دوران خود به مبارزه با دستگاه بنی عباس و گسترش تشکیلات برای برپایی حکومت پرداخت. مبارزهای توأم با هوشمندی، تقوا و شناخت شرایط زمانه بود. امام صادق همچنین در برابر افراطیون و قدرتطلبان نیز ایستادگی کرد. در آن زمان جریانی افراطی وجود داشت که سعی داشتند از اهل بیت سوءاستفاده کنند و ادعاهای نادرستی درباره مهدویت مطرح میکردند؛ یکی از این افراد محمد بن عبدالله نفس زکیه بود که موجب سردرگمی برخی از علویان شده بود.
امام ضد کار سیاسی و کار تشکیل حکومت نبود، بلکه سیاستمدار مجاهد فداکار تشکیلاتی و انقلابی حاضر در میدان اما با هوشمندی و عقلانیت بود؛ بلکه فقط افراطیها و افراد فریب خورده را نهی و تخطئه میکردند.
در زمان ما، برخی افراد به این روایات استناد کرده و ادعا میکنند که امام صادق (علیهالسلام) مخالف تشکیل حکومت بود. در حالی که امام وکلایی را منصوب کرده و ولایت فقیه را مطرح کردند.
جریان تند به جریان زید بن علی و اجازه او برای قیام تمسک میکرد؛ امام میفرمود: قیام زید مشروع بود و اگر پیروز میشد قدرت را تسلیم اهل بیت میکرد اما شما قدرت طلبید و همین الان هم اطاعت نمیکنید.
علاوه بر نقش سیاسی، امام صادق (ع) همچنین نهادهای علمی و دینی را تقویت کرد و با تربیت شاگردان برجسته، بنیانهای علمی اسلام را مستحکم ساخت. امروز نیز باید با الهام از مکتب امام صادق (ع)، حوزههای علمیه و روحانیت را از نظر کمی و کیفی گسترش دهیم.
همچنین آموزههای مکتب امام صادق (ع) اگر در حوزههای اقتصادی، اشتغال، تولید و سرمایهگذاری به کار گرفته شود، میتواند در حل بحرانهای اقتصادی مؤثر واقع شود. و سیاستهای اقتصاد مقاومتی رهبر معظم انقلاب اسلامی ریشه در همین آموزهها داشته باشد.