۳۰ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۳
کد خبر: ۷۸۶۹۲۹
یادداشت؛

«نسل‌کشی غذایی» در سایه «سکوت نهادی»

«نسل‌کشی غذایی» در سایه «سکوت نهادی»
آنچه در غزه رخ می‌دهد فراتر از یک بحران انسانی و نمونه‌ای بارز از «نسل‌کشی غذایی» است؛ غزه با بیش از ۲ میلیون نفر جمعیت در وضعیت بحران غذایی و تمام جمعیت آن در مواجهه با گرسنگی، شاهد اجرای عمدی و سیستماتیک سیاست «قتل تدریجی» است.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، در هفته های گذشته سازمان ملل بارها هشدار قحطی 100 درصدی برای این مردم مظلوم را صادر کرد، اما در عمل، نسل کشی ادامه یافت. در چنین فضایی آنها چاره ای جز جمع آوری آردهای آغشته به شن را ندارند حتی اگر مورد حمله و کشتار بی رحمانه شقی‌ترین انسان های تاریخ قرار بگیرند.

در شرایطی که خبرنگار ساکن غزه ادامه خبررسانی را به دلیل گرسنگی رها کرده است و ابوصالح، دندان‌پزشک اهل غزه می نویسد که «موضوع اصلا اغراق کردن یا ترند شدن نیست. اگر ظرف ۴۸ ساعت، غذا، نوشیدنی، شیر خشک و آرد وارد غزه نشود، اخبار بزرگ‌ترین قتل عام تاریخ را روی صفحه نمایش خود خواهید دید»، یعنی جهان در نقطه ای سرنوشت ساز قرار گرفته است؛ انتخاب بین انسانیت و خوی حیوانی.

رافائل لمکین، بنیان‌گذار مفهوم «نسل‌کشی»، تأکید داشت که نابودی گروه‌های انسانی لزوماً از طریق قتل عام فوری صورت نمی‌گیرد، بلکه می‌تواند از طریق «تخریب شرایط اساسی زندگی» محقق شود. قطع کامل زنجیره غذایی غزه - که منجر به جمع‌آوری آرد آمیخته با شن توسط غیرنظامیان شده - دقیقاً همین الگو را دنبال می‌کند.

سکوت سازمان‌یافته جامعه بین‌المللی

سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد(فائو) که یکی از مراجع مقابله با گرسنگی در جهان است با اعلام گرسنگی حدود 800 میلیون نفر در جهان که غذای کافی برای یک زندگی مطلوب در اختیار ندارند، نشان داد که نمی توان امیدی به آن داشت. سازمانی که در وضعیت فاجعه‌بار قرار دارد و برنامه جهانی غذا که ذخایر خود را تمام کرده، نه قربانی ناتوانی فنی، بلکه شاهد عینی سکوت سازمان‌یافته جامعه بین‌المللی در برابر نسل‌کشی هستند. حتی دریغ از یک موضع گیری یا حتی اقدامی کوچک اما نمادین.

این سازمان‌ها - که وظیفه حفاظت از امنیت غذایی جهانی را بر عهده دارند - به «شاهدان بی‌عمل» تبدیل شده‌اند. وقتی 80 درصد افرادی که در سراسر دنیا با قحطی مواجهند در غزه زندگی می‌کنند، آیا می‌توان این وضعیت را تصادفی یا طبیعی دانست؟  آژانس امدادرسانی و کاریابی سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی «آنروا» در ماه گذشته از سوء تغذیه شدید ۲۷۰۰ کودک زیر پنج سال در نوار غزه خبر داد؛ خبری که حالا شاید ابعاد وحشتناک تری هم پیدا کرده باشد. کودکان زیر پنج سال که از سوءتغذیه حاد رنج می‌برند، نماد هدف‌گیری عمدی نسل آینده و اجرای تدریجی طرح نابودی یک ملت هستند. کودک کشی بعنوان راهبرد نخست رژیم صهیونی به نتیجه نرسید و حالا گویا در سایه سکوت بین المللی و سیری حکام عرب منطقه؛ راهبرد دوم یعنی گرسنگی تا سر حد مرگ در دستور کار قرار گرفته است.

در چنین شرایطی آیا همه سازمان های مسئول و مدعیان حقوق بشر و بنیادهایی که برای تحقق نوع‌دوستی و انسانیت فعالیت می کنند، وظیفه کمک به گرسنگان غزه را ندارند؟ آیا دیگر می توان این وضعیت دهشتناک را به نظاره نشست؟ ملت های عرب منطقه چطور می توانند در شرایطی که بیشترین غذاها را در اختیار دارند، نسل کشی غذایی در غزه را مشاهده کنند؟ تاریخ این حد از ظلم و بیداد را هرگز فراموش نخواهد کرد.

نهادینگی فرهنگ بی‌تفاوتی

از منظر جامعه‌شناسی، آنچه در غزه اتفاق می‌افتد، بازتولید «فرهنگ بی‌تفاوتی سازمان‌یافته» است. همان‌طور که زیگمونت باومن در تحلیل هولوکاست نشان داد، نسل‌کشی مدرن نیازمند مشارکت فعال یا منفعل نهادهای بوروکراتیک است. امروز تمامی سازمان های ملی، منطقه ای و جهانی باید برای پایان نسل کشی غذایی در غزه یکصدا فریاد بر آورند. نسل کشی مدرن تنها با قساوت آمریکا و اسراییل در غزه صورت نمی پذیرد بلکه بی تفاوتی مهم ترین ابزار آنها برای اجرای سیاست هایشان است.

سکوت سران عرب و مسلمان که بسیاری از مسئولان و ملت های منطقه از آن انتقاد کرده اند، نمونه‌ای از همین مشارکت منفعل محسوب می‌شود. وقتی حکومت‌های منطقه قادر به ورود یک کامیون آرد به غزه نیستند، در واقع در پروژه نسل‌کشی مشارکت می‌کنند.

آنچه امروز در غزه شاهد آن هستیم، نسل‌کشی قرن بیست‌ویکم است که با ابزارهای «مدرن» و تحت پوشش سکوت نهادی اجرا می‌شود. این جنایت نه تنها بر دوش اشغالگران، بلکه بر گردن تمام نهادهایی است که توان متوقف کردن آن را دارند اما سکوت اختیار کرده‌اند. تاریخ این سکوت را فراموش نخواهد کرد.

جواد بخشی الموتی؛ استاد دانشگاه

ارسال نظرات