حوزههای علمیه؛ محور تبیین دستاوردها و تقویت وحدت ملی

اشاره: رهبر معظم انقلاب بر این نکته تأکید دارند که حوزههای علمیه باید از حالت انفعالی خارج شوند و بهعنوان مرکز تبیین معرفت، وحدت و قدرت در جامعه نقش فعال ایفا کنند. این مراکز نباید تنها محدود به فقه و اخلاق باشند بلکه باید توانایی پاسخگویی به مسائل پیچیده علمی، فناورانه و زیرساختی کشور را داشته و آن را به زبانی قابل فهم برای مردم منتقل کنند. نمونه روشن این نقش تبیین مشروعیت دستاوردهای هستهای و فناورانه است که نشان میدهد پیشرفت علمی و فناوری با اهداف دینی و امنیت ملی پیوند دارد. حوزههای علمیه همچنین باید با مواجهه هوشمندانه با شبهات اخلاقی، سیاسی و اقتصادی رسانههای معاند، اعتماد عمومی را تقویت کرده و فرهنگ نقد سازنده و حمایت از نظام را ترویج کنند. با تمرکز بر فقه حکومتی، تولید محتوا و هدایت افکار، حوزههای علمیه میتوانند موتور اصلی تقویت وحدت، استقلال ملی و پیشرفت کشور باشند و نقش راهبردی خود در تعامل دین، علم و جامعه را محقق سازند.
در این زمینه خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام جواد فدایی مبلغ فعال حوزه جهاد تبیین گفتوگویی انجام داده است که در ادامه خواهد آمد:
رسا ـ به باور شما، مهمترین عواملی که میتواند اتحاد ملی اشارهشده در بیانات رهبر معظم انقلاب را در بلندمدت تقویت کند چیست؟ و نقش نخبگان در تحکیم این وحدت چگونه تعریف میشود؟
در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب، مفهوم «اتحاد» فراتر از یک شعار یا آرمان دستنیافتنی است و به عنوان یک ضرورت راهبردی برای تحقق تمدن نوین اسلامی مطرح میشود. ایشان در سخنان متعدد خود بر اهمیت وحدت و انسجام ملی تأکید کردهاند و از نگاه ایشان اتحاد به معنای حذف تفاوتها یا یکدستسازی فکری نیست بلکه بر پایه همافزایی و همکاری حول محورهای مشترک ملی و اسلامی شکل میگیرد. این نوع اتحاد نه تنها عاملی برای تقویت نظام اسلامی است بلکه زمینهای برای استواری کشور در برابر تهدیدها و دشمنان محسوب میشود. تأکید رهبر انقلاب بر وحدت در حقیقت به دنبال ایجاد انسجام درونی و افزایش قدرت جمعی جامعه اسلامی است تا مسیر پیشرفت، مقاومت و تحقق اهداف بلند انقلاب اسلامی هموار شود.
تقویت اتحاد در نگاه رهبر معظم انقلاب بر پایه مجموعهای از عوامل مهم است که هر یک نقش ویژهای در تضمین انسجام ملی دارند. عدالتمحوری از جمله مهمترین این عوامل است چرا که عدالت در تمامی سطوح اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، ستون اصلی تقویت سرمایه اجتماعی و پیوند جامعه محسوب میشود. فقدان عدالت یا بروز تبعیض میتواند بزرگترین تهدید برای انسجام ملی باشد و زمینه واگرایی و اختلاف را در جامعه فراهم کند. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که بدون عدالت، وحدت جامعه سست و شکننده خواهد شد چرا که عدالت، اعتماد عمومی و حس مسئولیت اجتماعی را تقویت میکند و نقش بسزایی در کاهش اختلافات و ایجاد همبستگی ایفا میکند.
عامل مهم دیگر در تقویت اتحاد صداقت و شفافیت با مردم است. منظور از این عامل ارائه تصویر واقعی و صادقانه از چالشها و مشکلات جامعه به مردم بدون آمارسازی یا تحریف واقعیتهاست. رهبر معظم انقلاب بارها خاطرنشان کردهاند که مردم باید در جریان مسائل و مشکلات واقعی قرار گیرند و در تبیین راهکارهای عملی مشارکت داشته باشند. برخلاف تصور برخی که بیان واقعیتها را عاملی برای ناامیدی یا ایجاد ترس میدانند تجربه نشان میدهد که مواجهه صادقانه با مشکلات، اعتماد عمومی را افزایش میدهد و مردم را به حمایت و همکاری فعال با حاکمیت ترغیب میکند. این رویکرد باعث میشود مردم خود را در حل مشکلات مسئول بدانند و مشارکت فعالانه در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی داشته باشند که خود به تقویت انسجام و وحدت ملی منجر میشود.
تبیین و تقویت گفتمان «ما میتوانیم» نیز از دیگر عوامل اثرگذار در تحقق اتحاد ملی است. این گفتمان بر برجسته کردن دستاوردهای ملی و توانمندیهای داخلی تأکید دارد و موجب میشود مردم در پیشرفت و بقای کشور سهیم و خودباور شوند. وقتی مردم موفقیتها و ظرفیتهای کشور را درک کنند احساس میکنند که بخشی از این موفقیتها هستند و نقش مؤثری در توسعه و تقویت جامعه دارند. این حس مشارکت و خودباوری جمعی باعث افزایش اعتماد عمومی و ایجاد وفاق ملی میشود و مردم را به فعالیتهای سازنده و همگرایانه تشویق میکند.
نقش نخبگان در تحکیم وحدت نیز اهمیت ویژهای دارد و در شکلگیری و تقویت این عوامل تأثیر مستقیم دارد. نخبگان بهویژه نخبههای فکری، علمی و فرهنگی، میتوانند به عنوان پل ارتباطی بین رهبری، مردم و گروههای مختلف جامعه عمل کنند و انسجام اجتماعی را تقویت نمایند. این نقش در سه حوزه اصلی نمود پیدا میکند. نخست ترجمه و گفتمانسازی بیانات رهبری است؛ نخبگان باید مفاهیم و سیاستهای کلان رهبری را به زبان قابل فهم مردم منتقل کنند تا مسیر و اهداف کشور برای همگان روشن شود و زمینه مشارکت آگاهانه مردم فراهم گردد. دوم نخبگان باید الگوی تعامل و گفتوگوی سالم باشند و توانایی نشان دادن احترام به دیدگاههای مختلف را داشته باشند. تجربه تاریخی انقلاب مانند اقدامات شهید بهشتی و شهید مطهری نشان میدهد که گفتوگوی محترمانه با مخالفان مانع دو قطبی شدن جامعه و ایجاد شکاف اجتماعی میشود. چنین رویکردی ایجاد اعتماد و تفاهم میان گروههای مختلف را ممکن میسازد و به انسجام ملی کمک میکند. سوم تولید محتوای وحدتآفرین اهمیت دارد. نخبگان فرهنگی و رسانهای باید ادبیات مستند و غنی ایجاد کنند که تفاوتها را به عنوان تنوع فکری و فرصت برای رشد نشان دهد و نه عامل اختلاف. چنین محتوایی مانع شکلگیری جبهههای متخاصم در جامعه و پراکندگی اجتماعی میشود و انسجام ملی را تقویت میکند.
در مجموع تحقق وحدت ملی و اجتماعی بر پایه عدالت، صداقت، مشارکت مردم و گفتمانسازی دقیق است و بدون توجه به نقش نخبگان این فرآیند ناقص خواهد بود. نخبگان به عنوان مفسران، الگوهای تعامل و تولیدکنندگان محتوا پل ارتباطی میان رهبر، مردم و گروههای مختلف جامعه هستند و نقش حیاتی در ایجاد انسجام و تقویت وفاق ملی ایفا میکنند. این نگاه هم جنبه الهی و اخلاقی دارد و هم رویکردی عملی و راهبردی برای رسیدن ایران و ایرانیان به قلههای پیشرفت و قدرت فراهم میکند و مسیر تحقق اهداف بلند انقلاب اسلامی را هموار میسازد. وحدت در این دیدگاه نه صرفاً شعار بلکه زیربنای مستحکم توسعه، امنیت و پیشرفت جامعه اسلامی است.
رسا ـ راهبرد قوی شدن که به عنوان جایگزین مذاکره تحت فشار در بیانات رهبری مطرح شد، در عرصههای داخلی و خارجی چه ابعادی دارد؟ و چگونه میتوان آن را تقویت کرد؟
رهبر معظم انقلاب در چارچوب راهبرد «قوی شدن» تأکید میکنند که قدرت زبان مشترک در معادلات جهانی است و کشوری که قدرت نداشته باشد ناگزیر یا مستعمره خواهد شد یا تحت استثمار دیگران قرار میگیرد. این مفهوم قدرت دو بعد دارد: بعد خارجی و بعد داخلی. بعد خارجی شامل توان چانهزنی در عرصه سیاسی است؛ یعنی کشوری که بخواهد در روابط بینالمللی و مذاکرات مؤثر باشد باید از قدرت نظامی بازدارنده، رشد اقتصادی پایدار و نفوذ منطقهای مؤثر برخوردار باشد. چنین اقتداری دشمن را از اعمال فشار، تحریم یا تهدیدهای اقتصادی بازمیدارد و آن را به سمت تعامل عادلانه و محترمانه سوق میدهد. بنابراین وقتی یک کشور در عرصههای مختلف قدرتمند باشد دشمن جرأت فشار و تهدید ندارد و امکان پیشبرد اهداف خود را از دست میدهد.
اما بعد داخلی قدرت که اهمیت آن حتی از بعد خارجی بیشتر است، موتور پیشران یک نظام و کشور به شمار میآید. قوی شدن داخلی بر دو رکن اساسی استوار است که رهبر معظم انقلاب در دهههای اخیر بارها به آن اشاره کردهاند. نخست اقتصاد مقاومتی و جهش تولید است که از طریق خودکفایی در فناوریها و صنایع مهم اثر تحریمها را به حداقل میرساند و استقلال اقتصادی کشور را تضمین میکند. دوم تقویت عزم ملی و ایمان ملی است که شامل حفظ روحیه امید، ایستادگی در برابر فشارهای روانی و جنگ روانی دشمن و تقویت باور به توانمندی جمعی ملت است. این دو رکن ستونهای قوی شدن داخلی را شکل میدهند و زمینهای برای اقتدار ملی فراهم میکنند.
راهکارهای تحقق قوی شدن داخلی بر اساس نگاه رهبر انقلاب بر مفهوم «درونزایی» استوار است؛ یعنی تمرکز بر ظرفیتها و توان داخلی به جای وابستگی به غرب و انتظار برای حل مسائل از طریق مذاکرات خارجی. در این چارچوب توسعه و پیشرفت باید با تکیه بر علم، فناوریهای پیشرفته و سرمایهگذاری در دانشگاهها و مراکز علمی صورت گیرد تا کشور بتواند به صورت مستقل و پایدار پیشرفت کند. این نگاه در برابر مدلهای توسعه غربی قرار دارد و بر خودکفایی و توانمندی داخلی تأکید دارد.
همچنین انسجام داخلی یکی از مهمترین مولفههای قوی شدن است. دشمنان همواره در پی ایجاد شکاف میان سیاسیون، اقوام و گروههای مختلف جامعه هستند تا از این طریق اهداف خود را پیش ببرند. اما هنگامی که انسجام داخلی تقویت شو، کشور به قویترین لایه دفاعی و مهمترین پدافند در برابر تهدیدات دست مییابد. وحدت میان مسئولین و مردم، هماهنگی و همکاری نهادهای داخلی و اعتماد عموم، اصلیترین ابزار مقابله با فشارهای داخلی و خارجی است و پایه اقتدار ملی را مستحکم میکند.
در مجمو، راهبرد قوی شدن در نگاه رهبر انقلاب ترکیبی از خودکفایی اقتصادی، توانمندی علمی و فناوری، تقویت روحیه ملی، انسجام داخلی و وحدت میان مسئولین و مردم است. این قوی شدن نه تنها به کشور قدرت چانهزنی و بازدارندگی در سطح بینالمللی میدهد بلکه موتور پیشران پیشرفت و استواری داخلی نیز محسوب میشود و زمینه تحقق اهداف بلندمدت نظام و ملت را فراهم میآورد.
رسا ـ با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب ، مهمترین پیام معظم له را برای جامعه علمی و فرهیخته کشور چه میدانید؟ و وظیفه این قشر در قبال تاکید بر تقویت داخلی چیست؟
پیام محوری رهبر معظم انقلاب برای جامعه علمی و فرهیخته به ویژه نخبگان تأکید بر عالم شدن و فراگیری علم است. ایشان توجه دارند که عالم شدن صرفاً به معنای داشتن مدرک تحصیلی نیست؛ بلکه منظور عمق دانش، توانایی فهم مسائل و کاربرد علمی در حل مشکلات کشور است. این نگاه علمی نه تنها باعث استقلال ملی میشود و از عقبماندگی کشور در حوزههای علمی جلوگیری میکند بلکه ابزاری برای حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی نیز محسوب میشود. از این رو رهبر انقلاب در طول سال توجه ویژهای به دیدار با دانشگاهیان و نخبگان دارند و وقت قابل توجهی صرف گفتوگو و مشورت با صاحبنظران علمی میکنند تا مسیر پیشرفت علمی کشور حفظ شود.
رهبر معظم بارها بر لزوم شتاب علمی و افزایش ضریب علمی تأکید کردهاند و هشدار میدهند که توقف در مسیر علم به معنای عقبنشینی در میدان رقابت جهانی است. همانطور که در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام ذکر شده است «العلم سلطان» علم قدرت است؛ بنابراین پیشرفت علمی نخستین و مهمترین نیاز برای مقابله با تهدیدهای خارجی و داخلی و حفظ امنیت ملی است. ایشان تأکید دارند که علم مرزنشین نیست و باید به سمت حل مشکلات واقعی و زیرساختی کشور حرکت کند؛ از تولید ثروت ملی تا رفع معضلات اجتماعی، علم باید کاربردی باشد.
وظیفه جامعه علمی در این مسیر مهندسسازی، بومیسازی و عملیاتی کردن علم است. این به معنای تولید دانش نوین، انطباق آن با نیازهای منطقهای و عملیاتی کردن آن برای حل مسائل کشور است نه صرفاً تقلید یا بازتولید فناوریهای غرب یا شرق. تولید علم باید بر اساس خودباوری و عقلانیت اسلامی باشد به گونهای که جامعه علمی مستقل و توانمند عمل کند و کشور به جای وابستگی به دیگران بتواند در مسیر پیشرفت خود حرکت کند.
رهبر انقلاب همچنین بر اهمیت تربیت نیروی انسانی مسئلهمحور تأکید دارند. دانشمندان و نخبگان نباید تنها به دنبال ارتقاء جایگاه علمی یا تولید مقالات باشند بلکه باید دغدغه اصلی آنها حل مسائل حیاتی و زیرساختی کشور باشد. تربیت مدیران و دانشمندانی که توانمند، مسئلهمحور و دارای روحیه ابتکار و خودباوری هستند از دیگر وظایف جامعه علمی است. به بیان دیگر پیشرفت علمی باید با تربیت نیروی انسانی کارآمد، تفکر مسئلهمحور و مهارتهای کاربردی همراه باشد تا کشور بتواند استقلال، قدرت داخلی و ظرفیت حل مشکلات خود را تضمین کند.
به طور خلاصه پیام رهبر معظم انقلاب به جامعه علمی همانا عالم شدن واقعی، تولید علم و فناوری بومی، حل مسائل حیاتی کشور و تربیت نیروی انسانی مسئلهمحور است. این مسیر استقلال ملی، توسعه داخلی و اقتدار کشور را تضمین میکند و توقف در آن به معنای عقبنشینی و آسیبپذیری کشور در حوزههای علمی، اقتصادی و امنیتی است.
رسا ـ نقش حوزه های علمیه در تبیین دستاوردهایی مانند فناوری هستهای برای افکار عمومی و همچنین تقویت گفتمان وحدتآفرین به جای تخریب، چگونه باید باشد؟
رهبر معظم انقلاب بر این نکته تأکید دارند که حوزههای علمیه باید از حالت انفعالی خارج شوند و نقش فعالی در تبیین دستاوردها و مسائل روز نظام اسلامی ایفا کنند. به تعبیر ایشان حوزهها نباید تنها به یک مرکز فقهی و اخلاقی محدود بمانند بلکه باید به عنوان مرکز منطق و معرفت وحدت و قدرت عمل کنند؛ مرکزی که بتواند با استدلال و مستندات قوی مردم را با ضرورتها و منطق قوی شدن و وحدت آشنا کند.
در این چارچوب حوزههای علمیه باید به مهندسی معرفت و تبیین علمی و دینی دست بزنند. این بدان معناست که حوزهها باید توانایی پاسخگویی به نیازهای جدید و پیچیده بشر را داشته باشند به ویژه در زمینههای علمی، فناوری و زیرساختی و بتوانند این پاسخها را به زبان قابل فهم برای مردم ارائه دهند. نمونه بارز این نقش فناوری هستهای است؛ حوزههای علمیه باید تبیین کنند که این دستاورد نه صرفاً یک انتخاب سیاسی بلکه وجوب شرعی و نیاز ضروری برای حفظ استقلال ملی مقابله با سلطه دشمن و جلوگیری از عقبماندگی علمی است.
یکی از وظایف مهم حوزهها پاسخ به شبهات اخلاقی، سیاسی و اقتصادی است که معمولاً از سوی رسانههای معاند مطرح میشود. هرگاه جوانان متخصص و مومن به دستاوردی علمی یا فناورانه برسند حوزههای علمیه باید مشروعیت دینی و اخلاقی این دستاوردها را تثبیت کنند و مانع سوءاستفاده رسانههای خارجی و ایجاد شبهه در ذهن مردم شوند. این کار از دو منظر اهمیت دارد: نخست پیشگیری از شکلگیری شبهه و ابهام در جامعه و دوم تقویت اعتماد عمومی نسبت به نظام و دستاوردهای علمی کشور.
حوزههای علمیه باید با ورود به مسائل روز مرکز منطق وحدت و تبیین فقه حکومتی شوند. هر کسی که میخواهد فلسفه وحدت، ضرورت قوی شدن یا جایگاه قدرت کشور را درک کند باید به حوزه علمیه مراجعه کند. حوزهها باید نشان دهند که نقد منصفانه با تخریب متفاوت است و انتقاد سازنده باید در چارچوب حمایت از نظام و بهبود امور انجام شود. این رویکرد باعث میشود که مردم و نخبگان نگاه درستی نسبت به دستاوردها و سیاستهای کشور داشته باشند و در برابر تهدیدهای دشمن مقاومت کنند.
رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که تز انقلاب از قم برخاسته است؛ یعنی فهم صحیح از منطق انقلاب، قدرت در مقابل دشمنان و امید به آینده متکی به آموزههای دینی و فقهی است. فقه حکومتی که در سالهای اخیر با رویکردی روزآمد در حوزههای علمیه پررونق شده است نمونهای از این مسیر است که توانسته راهبردهای کلان نظام را با نگاه علمی و اجتهادی بازخوانی و تبیین کند.
به طور خلاصه حوزههای علمیه باید نقش فعالی در تبیین دستاوردها، پاسخ به شبهات، تقویت وحدت و فرهنگسازی علمی و دینی ایفا کنند. آنها باید پیشرو در ارائه تحلیلهای مستند و عقلانی باشند تا مردم، نخبگان و مسئولین با آگاهی کامل از ضرورتها و دستاوردهای کشور عمل کنند. این فعالیتها باید همزمان با شناسایی تهدیدها و پیشگیری از شبهات دشمن انجام شود تا در لحظه و حتی پیش از حمله دشمن صدای حوزههای علمیه شنیده شود و دلها و قلبها به سوی اتحاد، همدلی و پیشرفت سوق داده شود.
در مجموع حوزههای علمیه به عنوان مهندس معرفت و تبیینکننده فقه حکومتی باید محور اصلی تعامل میان دین، علم و اجتماع باشند و در تقویت اتحاد، استقلال ملی و پیشرفت کشور نقش محوری و استراتژیک ایفا کنند.