اهمیت پیام تاریخی امام خمینی به گورباچف
خبرگزاری رسا ـ یازدهم دیماه 1367 هجری شمسی، حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، پیام مهم و تاریخی خود را خطاب به گورباچف، صادر کردند که در چهاردهم دیماه از سوی هیأتی به ریاست حضرت آیتالله جوادی آملی در یک ملاقات دوساعته در کاخ کرملین برای صدر هیأت رییسه به صورت تبیین و تفسیر محتوا ابلاغ شد.
این نامه در شرایطی صادر شد که تحلیلگران و سیاستمداران جهانی در تردید کامل نسبت به آینده اتحاد جماهیر شوروی به سر میبردند و تنها در انتظار تجدیدنظر طلبی دنیای کمونیسم بودند و هیچگونه پیشبینی مناسبی نسبت به آینده بلوک شرق نداشتند. رهبر کبیر انقلاب اسلامی نه تنها درباره تحولات جهان کمونیست صریحاً اظهارنظر کرد؛ بلکه فرمود «از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد».
امام خمینی(ره) با برخورداری از بینش و بصیرتی عمیق نسبت به تحولات جهانی و درک مناسب از مشکلات حاکم بر نظام فکری و سیاسی شوروی سابق، ضمن پیش بینی فروپاشی قطعی ساختار ایدئولوژیک حاکم بر بلوک قدرتمند شرق، مبانی و اصول مورد نیاز برای گذر از شرایط تحول را فراروی حکام کاخ کرملین قرار دادند تا آنها با شناخت صحیح از زمان، قادر شوند به مسؤولیت تاریخی خود نسبت به ملت عمل کنند.
نامه مهم و تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف، تأثیرات اساسی و پیآمدهای ویژهای در زمینه بیداری اسلامی و پاسخگویی به سؤالات فکری بشریت تشنه حقیقت داشت که یقیناً باید به عنوان یکی از اقدامات محوری در راستای نظریه صدور انقلاب مورد توجه قرار گیرد.
نوشتار زیر گفتوگوی خبرنگار رسا با حجتالاسلام ذبیح الله نعیمیان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی اسلام مجلس خبرگان است که با اشاره به اهمیت پیام تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف، فهم ابعاد مهم این پیام را از افق سیاستبازان و عالمان سیاست میسر نمیداند و معتقد است هنگامی فرد و قدرتهای مادی میتوانند از پیام تاریخی، ماندگار و جاوید امام راحل بهرهمند شوند که اندک زمینهای برای هدایت داشته باشند.
رسا ـ علت اینکه امام خمینی(ره) به یکی از دو قطب سیاسی جهان نامهنگاری میکنند، چیست؟
حضرت امام خمینی(ره) در مقطع خاصی نامه بسیار با اهمیتی را به یکی از سران دو بلوک سیاست جهانی نوشتند که اگر بخواهیم اهمیت این موضوع را دریابیم، ابتدا باید هدف امام را به عنوان یک سیاستمدار دینی مورد بررسی قرار دهیم. نامه امام راحل به گورباچف به عنوان یک نامه سیاستمدار به سیاستمدار دیگر مطرح نیست؛ بلکه نامه پیام کسی است که خود را سفیر معنویت، دیانت و افق متعالی میشناسد و میخواهد با بخشی از دنیای مادی سخن گوید.
در فضای دو قطبی با پدیده خاصی از انحصار قدرت در عرصه جهانی مواجه بودیم که بیتردید سخن گفتن با یک بلوک سیاسی به ناچار سخن با بلوک دیگر میتوانست تلقی شود، یعنی پیامی که به یک بلوک داده میشد، پیام خاصی نیز به بلوک دیگر داشت.
اگر امام خمینی(ره) را یک فرد سیاسی دینی و فراتر از سیاستمداران عادی و سیاستبازانی بدانیم که در پی رسیدن به منافع خود گاه با یکدیگر به تنازع میپردازند و گاه به صلح و آشتی میرسند، خواهیم دید که حضرت امام در افقی متفاوت با آن زمان به سر میبرند. اگر با این چشمانداز که امام راحل خود را در سطح یک سیاستباز عادی تقلیل نداده و در افق تعالیگرایی خود به تأملات سیاسی میپردازد، نگاه کنیم، بهتر میتوانیم پیام ایشان را دریابیم.
پیام رهبر کبیر انقلاب اسلامی به یک شخص یا یک رییس دولت نبود؛ بلکه به نقشی از دنیای مادی بود که در مقطع خاصی با رسیدن به بنبست سیاسی، فرهنگی میتوانست بخشی از یک پیام معنوی و آسمانی را بشنود؛ یعنی در شرایط عادی انسانها چه بسا نتوانند هوش خود را به پیام سروش الهی باز کنند.
در قرآن کریم میبینیم وقتی انسانها در دریا و بحران طوفانهای غرقکننده گرفتار میآیند، چشم و گوش آنها به سمت ملکوت و سخنان ملکوت بازتر میشود و راحتتر به یاد خدا میافتند. این لحظه زمانی است که میتوان بهترین بهره را از آن برد. وقتی یک واحد تمدنی براساس اندیشههای مادیگرایانه و غیرخدایی شکل گرفته و به بحران رسیده است، چه بسا زمینه شنیدن پیام رحمت الهی را بیشتر داشته باشد. در حقیقت وقتی دنیای بلوک شرق به برخی از بنبستهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی رسیده بود، زمینه بهتری برای شنیدن این پیام داشت.
رسا ـ آیا میتوان گفت نامه امام راحل به گورباچف حامل پیام سیاسی بود؟
بخشی از پیام حضرت امام خمینی(ره) میتوانست در قالب سخنان سیاسی تلقی شود، اما سخنی صرفاً سیاسی نبود. پیام اساسی امام این بود که مادیت و عالم الحاد نمیتواند انسان را به رستگاری و نجات برساند. انسانی که در بند مادیت گرفتار آمده، روزگاری به صورت فردی و یا مدنی و اجتماعی ممکن است احساس بحران کند. انسان مادی همیشه در بحران معنویت است و هنگامی میتواند از خواب غفلت به در آید که دست کم این مسأله را در سطح حداقلی آن احساس کند.
رسا ـ اهمیت زمانی پیام معنوی و آسمانی امام خمینی(ره) چه بود؟
اصل پیام امام(ره) این بود که دیگر سخنی از دنیای سوسیالیسم نخواهد بود و عمر آن به سر رسیده است. امام خمینی(ره) میتوانست مانند برخی از تحلیلگران پس از شنیدن صدای استخوانهای شکسته این بلوک به چنین تحلیل و یادآوری اشارت بفرمایند، اما اهمیت پیام معنوی و آسمانی ایشان در این بود که پیش از روشن شدن این شکست آن را اعلام کردند و پیش از آنکه بلوک شرق خود به این نقطه برسد که دنیای تمدنی آنها به بنبست رسیده است، این پیام به آنها داده شد.
رسا ـ آیا همان نسخه و آن پیشبینی در شرایط کنونی جهانی درباره لیبرال دموکراسی هم قابل تحقق است؟
پیام تاریخی حضرت امام خمینی(ره) میتواند تنبهبخش بسیاری از کسانی باشد که اندک تأملی آگاهانه در فهم مسائل انسانی داشته و دارند؛ چه بسا در فضای خاصی که امام(ره) آن پیام را به کارگزار برتر بلوک شرق ارائه داد، این پیام را بسیاری نشنیدند و به صورت محدود در میان برخی شنیده شد، اما این پیام تنها برای کسانی نبود که نامهای به آنان رسید و مستقیماً متن و دستخط حضرت امام خمینی(ره) را دیدند، مخاطب ایشان تنها چند نفر به عنوان کارگزاران برتر یک نظام سیاسی نبودند؛ بلکه پیام ایشان مخاطبان بیشماری داشت که بخشی در آن مقطع در وضعیت بحرانی به سر میبردند و اندکی مجال تأمل یافته بودند و بخش مهمی از مخاطبان نیز مربوط به زمانهای پس از آن هستند.
کسانی که به تحلیل سقوط بلوک شرق میپردازند، اگر به پیام امام(ره) و شرایط و زمینههای تاریخی ارسال آن بنگرند، حتماً انگشت تعجب به دندان خواهند گرفت و این نکته میتواند منشأ تأملات بسیاری برای آنان باشد. البته که نوع تعامل حضرت امام خمینی(ره) با کارگزاران برتر جهان میتواند الگوبخش در تعامل با قدرتهای جهانی باشد. قدرتهای جهانی که برآمده از قدرتهای پوشالی مادی هستند و در ظاهر ایستادهاند و بر همه حکم میرانند، اما قدرت آنان برآمده از قدرت واقعی و نشأت گرفته از خالق عالم نیست.
اگر قدرتی متکی بر قدرت ذاتی خداوند متعال باشد، به ناچار باید به استواری ذاتی این قدرت باور بیابیم، اما اگر قدرتهای مادی به ظاهر ایستاده را بنگریم ممکن است دچار غفلت از واقعیت عالم شویم و چشمان خود را تنها در اختیار دیدن عالم مادی قرار دهیم. امام خمینی(ره) از عمق جان خود قدرت واقعی را میدید و قدرتهای ظاهری را نادیده میانگاشت.
این سخن امام تنها با دیدن شرایط بحرانزده بلوک شرق برای او حاصل نشده بود، پیشتر نیز نگاه ملکوتی او این معنا را در مییافت، اما مخاطب آماده شنیدن چنین سخنانی نبود و تنها در چنان شرایط بحرانی اندکی میتوانست زمینه تأمل و عبرتآموزی بیابد. پیام امام(ره) میتوانست مربوط به زمانهای پس از آن مقطع نیز باشد، پیام او پیام معنوی و آسمانی بود که تنها به درد یک برهه زمانی نمیخورد.
گرچه بلوک شرق شکسته شد، اما سخن امام(ره) در حصار بلوک شرق نبود، مخاطب او همه کسانی بودند و هستند که در دام قدرت پوشالی غیر الهی گرفتار آمدهاند. این پیام بخش نانوشته پیامی بود که بیشتر به گورباچف ارسال شد و بخش مهمی از آن نیز به دیگر مخاطبانی بود که در بلوک غرب به سر میبردند.
بلوک غرب نیز به طور طبیعی بر آن است که ببیند پیام حضرت امام خمینی(ره) به بلوک شرق چه بود، اما آنان هم از افق زمینی به این پیام نگاه میکنند و بیتردید حضرت امام(ره) این موضوع را میدانست؛ چنانکه میدانست بلوک شرق نیز در اوج بحران و پایان حیات تمدنی خویش به طور طبیعی به افق معنوی و آسمانی نرسیده است و به راحتی نمیتواند پیام او را از افق آسمانی و معنوی مورد تحلیل قرار دهد، اما دستکم باید اتمام حجتی از کارگزاران برتر و نخبگان و مردم عادی اهل دنیا داشته باشد.
اگر این مسأله به چشمانداز جهان کنونی معطوف شود، عبرتآموزی مناسبی از آن واقعه به دست میآید. یعنی این پیام را به عنوان یک پیام صرفآً سیاسی تلقی نکردهایم؛ بلکه آن را یک واقعه میدانیم؛ واقعهای که میتوانست منشأ اخبار باشد و صرفاً یک خبر، اتفاق و پدیده ساده نبود، اتفاقی که چه بسا تعبیر واقعه برای آن مناسبتر است.
هرچند بستر جامعه جهانی تغییر یافته است، اما فضای معنویتگرا نیز توسعه یافته و فضای مناسبتری برای شنیدن بسیاری از رمز و رازهای معنوی جهان فراهم شده است. اگر بخواهیم در این چشمانداز تاریخی نقشآفرینی جدی کنیم باید خود را مخاطب حضرت امام(ره) قرار دهیم و بدانیم که تنها گورباچف، بلوک شرق و بلوک غرب مخاطب امام نبودند و بخشی مهمی از این پیام نیز به خود ما باز میگردد.
رسا ـ با توجه به این که به گستردگی مخاطبان معتقدید، آیا نباید بین فهم مخاطب و پیام، هم سنخی و همطرازی وجود داشته باشد؟
از محضر قرآن میتوان به این سؤال پاسخ داد، اما باید بدانیم که اگر از افق سیاستبازان و عالمان سیاست به چنین مقولهای بنگریم، بسیاری از ابعاد مهم این پیام را برنخواهیم تافت؛ بنابراین هنگامی میتوان این فهم را به دست آورد که خود را با امام راحل هم افق کنیم. پیام امام(ره) برآمده از آموزههای آسمانی و الهی بود؛ از اینرو هنگامی تأثیربخش است که زمینه مناسب در باطن انسانها و مخاطبان او وجود داشته باشد.
اگر قرآن کریم میفرماید «ذَلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» ابتدا باید این سخن را فهم کنیم. قرآن برای ایجاد تقوا و ارتقای انسان آمده است، اما ارتقای چه کسی؟ تنها کسی میتواند از نردبان قرآن صعود کند که پای تقوا داشته باشد؛ پس باید تقوایی باشد تا انسان بتواند هم افق با سخن خدای متعال شود و از آن بهره گرفته و هدایت بهتری یابد.
«هُدًى لِلْمُتَّقِینَ» میتواند تحلیل زیباتری از سخنان امام(ره) به ما ارائه دهد و آن اینکه هنگامی فرد و قدرتهای مادی میتوانند از پیام تاریخی، ماندگار و جاوید امام راحل بهرهمند شوند که اندک زمینهای برای هدایت داشته باشند. دست کم چنین کسانی زمینه خوبی دارند اما اگر کسی یا قدرتهایی آنچنان در گرداب مادیت غرق شده باشند که از این زمینه پیشینی برخوردار نباشند، هرگز نمیتوانند از این پیام، ارزش و هدایتگری آن بهرهمند شوند.
رسا ـ در این صورت باید گفت کاربری پیام های عالی برای مخاطبان ضعیف، ناچیز خواهد بود و چه بسا مفید نباشد؟
این سؤال را میتوان درباره قرآن کریم هم مطرح کرد، اما حکمت نزول قرآن برای چنان کسانی که هدایتپذیری در آنها به چشم نمیخورد آن است که دست کم حجت بر آنها تمام میشود. حضرت امام خمینی(ره) رسالت خاصی بر عهده دارد؛ ایشان تنها خود را به عنوان یک فرد سیاسی نمیشناسد؛ چراکه یک رهبر و مدیر سیاسی تنها به تدبیر امور ساده سیاسی میپردازد که مشغله تام و تمام او را فراهم میآورد، اما سیاست برای امام(ره) هدف و یک آرمان نیست؛ بلکه یک وسیله است.
سیاست برای حضرت امام(ره) رسیدن به قدرت شخصی و گروهی و حتی برای رسیدن به قدرت کنونی و تقویت جایگاه یک ملت نیست. امام راحل خود را خود معنوی میداند و خود آسمانی است که وی را به این سمت که سیاست را تنها در سطح یک ابزار بداند، سوق میدهد؛ یعنی سیاست باید در خدمت معنویت و ارزشهای آسمانی و الهی باشد. اگر سیاستمدار چنین شأنی برای خود قائل شود، میتواند زمینهای برای بهرهمندی از نتایج معنوی چنان پیر خردمندی را در خود بیابد.
سخن امام سخن یک روز و یا سخن سالها نبود، بلکه سخنی جاودانه است؛ چراکه سخن او برآمده از تعالیم انبیا و اوصیای الهی بود. هر سیاستمدار دینی به ناگزیر خود را متکی بر تعالیم انبیا و اوصیا میداند و حرکت او حرکت یک فرد مادی نیست، سخن او نیز سخن یک فرد زمینی نخواهد بود؛ سخن او در زمین است اما در افق تعالیم آسمانی انبیا و اوصیا هم خواهد بود و رفتار او نیز چنین خواهد بود.
رسا ـ برخورد حضرت امام خمینی(ره) با سفیر اتحاد جماهیر شوروی سابق را پس از ابلاغ پیام تاریخی، چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر کارگزار برتر بلوک شرق به خدمت حضرت امام خمینی(ره) آمد و امام هم با لباس غیر رسمی از وی استقبال و به صورت خاصی و حتی کمتر از شأن افراد دیگر با وی دیدار کرد، در واقع مادون برخوردهای عادی ایشان بود. نحوه برخورد امام(ره) با سفیر بزرگ شوروی سابق، اینگونه بود که وی در حالت ایستاده با امام دیدار کرد به گونهای که حضرت امام(ره) پیش از آن برکرسی ننشسته بودند. این عزت یک پیر خردمند آسمانی است. او نمیخواهد در برابر یک فرد اهل دنیا کرنشی نشان دهد، حتی اگر او فرستاده و نماینده کارگزار برتر یک بلوک سیاسی قدرتمند باشد.
گرچه امام(ره) در رفتار عادی به صورت احترامآمیزی با فرد سخن میگوید، اما سخن گفتن ایشان هدفی متعالی دارد؛ برخورد او برخوردی برآمده از هدفمندی رفتار او است. هدف ایشان آن است که خود را در برابر دنیا ذلیل نشان ندهد و خود را در برابر قدرتها کوچک نکند، او به قدرت اهمیت نمیدهد و قدرت کوچک و بزرگ در برابرش یکسانند و این نیاز بخشی از همان پیام بود.
رسا ـ آیا میتوان گفت پیام امام خمینی(ره) سرآغاز ورود جهان به فضای جدیدی است؟
پیام امام خمینی(ره) سرآغاز فضایی است که جهان میتواند وارد آن شود؛ چراکه با تکثر قدرت در جهان پس از فضای دو قطبی، برخی از زمینهها برای شنیدن پیامهای آسمانی فراهمتر شده است؛ اگرچه به این آفت نیز دچار گشته است که همه امور را نسبی ببیند و تکثر را به معنای نسبیت پیامهای آسمانی بداند و دام جدیدی برای معارف آسمانی فراهم کند؛ اما هرگز نمیتواند چشمانداز آینده معنوی جهان را به تکثر نسبیگرایانه تقلیل دهد.
این پیام میتواند درسآموز حرکت ما باشد و نسبت به راههای جدیدی که ممکن است سبب غفلت از قدرت ذاتی خدای متعال شود، هشدار دهد. پیام امام(ره) به ما تعلیم میدهد که هرگز از قدرت ذاتی خداوند غافل نشویم. قدرت ظاهری پاینده نیست، تغییر و تطور دارد، چهرهپردازیهای جدید و نوین دارد، اما در هر صورت نباید از باطن قدرت که قدرت خداست غافل شد؛ چراکه غفلت از خدا میتواند ما را به پرتگاه مادیت بکشاند.
رسا ـ نقش این پیام تاریخی از یک شخصیت بزرگ اسلامی در ترسیم چشمانداز تمدنسازی دینی، چه می تواند باشد؟
اگر بخواهیم به دنبال چشمانداز تمدنسازی دینی باشیم باید شجاعت گلآویز شدن با عالم مادیت را از خود نشان دهیم و باید زمینه تقوای فردی، جمعی و تمدنی را فراهم آوریم تا بتوانیم گوش خود را نوشهای پیامهای الهی بدانیم، وگرنه نخواهیم توانست تمدن معنوی را توسعه دهیم و آن را که وظیفه ما است، به سرانجام برسانیم.
در فضای معنوی هنگامی میتوان وارد شد که ارزش پیامهای معنوی را دریافت؛ در هر مقطعی قدرتهای مادی چهرههای نوینتری از خود نشان میدهند، چه بسا بتوانند ما را مرعوب خود کنند؛ اما اگر خود را مخاطب حضرت امام(ره) بدانیم و پیام ایشان به گورباچف را پیام به خودمان بدانیم، با تأمل بیشتر و با چشمان دیگری به آینده خواهیم نگریست و به راحتی مرعوب ظهورات قدرتهای مادی و چهرههای نوین آن نخواهیم شد.
بسیاری از کسانی که در دوری از بصیرت تمدنی به سر میبرند، تمدن غرب را در افق چشمان خود میبینند؛ در واقع مرعوب فرآوردههای تمدنی آنها میشوند؛ اما اگر به داشتههای معنوی و ملکوتی خود بازگردند، از این مرعوبیت میتوانند دور و در افق دیگری که میتواند چشمانداز یک تمدن معنوی و دینی را برای آن به ارمغان آورد، وارد شوند.
رسا ـ از اینکه وقت ارزشمند خود را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید، تشکر میکنم. /920/403/ح