۱۰ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۱:۱۰
کد خبر: ۱۳۴۲۰۵
اخلاق معاشرت (8)؛

نخست باید آیین همرهی دانست

خبرگزاری رسا ـ حجت‌الاسلام جواد محدثی در کتاب اخلاق معاشرت می‌نویسد: «حسن جوار» تنها پرهیز از همسایه‌‏آزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم از آن جمله است.
اخلاق معاشرت

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام جواد محدثی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی، در کتاب«اخلاق معاشرت» مجموعه‌ای از رهنمود‌های اخلاق دینی در معاشرت با دیگران را ارائه کرده است.

بر اساس این گزارش، در بخشی از این کتاب با عنوان«با همسایگان» می‌خوانیم: آیا تا به حال، از دست همسایه ناراحت ‏شده‏اید؟

یا به عکس، همسایه از شما رنجیده و دلخور شده است؟

علت چیست؟ و ... چگونه می‌توان از آن پیشگیرى کرد و راه‏ همزیستى و حسن معاشرت با همسایگان چیست؟

این مساله گاهى به نشناختن «حقوق‏» همسایه مربوط مى شود،گاهى هم ریشه در رعایت نکردن آن دارد. ببینیم در دستورالعمل‌‌هاى ‏مکتب، چه نکاتى وجود دارد؟

سایه همسایه

آیا دو همسایه، تنها در «سایه‏» شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق وحقوق و حد و حدودى هم وجود دارد؟

بعضى می‌گویند: «چهار دیوارى، اختیارى‏». اما این سخن. نه معقول‏است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه‏ انسان‌ها را دیوار‌‌هاى خانه‏‌ها از هم جدا می‌کند و هر کس وارد محدوده ‏خانه و زندگى خویش می‌شود، اما زندگى اجتماعى، افراد جامعه را به‏صورت اعضاى یک «خانواده‏» درمی‌آورد، که پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاون‏اند و نیاز‌هاى متقابل به یکدیگر دارند. ازاین‏رو، سایه هر کدام از دو همسایه، باید آرام‏بخش دیگرى باشد و هریک زیر سایه همسایه خود، احساس «امنیت‏»، «آسودگى‏» و «اعتماد» کنند.این چیزى است که دستور‌هاى معاشرتى و اخلاقى اسلام بر آن تاکید اکید دارد.

در متون دینى چیزى به نام «حسن‏الجوار» یا «تعهدالجیران‏» و ... دیده‏ می‌شود، یعنى رسیدگى و سرکشى به همسایگان و داشتن رفتارى نیک‏ با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبورى و تحمل نسبت به آنچه‏ از ناملایمات، از آن ناحیه سر می‌زند. همچنان که خود شما نیز ازهمسایه‌‏تان توقع دارید سازگارى نشان دهند و با اندک چیزى عصبانى ‏نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظار از سوى همسایگانید.

هر چه روحیه دینى و اخوت اسلامى میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطه‏‌ها نزدیک‌‌تر و صمیمی‌‌‌تر و فاصله‏‌ها کمتر و کمتر می‌شود و دو همسایه، بازوى یکدیگر می‌شوند و در غم و شادى و راحت و رنج، شریک هم می‌گردند. برعکس آن در جوامع غربى و اروپایى و غرب‏‌زده است، که هر چه علایق مذهبى کمرنگ‏‌تر و ضعیف‏تر باشد، زندگی‌ها حالت‏سردى و کسالت‌‏بار می‌یابد و به زندگى‏غربی‌ها شبیه می‌شود، که نه تنها یک دیوار، بلکه دیوار‌هاى متعددى میان‏دو همسایه و دو هم محل، یا کسانى که در یک خیابان یا یک و مجتمع‏مسکونى به سر می‌برند، پدید می‌آید و همسایه از حال و روزگارهمسایه بغلى یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبه‏رویى بى‏خبر است.

راستى ... این گونه زیستن، انسانى و اسلامى است؟ پس جایگاه‏عواطف اجتماعى کجاست؟

همسایه کیست؟ وظیفه ما نسبت‏به او چیست؟ و حد و حریم‏همسایگى تا کجاست؟...

همسایگى و حسن همجوارى

«حسن همجوارى‏» تنها یک اصطلاح سیاسى در ارتباط میان کشور‌ها نیست، و تنها کاربرد بین‏المللى ندارد. میان اهل یک محل، یا در روابط دو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایه‌‏اى بد و ناهنجار و مردم‏‌آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، درجایى خانه می‌خرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و با فرهنگ‏باشند. و گرنه، یا باید خانه را عوض کنند، یا عمرى در رنج و عذاب به‌‏سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانه خردمندى است.

پیشواى نخستین ما، در نامه‌‏اى که به فرزندش امام حسن‏مجتبى(ع) به عنوان توصیه‌‏‌هایى از پدرى دنیادیده و با‌تجربه ‏می‌نویسد، از جمله می‌فرماید:

«سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار، پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه! » (1)

آرى ... «بسا کس‏اند، از این همرهان «آرى‏» گوى،

که دل به وسوسه راه دیگرى دارند.

بسا کس‏اند، که جایى موافقان رهند،

که خود، نه جاى هماهنگى است و همراهى است.

بدین سبب،

نخست‏باید آیین همرهى دانست!».

همسایه خوب داشتن، نعمتى ارزشمند است و همسایه خوب‏بودن، محبت‏آور و رفیق‏ساز است. همیشه دلها متوجه جایى می‌شودکه دوستى و نیکى از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد،افراد هم گرد می‌آیند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محیط هم آبادمی‌گردد. نقش رفتار نیک در همسایگى و در ایجاد تجمع‌هاى پرشکوه‏و الفت‌هاى اجتماعى فراوان است. حضرت على(ع) می‌فرماید: آنکه‏همسایگى‏اش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون می‌شوند.«من حسن‏جواره کثر جیرانه‏» (2)

در حدیث دیگرى از امام صادق(ع) آمده است:

«حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فى الاعمار، خوش همسایگى، هم آبادی‌ها را آبادان می‌سازد و هم عمر‌ها رامی‌افزاید » (3)

در این دو حدیث، هم به بازده عمرانى و اجتماعى سلوک شایسته‏در همسایگى اشاره شده، هم به منافع شخصى و بهداشت روانى. البته‏در پاداش‌هاى اخروى آن احادیث فراوانى نقل شده است. (4)

توصیه به «حسن جوار»

حضرت امیر(ع)، پس از آنکه از دست‏شقى‏ترین افراد کوردل و کج‏فهم، ضربت‌‏خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایاى ‏ارزشمندى خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشى از آن‌ها هم به‌‏حقوق همسایه مربوط می‌شود.

«الله الله فى جیرانکم، فانها وصیة نبیکم، ما زال یوصى بهم حتى ظننا انه‏سیورثهم‏» (5)

این سفارش على(ع) در واپسین لحظات عمر است که فرمود:

خداى را، خداى را، در باره همسایگانتان، که این وصیت پیامبرشماست. پیامبر خدا همواره نسبت‏به همسایگان سفارش می‌فرمود، تاحدى که گمان کردیم آنان را از ارث‌‏برندگان قرار خواهد داد!

امام صادق(ع) نیز در سخنى فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن درمسجد‌ها و همسایگى خوب با مردم‏». (6) اگر به دستور مکتب، رفتاربزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستی‌ها را جلب‏می‌کند و افراد در مشکلات و گرفتاری‌ها و نیاز‌هاى متقابل، با بهره‏گیرى‏از این تکیه‏گاه، می‌توانند از قوت روح برخوردار باشند.

گاهى هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگى خوب‏است. «حسن جوار» تنها به این نیست که اذیت و رنجى به همسایه‏نرسانیم. گاهى تحمل سختی‌ها و ناملایماتى که از سوى او برایمان پیش‏می‌آید، مصداق این «حسن همجوارى‏» است. اگر بخواهیم روابط از هم‏نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدى را با بدى دادن ودر زشتی‌ها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دون‏همتى است. به‏علاوه این کار از همه برمی‌آید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان وبزرگوارى می‌طلبد.

در عالم رفاقت، شراکت، دوستى، ازدواج و همسرى، همسفرى،محیط کار و ... نیز باید گاهى «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کم‏ظرفیت وبى‏طاقت.

امام کاظم(ع) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزارنرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبارباشى: «لیس حسن الجوار کف الاذى و لکن حسن الجوار صبرک على الاذى.» (7)

روشن است که این گونه حدیث‌ها هرگز مجوز «همسایه‏آزارى‏»نیست. اگر توصیه به بردبارى نسبت‏به آزار همسایه شده، بیش از آن واکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش‏رفتارى و نرساندن آسیب و آزار به‏همسایگان شده است. مزاحمت‏براى همسایه، از بدترین رفتار‌هاى‏اجتماعى است.

آخرین مرز

در هر چیزى حد و مرز و حریمى وجود دارد. وقتى از اندازه‏‌گذشت، صفحه بر می‌گردد و اوضاع، به گونه‏اى دیگر می‌شود. تحمل‏نسبت‌‏به آزار و زحمت‏آفرینى همسایه نیز این گونه است. گاهى ‏مزاحمت ‌‏به‌حدى می‌رسد که پایان خط است و حریم‌ها و حرمت‌ها دیگر فرو‌می‌ریزد، چون خود همسایه مردم‌‏آزار، حریم نگه نداشته است.

در تاریخ است که مردى خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایه‏اش ‏شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمد و نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج ‏رسید و خارج از مرز تحمل. وقتى براى سومین بار، شکایت از همسایه ‏کرد، حضرت رسول چنین راهنمایى و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتى‏مردم به سوى نماز جمعه می‌روند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریز و در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز می‌روند، این صحنه را ببینند. وقتى علت را می‌پرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان کرد. همسایه‏مردم‏آزار (که آبروى خود را در خطر دید) بى‏درنگ به سوى او شتافت‏و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد و عهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند. (8)

این نتیجه بى‏پروایى و قدرنشناسى نسبت ‏به لطف‌ها و مدارا‌هاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا می‌کند، ولى ... «چون که از حدبگذرى، رسوا کند». از حلم و بردبارى دیگران نباید سوء استفاده کرد و نجابت و بزرگوارى دیگران را نباید به حساب ضعف یا بى‌‏عرضگى ‏آنان گذاشت.

حد و حق همسایه

محدوده رعایت‏ حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به‏‌همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمی‌شود و تنها به پرهیز از‌آزار هم خلاصه نمی‌گردد.

سرکشى، رسیدگى، احوالپرسى، رفت و آمد، مساعدت و یارى،عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردى و ... از جمله امورى است که‏بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردى است.پیشواى جوانمردان، على بن‏ابى‏طالب(ع) فرمود: «من المروة تعهد الجیران، رسیدگى به همسایگان از مروت و جوانمردى است. ‏» (9)

حضرت امام باقر(ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان ورهروان خط اهل‏بیت، یکى هم همین را دانسته و فرموده است:

«و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنة و الغارمین و الایتام ... از نشانه‏‌هاى پیروان ما، رسیدگى به همسایگان نیازمند و تهیدست‏و بدهکاران و یتیمان است» (10)

چگونه انسان شرافت‌مند و با وجدان ‏می‌تواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالى که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بى‏سرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهى بگشاید، امابى‏تفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانى پیامبر خدا، بر تارک تاریخ ‏می‌‌درخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالى که همسایه ‏مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بى من بات‏شبعانا و جاره المسلم جایع‏» (11) آرى، مسلمانى به عمل است، نه به ادعا وشعار!

این حقوق و رعایت‌ها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هرطرف است. امام صادق(ع) از رسول اکرم(ص) نقل می‌کند که فرمود:هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب می‌شود. (12)

امام باقر(ع) نیز فرمود: «حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله‏» (13) که مضمونش همان حد و حریم همسایگى تا چهل خانه ازچهار طرف است.

اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است، مسؤولانه‏شناخته و رعایت‏شود، در جامعه اسلامى نیازمند و گرفتار و بینوایان ‏بى سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانى که ‏صورت خود را با سیلى سرخ نگه می‌دارند یافت نخواهد شد. سخن رادر این بخش، با کلامى از محدث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمی‌» به‏پایان می‌بریم، که چنین نوشته است:

«... در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیث‏بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایه‏آزارى نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم ازآن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوش‏همسایگى‏»، ابتدا کردن به سلام،عیادت در هنگام بیمارى، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگ‌ها و مصیبت‌ها، تبریک وتهنیت گفتن در شادی‌ها و اعیاد، چشم‏پوشى از لغزش‌ها، سرک نکشیدن به راز‌ها و امور پنهانى همسایه، مضایقه نکردن از کمک‌هایى که مورد نیاز او است، حتى اگرمی‌خواهد چوبى (و تیرآهنى) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانى را بر خانه تو بگذارد واز این گونه امور ... مضایقه نکنى و سخت نگیرى ... .» (14)

پى‏‌نوشت‌ها:

1) نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه 31.

2) غررالحکم ،چاپ دانشگاه، ج‏7، ص‏49.

3) کافى، کلینى، ج‏1، ص‏667، احادیث 8، 10 و 7.

4) در اصول کافى، ج‏2 (عربى) باب «حق‏الجوار»، همچنین در سفینة‏البحار، واژه «جور» ملاحظه‏شود.

5) نهج‏البلاغه، صبحى صالح، نامه 47، خطاب به امام حسن و امام حسین(ع).

6) کافى، ج‏2، ص‏635.

7) همان، ص‏667.

8) سفینة‏البحار، ج‏1، ص‏191 (واژه جار)، کافى، ج‏2، ص‏668.

9) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج‏7، ص‏49.

10) کافى، ج‏2، ص‏74.

11) سفینة‏البحار، ج‏1، ص‏192.

12) کافى، ج‏2، ص‏669، باب «حد الجوار».

13) همان.

14) سفینة‏البحار، ج‏1، ص‏192 «حسن الجوار»./971/د101/ن

 

ارسال نظرات