فلسفه وجود روحانیت و اهمیت آن

با توجه به اهمیت طرح این مباحث برای طلاب به ویژه طلاب جوان و تازهوارد به حوزههای علمیه، خبرگزاری رسا اقدام به انتشار بخشی از محتوای این کتاب کرده است.
در بخشی از این کتاب، حضرات آیات جعفر سبحانی و ناصر مکارم شیرازی و آیتالله مصباح یزدی به این پرسش که«اصولاً فلسفه روحانیت و اهمیت آن به نظر حضرتعالی چیست؟» اینگونه پاسخ دادهاند:
حضرت آیتالله ناصر مکارم شیرازی:
روحانیون، یعنی علمای دینی از اینجا نشأتگرفتهاند که دین علاوه بر مسایل عادی و عمومی، یک رشته مسائل تخصصی دارد: تفسیر قرآن، عقاید اسلامی، فقه، اصول، رجال و... همه اینها دارای نکات ظریف و مسائل پیچیدهای است که جنبه تخصصی دارد و در بسیاری از موارد، از علوم، دیگر هم پیچیدهتر است که باید به نیروی اجتهاد در آن علم حل گردد:
بنابراین همانطور که برای معالجه امراض جسمی، وجود پزشکان متخصص لازم است، به طور قطع برای امور دینی و معنوی مردم نیز، باید افراد صاحب نظر و متخصص در علوم اسلامی باشند تا به هنگام ضرورت بتوانند مشکلات و پیچیدگیها و حتی مسائل مستحدثه را حل کنند و ما این متخصصین را با نام روحانیت و علمای دین میشناسیم که وجودشان در هر زمان ضروری است.
این که کسانی بگویند در این گونه مسائل نیازی به روحانیت نیست و ما خودمان با استفاده از قرآن و روایات، هر چه به ذهن مان رسید عمل میکنیم، حرف نابخردانه ای است. باید از آنها پرسید: آیا شما خودتان قرآن را کاملاً میفهمید؟ تفسیر قرآن را میدانید؟ و... خوب اگر همه اینها را میفهمید که به حمدالله خودتان مجتهدید و در هر لباسی که هستید میتوانید طبق نظر و یافته خویش عمل کنید. اما اگر شما، نه از ادبیات عرب، نه از تفسیر، نه از فقه و اصول و رجال، اطلاع چندانی ندارید، چگونه میخواهید درست را از نادرست تشخیص دهید و سراب را با آب اشتباه نگیرید؟ عاقبت چنین اندیشه ای قطعاً دوری از مقصد است. مثل کسی که به بیماری سخت و صعبالعلاجی مبتلا باشد و به جای مراجعه به پزشک متخصص و عمل به دستورات او، بگوید: من هر چه دلم خواست و هر طور به ذهنم رسید، عمل میکنم، یا کتابهای طبی را مطالعه میکنم و مطابق آن عمل مینمایم تا بیماری برطرف شود.
این حرف، نه عاقلانه است و نه کسی آن را میپذیرد.
روحانیت و علمای دین هم درست مثل همان متخصصین هستند که برای حل مسائل و رفع شبهات باید به آنها مراجعه شود و وجودشان در هر زمان ضروری است، همان گونه که آنها در مسائل دیگر به متخصصین مراجعه میکنند.
حضرت آیتالله جعفر سبحانی تبریزی:
پاسخ این سؤال واضح است. روحانی اول باید خود را بسازد و عالم عامل شود و در مرحله بعد، دین الهی را تبلیغ کند. فلسفه روحانیت همان است که قرآن مجید فرموده است:«ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اوللک هم المفلحون».
یا آیه مبارکه دیگر که میفرماید:«فلولا نفرمن کل فرقه منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون».
مشخص است که اول باید خودمان را بسازیم، بعد پیام قرآن و سنت و ائمه اطهار را به دیگران برسانیم. فلسفه روحانیت همین است و اهمیت آن نیز کاملاً معلوم است، چون دین از طریق همین روحانیت، بین مردم گسترش مییابد و آنها را به وظایفشان آشنا میسازد.
میدانیم که اگر دین نباشد، امنیت هم نیست. جهان امروز، ادعا میکند که صلح میخواهد، اما صلح مسلح! به همین جهت همگان برای بالا بردن قدرت نظامی در تکاپو هستند، اما صلح مسلح، فایده ندارد. چنین صلحی نمیتواند ماندنی و سبب امنیت کامل باشد. صلح واقعی و ایجاد امنیت دائمی در سایه دین امکان پذیر است و دین هم به وسیله همین روحانیت به مردم عرضه میشود.
باید عرض کنم کلمه «روحانیت» کلمه ای است که امروز از آن یک معنای اصطلاحی اراده میکنیم. به این که اصل این کلمه از کجا پیدا شده و اولین کاربردش کی بوده و چطور رایج شده کاری نداریم. امروز وقتی میگوییم روحانی، یعنی کارشناس امور دینی، حالا کسانی بحث کردهاند که این اصطلاح از مسیحیت گرفته شده چون آنها رجال دین و روحانی داشتند و این اصطلاحات کمکم در میان ما سرایت کرده است وگرنه ما اینها را نداشتیم؛ عالم داشتیم، فقیه داشتیم، مجتهد داشتیم و...
این که چگونه این اصطلاح رایج شده موضوع بحث ما نیست. فعلاً به عنوان یک اصطلاحی که در عرف ما به کر میرود، روحانی یعنی کسی که کارشناس امور دینی است، در این زمینه درس خوانده و عمده اشتغالش، پرداختن به امور دینی است. خوب وجود چنین کسی، چه ضرورتی دارد؟ همان ضرورتی که خود دین دارد. همان طور که ما وقتی به طب احتیاج داریم، برای مداوای بیماران، احتیاج به طبیب داریم. اگر طب لازم است، طبیب هم لازم است، وقتی ما برای سعادت دنیا و آخرتمان به دین احتیاج داریم، دین شناس لازم داریم. همه معارف دینی، از ضروریات نیست که همه بدانند و هیچ اختلافی در آن نباشد و اشتباهی در آن به وجود نیاید. در مسائل دینی، از ضروریترین اعتقادات گرفته تا فرعیترین مسائل عملی و همینطور در زمینه تاریخ، اخلاق و در رشته های مختلف علوم اسلامی، مسائل نظری وجود دارد که باید دربارهاش تحقیق کرد و متخصص لازم دارد. اگر متخصص نباشد، دین کمکم فراموش میشود و کاراییاش را از دست میدهد. پس وجود روحانیت، ضرورتش مساوی است با ضرورت دین. اگر کسی قبول دارد که دین برای جامعه لازم است، باید بپذیرد که روحانی هم برایش لازم است. همانطور که وقتی میپذیریم طب برای زندگی اجتماعی لازم است، میپذیریم که طبیب هم لازم است. فلسفه وجود روحانی، همان فلسفه وجود دین است./971/پ203/ن