دومین شماره دوهفتهنامه الکترونیکی بابالکریمه منتشر شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، دومین شماره دوهفتهنامه الکترونیکی «باب الکریمه» شامل: شعر، داستان، دل نوشته، معرفی حرم، معرفی کتاب و مقاله، بازنشر کرامات حضرت، پوستر و پادکست با هدف آشنا کردن نسل جوان با ابعاد شخصیتی کریمه اهل بیت(ع) بارگذاری شد.
از دیگر بخش های این دوهفته نامه می توان به کریمه در وبلاگستان، چند رسانهای، اخبار بانو، بیتالنور، خبرنامه، آرشیو، اخبار کریمه و زیارت مجازی اشاره کرد و همینطور دوستداران بیبی فاطمه معصومه می توانند با رجوع به بخش زیارت مجازی به صورت زنده ضریح حضرت معصومه(س) را مشاهده و از هر مکانی حضرت را زیارت کنند.
حریم حرم
در بخش دلنوشته این دو هفته نامه می خوانیم: حالا که با چشمانی اشکبار مقابل حریم با صفایت ایستادهام و امید به کرم و بخشش تو در سراسر وجودم موج میزند، مست خواستن توام، من مست خواستن توام که هروقت، عطر تو در هوای دلم میپیچد چشم مقابل ضریح تو میگشایم
راستی! تو عجب مهربانی، عجب با سخاوت که انیس دل من شدهای، عجیب باوفا، وفایی که جان در برابرش سپردی و عجیب عاشق، عاشق دریا، دریا بنده خاکی که بسوی کرمت میشتابند، از چیست این همه وفاداری و این همه مهربانی؟! که من دلداده عشق توام.
من که بوسهباران میکنم پنجره پنجره ضریح مهربانت را، چرایش را نمیدانم! ولی این عشق دیریست که در این خانه ساکن است، از آن زمان که زیبایی نگاه مهربانت را در سراشیبی زندگیام حس کردم، آن زمان که دستان مهربانت گرههایم را گشود ازهم.
من همان زمان آرزو کردم که کاش دخیل حرمت بودم؛ گره سبز کوری که با نگاه مهربانت گشوده میشد. هرروز و هر لحظه بر پنجره مهربانی تو متصل بود و هر شب سر بر بالین عشق توبه خواب میرفت.
دعوت از سوی خانمهای نقابدار
در بخشی کرامات کریمه دوهفته نامه باب الکریمه آقای بهرام قلیپور، از کفشداران حضرت معصومه (س)چنین نقل می کند:
من در یکی از روستاهای تبریز زندگی می کردم، شرایط زندگی برایم خیلی سخت بود. در آنجا مشغول کارگری بودم، یک شب از فرط خستگی خوابیدم، در حال خواب، چند خانم نقابدار را دیدم که به من فرمودند: «ما تو را میپذیریم»، ناگهان از خواب بیدار شدم، هر چه فکر کردم که تعبیر خواب من چیست به نتیجهای نرسیدم.
بعد از مدتی با اعضای خانواده تصمیم گرفتیم که برای زندگی راحتتر به شهر برویم، هرکدام از اعضای خانواده، شهری را پیشنهاد کردند، من ناخودآگاه گفتم: «قم چطور است؟»
بدین ترتیب با پذیرفتن اعضای خانواده، به قم آمدیم، بدون اینکه خودمان خواسته باشیم، شرایط خود به خود فراهم شد، چند روز در قم دنبال کار میگشتم تا اینکه روزی به دفتر تولیت مراجعه کردم و گفتم: «میخواهم در حرم مشغول به کار شوم، آیا شما مرا قبول میکنید؟» آنها هم پذیرفتند.
از فردای آن روز در حرم، کار را شروع کردم، بعد از مدت دو ماه خدمت افتخاری، خادم رسمی شدم و الان حدود 25 سال است که در آستانه مقدسه حضرت معصومه (س) کار میکنم و میدانم که یکی از خانمهای نقابدار، کسی جز حضرت معصومه (س) نبوده است.
علاقهمندان میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر به پایگاه اینترنت babolkarimeh.com مراجعه کنند. /907/ت303/ن