عمامه یا کلاه آهنی دوجداره
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا حجتالاسلام ذوالنور از فرماندهان و روحانیان رزمی تبلیغی دوران دفاع مقدس، در برنامه مقاومت رادیو معارف به بیان دو خاطره پرداخت و گفت:
در تمام دنیا جایگاه فرمانده و ستاد وی مشخص است و شاید فرمانده یک لشکر اصلاً پا به خط مقدم نگذارد مگر برای سرکشی اما فرماندهان ما در دفاع مقدس خرق عادت کردند.
برای نمونه باید به این خاطره اشاره کنم که«در منطقه عملیاتی کربلای 5 در منطقه دوئیجی آنقدر به عراقیها نزدیک شدیم که گفتند اگر کسی بتواند عربی صحبت کند ممکن است بتوانیم از آنها تسلیمی بگیریم.
در آن زمان هر چه گشتیم بلندگویی پیدا نشد که با خود ببریم، وقتی رفتیم دیدیم فاصله خیلی نزدیک است به اندازهای که جنگِ نارنجک دستی بود.
دیدم صدا به راحتی به عراقیها میرسد، رفتم و شروع به صحبت و نصیحت به زبان عربی کردم حالا یا کسی عربی بنده را نمیفهمید یا نخواستند تسلیم شوند، خلاصه کسی نیامد.
چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که در آن فاصله نزدیک با دشمن احساس کردم از پشت سرم صدای خش خش میآید برگشتم، دیدم یک پل شکسته آنجاست و شهید حاج احمد کاظمی که فرمانده لشکر نجف اشرف بود از زیر این پل شکسته، در کنار بیسیم چیاش مشغول هدایت یگان خودش است.
جایی که هر لحظه ممکن بود نارنجک دستی دشمن به آنجا اصابت کند.
عمامه یا کلاه آهنی دو جداره
لباس روحانیت در جبهه، زمانی که عملیات نبود همین لباس مقدس بود، البته گاهی هم لباس خاکی بسیجی همراه با عبا و عمامه بود.
اگر شرایط عملیاتی بود لباس خاکی بسیج را به تن کرده و عمامه بر سر میگذاشتند، این تصویری است که از روحانیون رزمی تبلیغی بیشتر ارائه میشود.
چند وقتی بود که رزمندگان به خاطر این که از مرگ هراسی نداشتند کلاه آهنی بر سر نمیگذاشتند و همین باعث شهادت عدهای از آنها شد، فرماندهان برای حل این مشکل به حضرت امام متوسل شدند، حضرت امام هم فرمودند:«رعایت این امور واجب است».
در جبهه عمامه شاخص روحانیت بود، برای این که جلوی چشم باشد تا هم قوت قلبی برای رزمندگان باشد هم اینکه اگر رزمندگان سؤالی دارند از وی بپرسند که بعد از این فتوا حفظ عمامه بر سر کمی مشکل شد.
در آن زمان ابتکاری کردم؛ عمامه را روی کلاه آهنی پیچیده و بر سر گذاشتم، اینکار سبب شوخی و مزاح بعضی از رزمندگان شده بود، آنام میگفتند« حاج آقا کلاه آهنی دو جداره بر سر گذاشته است».995/پ202/ن