۲۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۴۱
کد خبر: ۱۷۲۴۷۳

پرچمی را که علی اکبر برافراشت زمین نگذاریم

خبرگزاری رسا ـ با تأسی به حضرت علی اکبر(ع) و پشتیبانی از ولایت فقیه، دشمنان داخلی و خارجی را خوار و ذلیل سازیم و پرچمی را که حضرت علی اکبر(ع) در کربلا بلند کرد، تا ظهور حضرت مهدی(ع) برافرازیم.
حضرت علي اکبر
 ایام شعبان با آن‌همه عظمت و قداست، مزین به  میلاد جوانی از تبار اهل بیت(ع) است که می‌تواند الگوی جامعی برای همه جامعه اسلامی ما بویژه جوانان باشد، در این نوشتار برآنیم تا گوشه‌ای از ابعاد شخصیتی آن بزرگوار را تبیین کنیم تا برای همه ما سرمشق زندگی قرار گیرد.
ولادت
حضرت علی‌اکبر(ع) ، فرزند امام حسین(ع) ، شجاع‌ترین جوانان بنی‌هاشم بوده است، مادرش لیلا دختر ابی مُرَّة ثقفی است و در سال 34هـ .ق، در اواخر خلافت عثمان بن عفان، در مدینه متولد شد، آن حضرت از جدش امیرالمؤمنین علی(ع) نقل حدیث کرده است، تاریخ‌نویسان بر این عقیده هستند که پسران امام حسین(ع) شش نفر بوده‌اند: عبدالله، جعفر، محمد، علی‌اکبر، علی‌اوسط و علی‌اصغر.(1)
برترین جوان
روزی معاویه از اطرافیان پرسید: سزاوارترینِ مردم به خلافت چه کسی است؟ گفتند: شما، گفت: نه، سزاوارترینِ مردم به خلافت، علی بن الحسین(علی‌اکبر) است که جدش رسول خدا است و در او شجاعت بنی‌هاشم و سخاوت بنی‌امیه  با هم گرد آمده است، بر اساس روایتی، حضرت علی‌اکبر(ع) از همه فرزندان امام حسین(ع) بزرگ‌تر بوده است.(2)
پی‌جویی حقیقت
علی‌اکبر(ع) جوانی حق مدار بود که هیچ‌گاه گِرد باطل نگشت، و در مقام اهتمام به حق‌گرایی، تا آنجا پیش رفت که تنها «حق‌مداری» و «حق‌گرایی» را عامل رهایی از ترس از مرگ می‌دانست، امام حسین(ع) در راه کربلا، خوابی اندک بر او چیره شد و چون بیدار گردید، چند مرتبه فرمود: «اِنالله وَ اِنّااِلَیه راجعون و الحمدلله ربّ العالمین» حضرت علی‌اکبر(ع) عرض کرد: ای پدر، فدایت شوم، این استرجاع و حمد برای چه بود؟ امام فرمود: هم اکنون خواب، مرا در ربود و در عالم رؤیا دیدم که کسی ندا داد: «این قوم می‌روند و سرنوشت مرگ هم به سوی آنان می‌شتابد.» دانستم که ما به سوی مرگ می‌رویم. علی‌اکبر(ع) پرسید: ای پدر! مگر ما به حق نیستیم؟ امام فرمود: آری پسرم، به خدایی که بازگشت همه خلایق به سوی اوست سوگند، که ما بر حق هستیم. علی‌اکبر(ع) عرض کرد: پس، از مرگ هراسی نداریم، امام چون این سخن دل‌نشین و زیبا را از فرزند جوانش شنید، چنین او را دعا کرد: خداوند، تو را جزای خیر بدهد که چه فرزند نیکویی برای پدر هستی.(3)
سخنی از علامه
علامه محمدتقی جعفری در این باره می‌گوید:حضرت علی‌اکبر(ع) چنین گفت: آیا ما بر حق نیستیم؟ گفت اگر بر حق هستیم، می‌رویم. ای جوانان عزیز، این را می‌گویند سعادت. و الا با ثروت زیاد، ‌اگر آگاه باشید،‌هر لحظه خواهید گفت: این ثروت کلان در اختیار من است، درحالی‌که چه گرسنه‌هایی امشب از گرسنگی نتوانستند به خواب بروند، هم‌چنین اگر علم زیاد داشته باشید و فقط برای آرایش خودتان باشد، خواهید گفت، چه بسیارند جاهل‌هایی که ما می‌توانستیم یک کلمه از اینها را به آنان تعلیم دهیم. پس محال است کسی که آگاه است، در این دنیا خنده مطلق داشته باشد. چه آن که ثروت کلان دارد و چه آن که علم فراوان دارد، همواره دغدغه دارد، پس سعادت را باید در جای دیگری جست، علی‌اکبر(ع) سعادت را در حق‌مداری می‌داند و چون خود را بر حق می‌داند، پس هراسی هم از مرگ ندارد، این مثال از یکی از بزرگان است: «شخص زیبا اگر شخصیت نداشته باشد، هم خود و هم دیگران را زخمی می‌کند».(4)
 شجاعت
 شجاعت، یکی از مؤلفه‌های اصلی شخصیت هر جوانی است که اوج این فضیلت را در شخصیت والای علی‌اکبر(ع) می‌بینیم، آن حضرت، نمونه آشکار جوانی شجاع بوده است، پرورش در خاندانی که همه در شجاعت، شهره بودند، از او جوانی بی‌باک و شجاع در برابر دشمن ساخته بود. رجزخوانی استوار حضرت علی‌اکبر(ع) در برابر دشمنانش در روز عاشورا، دورنمایی از شجاعت این جوان بی‌باک را به تصویر می‌کشد و می‌فرماید:«من علی بن حسین بن علی هستم. سوگند به خانه خدا که ما سزاوارتریم به پیامبر اکرم(ص) ٫سوگند به خدا که نباید در مورد ما آن مرد نابکار (ابن زیاد) حکم کند، من آن‌قدر با نیزه بر شما دشمنان می‌کوبم که نیزه خم شود، آن‌قدر با شمشیر بر شما خواهم زد که شمشیر، تاب بردارد و درهم پیچد، جنگ است که به راستی، حقایق باطن آدمیان را آشکار می‌سازد و صدق و راستی آنها را در ادعای خویش ظاهر می‌گرداند و سوگند به خدا که پروردگار عرش است، ما به شما پشت نخواهیم کرد، و سپاهیان شما را رها نمی‌سازیم.(5)
سعادت حقیقی
حضرت علی اکبر(ع) سعادت واقعی  را در شهادت می دانست و از زندگی دنیوی گریزان بود، وقتی که علی‌اکبر(ع) به شهادت رسید، امام حسین (ع) خطاب به او فرمود: «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ همِّ الدُّنْیا وَ غَمِّها؛ علی جان، از غم و اندوه دنیا آسوده شدی».(6) مرگ برای انسان‌های بزرگ و آزاد، رهایی از غم و اندوه و آغاز آسایش و راحتی ابدی است، آنها هرگز از مرگ، هراسی ندارند و آن را تنها، پلی برای رسیدن به آسودگی جاودانه می‌دانند، این سخن امام حسین(ع) خطاب به فرزند جوانش، حکایت از آن دارد که مرگ برای علی‌اکبر، نه پدیده‌ای نامأنوس و وحشت‌آور، بلکه به مثابه پلی برای رسیدن به خانه آسایش جاودانه و سرای استراحت همیشگی بوده است.  
محبت به فرزند
امام حسین(ع) با آن مقام و عظمت، عشق عجیبی به فرزندش علی اکبر(ع) داشت و او را از اعماق جان دوست داشت و این یک درس بزرگی برای زندگی خانوادگی ما است، وقتی روابط پدری چون امام حسین(ع) را با فرزند جوانی چون علی‌اکبر(ع) بررسی می‌کنیم، رابطه‌ای همراه با عواطف، عشق و دل‌دادگی می‌بینیم، در این روابط، هم پدر وظیفه پدری‌اش را خوب ادا می‌کند و هم پسر، با وظایف خویش، کاملاً آشنا است. شاهد چنین ارتباط عاطفی و عاشقانه و گرمی میان این پدر و پسر، سخن پدر، در شهادت پسر است، آن‌گاه که فرمود:«عَلَی الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفی»، پسرم پس از تو، خاک بر سر این دنیا،(7) این سخن نشان می‌دهد که پسر جوان، نزد پدر چنان جایگاهی داشت و دل‌ربایی او از پدر تا بدان پایه بود، که گویا همه لذت و جاذبه دنیا برای پدر، در این جوان خلاصه شده بود.
گوشه‌ای از زیارت‌نامه
حضرت علی اکبر(ع) در کنار پدر بزرگوارشان مدفون شده اند و در کنار مزور آن بزرگوار باید چنین گفت:
سَلامُ اللهِ وَ سَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وَ أنبِیائِهِ المُرسَلینَ وَعِبادِهِ الصالِحینَ عَلیکَ یا مَولای وَ ابنَ مَولای وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرکاتُهُ ٫ صَلی اللهُ عَلیکَ وَ عَلی عِترَتَکَ وَ أَهل بَیتِکَ وَ آبائِکَ وَ أَبنائِکَ وَ أُمَّتهاتِکَ الأَخیارِ الأَبرارِ الَّذینَ أَذهَبَ اللهُ عَنهُمُ الرِّجسَ وَ طَهَّرَهُم تَطهیراً السَّلامُ عَلیکَ یا ابنَ رَسُولِ اللهِ وَ ابنَ أَمیرِالمُؤمِنینَ وَ ابنَ الحُسینِ ابنِ عَلِی وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.لَعَنَ اللهُ قاتِلَکَ وَ لَعنَ الله مَنِ استَخَفَّ بِحَقِّکُم وَ قَتَلکُم وَ لَعَنَ مَن بَقِی مِنهُم وَ مَن مَضی نَفسی فِداؤُکُم وَ لِمَضجَعِکُم صَلَّی اللهُ عَلیکُم وَ سَلَّمَ تَسلیماً کَثیراً... سلام خدا و رحمت و برکات او و سلام فرشتگان مقرب و پیامبران و بندگان شایسته خدا بر تو ای مولا و فرزند مولای من، درود خدا بر تو بر عترت و خاندان و پدران و فرزندان و مادران تو که شایسته و نیک بودند و خداوند هر گونه پلیدی را از آنان دور ساخت و آنان را پاکیزه وطاهر گردانید، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند امیرالمؤمنین و ای فرزند حسین بن علی و رحمت و برکات خدا بر تو، خداوند لعنت کند کسی که با تو جنگید و کسی که حق شما را نادیده گرفت و شما را کشت، و تمام رفتگان و زندگان آنان را خدا لعنت کند، جانم به فدای شما و مرقد شما، درود و سلام فراوان خدا بر شما باد...
سخن آخر
در شرایط کنونی کشور که آماده خلق حماسه فرهنگی و اقتصادی در کشور هستیم، لازم است که با تأسی به شخصیت جوان‌مردانه حضرت علی‌اکبر(ع) وارد صحنه های سیاسی و اجتماعی جامعه شویم و با پشتیبانی از حریم ولایت فقیه، دشمنان داخلی و خارجی را خوار و ذلیل سازیم و پرچمی را که حضرت علی اکبر(ع) در کربلا برافراشت، تا ظهور حضرت مهدی(ع) برافرازیم.
پی نوشت ها
1 ـ جمعی از نویسندگان ، دائره المعارف تشیع ، ج 11 ، ص 418
2 ـ سید مصطفی حسینی دشتی ، معارف و معاریف ، ج 4 ، ص 233 ، 319
3 ـ دائره المعارف تشیع ، ج 11 ، ص 419
4 ـ محمد تقی جعفری ، امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو و انسانیت ، صص 398 و 399
5ـ علی نظری منفرد، قصه کربلا، صص 332 و 333
6ـ همان، ص 334
7 ـ لهوف، ص 132   /978/ی704/ع
 
ارسال نظرات