۲۲ تير ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۹
کد خبر: ۱۷۶۱۲۰
راهبرد اصلی در نظام تربیت دینی(2)؛

طراحی خدا برای معنادار شدن اختیار انسان/ جهاد اکبر یعنی عبور از علاقه‌های آشکار به علاقه‌های پنهان

خبرگزاری رسا ـ حجت الاسلام پناهیان گفت: اختیار وقتی معنی دارد که بین دو چیزی که انتخاب کرده‌ای یکی ارزشمندتر ولی پنهان‌تر است و دیگری بی‌ارزش‌تر ولی پیداتر و آشکارتر است. اگر از این علاقه آشکار به آن علاقه پنهان عبور کنی؛ جهاد اکبر شکل گرفته است.
پناهيان


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دومین شب سخنرانی خود در مسجد امام صادق(ع) میدان فلسطین تهران با اشاره به غربت مفهوم «جهاد اکبر» در شناخت و معرفی انسان گفت: معمولاً در پاسخ به این سؤال که «تفاوت انسان با حیوان چیست؟» به اینکه انسان دارای عقل، آگاهی و اراده و اختیار است، اشاره می‌شود. اما سوال این است که این اراده، اختیار و آگاهی که به عنوان فضیلت و وجه تمایز «انسان» با «حیوان» و «فرشته‌ها» مطرح می‌شود، به چه دردی می‌خورند و چه فایده‌ای دارند؟ ما برای چه دارای آگاهی و اراده و اختیار شده‌ایم؟ آگاهی و اراده، دو مفهوم بسیار مشهور در حیات انسان هستند. ولی در این میان مفهوم دیگری وجود دارد که غریب مانده است و اگر این مفهوم نباشد، آگاهی و اختیار هم فایده نخواهند داشت و آن «جهاد اکبر» است.


وی ادامه داد: جهاد اکبر مفهوم غریبی است که معمولاً در شناخت و معرفی انسان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. ما آگاهی و اختیار داریم که چه چیزی را انتخاب کنیم؟ آیا نسبت ما با چیزهایی که می‌توانیم انتخاب کنیم، نسبت یکسانی است؟ چرا انتخاب انسان، ارزشمند می‌شود؟ آیا بر اساس شانس است؟


انتخاب انسان وقتی ارزشمند است که علیه آنچه دوست دارد انتخاب کند
استاد حوزه علمیه با با اشاره به این که آزادی انتخاب و اختیار انسان، در صورتی که تمایلات انسان مطرح نباشد، مضحک و بی‌معنا است بیان داشت: این تمایلات و گرایش‌های انسان است که نسبت او را با چیزی که می‌خواهد انتخاب کند، تعیین می‌کند و انتخاب انسان وقتی ارزشمند است که علیه آن چیزی که دوست دارد، انتخاب کرده باشد وگرنه انتخاب او، تفاوتی با حیوانات رقم نخواهد زد.


«مبارزه با دوست‌داشتنی‌ها» مبنای تعریف انسان
وی افزود: انسان، موجودی است که برای مبارزه با امیال خودش آفریده شده است وگرنه اختیار، آزادی و آگاهی انسان بی‌فایده خواهند بود. هویت و ذات و مبنای تعریف انسان این است که با دوست داشتنی‌هایش مبارزه کند. از سوی دیگر اگر انسان به هیچکدام از انتخاب‌های ممکن، تمایل نداشته باشد، اختیار و آزادی او بی‌معنا خواهد بود. اگر انسان به یکی از انتخاب‌های ممکن علاقه داشته باشد و به طرف مقابل آن اصلاً علاقه نداشته باشد، باز هم اختیار بی‌معنا است. آگاهی و اختیار انسان وقتی معنادار می‌شود که شما به هر دو طرفِ یک انتخاب تمایل داشته باشید، در چنین انتخابی است که شرافت انسانی معنا پیدا می‌کند. در واقع انسان معمولاً از بین چند تمایلِ خودش، یکی را انتخاب می‌کند.


حجت الاسلام پناهیان با طرح این سوال که این چند تمایل انسان نسبت به یکدیگر چگونه باشند تا اختیار معنی پیدا کند؟ گفت: اگر دو یا چند تمایل دارای میل یکسان از طرف ما باشند و کشش یک طرف بیشتر نباشد، باز هم انتخاب معنا نخواهد داشت و انسان حیوان می‌ماند. اگر میل به یک انتخاب، بیشتر باشد طبیعی است که همیشه آن را انتخاب می‌کنیم و باز هم اختیار بی‌معنا خواهد بود.


طراحی خدا برای معنادار شدن اختیار انسان
وی با اشاره به این که خداوند سیستم جالبی را برای معنادار شدن اختیار و انتخاب انسان طراحی کرده است بیان داشت: خداوند دو نوع علاقه در وجود انسان قرار داده است که یکی؛ سنگین‌تر، ارزشمندتر، عمیق‌تر ولی پنهان‌تر است و علاقۀ دیگر، سطحی‌تر، کم‌ارزش‌تر، سبک‌تر و باشیرینی کمتر، اما آشکارتر است. اختیار در این جا معنی پیدا می‌کند که شما از تمایل آشکار و سطحی خودت عبور می‌کنی و به تمایل عمیق و ارزشمندتر مراجعه می‌کنی. از اینجا به بعد است که انسان، معنی پیدا می‌کند و هویت انسانی، تجلی می‌یابد و اصلاً فلسفه وجودی انسان، همین است.


تمایلات سطحی‌ همان «هوای نفس» است
این خطیب برجسته ادامه داد: اختیار انسان فقط اینجا معنا پیدا می‌کند که انسان از یک تمایل کمتر ولی تجربه شده، ملموس‌تر و سطحی‌تر عبور کند و به یک علاقۀ عمیق‌تر برسد. این علاقه‌های کمتر و سطحی‌تر را «هوای نفس» می‌نامند. حضرت امام (ره) در ارتباط با عبور کردن از علائق سطحی به علائق عمیق می‌فرمایند: «همه چیز از خود ما هست و به ما برمى‏گردد، عکس العمل ماست. همه توجه داشته باشیم به اینکه آفت انسان، هواى نفس انسان است و این در همه هست، سرچشمه مى‏گیرد از آن فطرت توحید. فطرت، فطرتِ توحید است، فطرتِ کمال طلبى است. کمال مطلق را انسان مى‏طلبد، خودش نمى‏فهمد، خیال مى‏کند که مقام مى‏خواهد، لکن وقتى بهش رسید، مى‏بیند این هم نیست. همه عالم را اگر چنانچه جمع کنند و به دست انسان بدهند، قانع نیست. مى‏بینید که قدرتمندهایى که قدرتشان زیاد است، بیشتر دنبال قدرت هستند، بیشتر دنبال توسعه قدرت خودشان هستند. آنها هم اگر فضا را بگیرند و دریا را بگیرند و زمین را بگیرند و آسمان را بگیرند، قانع نیستند. اگر انسان جلوى خودش را نگیرد، این سرکشى‏اى که حدّ و حدود ندارد، انسان را به باد فنا مى‏دهد. باید سرکشى را جلویش را گرفت، و این نَفْس را مهار کرد. ... از هواهاى نفسانى که سرچشمه همه فسادها هست، جلو بگیرند.»(صحیفۀ امام/ج19/ص376)


انسان آفریده شده تا از علایق سطحی خود عبور کند
وی ادامه داد: انسان آفریده شده است تا از علایق سطحی خود، رد شود. این علاقه سطحی را باید دور بریزیم. پشت این علایق سطحی، چیز دیگری پنهان شده است که باید آن را پیدا کرد. مثلا خواستۀ سطحی تو، خانه‌دار شدن است ولی خواسته عمیق پشت آن، خداخواهی است. آن علایق پنهان را باید کشف کرد. انسان شدن انسان به مبارزه با همین خواسته‌های سطحی وابسته است، البته این مبارزه باید با یک برنامۀ صحیح انجام شود و اگر کسی برای مبارزه با هوای نفس، به دنبال برنامه باشد آن برنامه را اسلام ارائه کرده است.


«جهاد اکبر» عبور از علاقه‌های آشکار به علاقه‌های پنهان است
وی تاکید کرد: اختیار وقتی معنی دارد که بین دو چیزی که انتخاب کرده‌ای یکی ارزشمندتر ولی پنهان‌تر است و دیگری بی‌ارزش‌تر ولی پیداتر و آشکارتر است. اگر از این علاقۀ آشکار به آن علاقه پنهان عبور کنی؛ جهاد اکبر شکل گرفته است و مبارزه با نفس پدید می‌آید که نخ تسبیح فضائل و خوبی‌های انسان است. امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرماید: «مخالفت با هوای نفس نظام دین را شکل می‌دهد؛ نِظَامُ‏ الدِّینِ‏ مُخَالَفَةُ الْهَوَى»(؛ غررالحکم/حدیث32)‏ و در جای دیگر می‌فرمایند: «رأس دین مخالفت با هوای نفس است؛ رَأْسُ الدِّینِ مُخَالَفَةُ الْهَوَى‏؛ غررالحکم/حدیث35)


حجت الاسلام پناهیان خاطرنشان کرد: پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرمایند: بر یکی از درب‌های دوزخ نوشته شده است: «از هوای نفس پیروی نکن، هوای نفس ایمان را از بین می برد؛ وَ عَلَى الْبَابِ الْخَامِسِ مَکْتُوب: لَا تَتَّبِعِ‏ الْهَوَى‏ فَالْهَوَى‏ مُجَانِبُ الْإِیمَان»(الروضه فی فضائل امیرالمؤمنین(ع)/ص177)


مؤمن به خاطر مبارزه با نفس روزی هفتاد بار می‌میرد
وی در پایان با بیان این که مبارزه با هوای نفس کار سختی است گفت: در حدیث قدسی چنین آمده است که: مردم یک‌بار می‌میرند ولی مؤمن به خاطر مبارزه و مخالفت با هوای نفسش روزی هفتاد بار می‌میرد؛ یَمُوتُ النَّاسُ مَرَّةً وَ یَمُوتُ‏ أَحَدُهُمْ‏ فِی‏ کُلِ‏ یَوْمٍ‏ سَبْعِینَ مَرَّةً مِنْ مُجَاهَدَةِ أَنْفُسِهِمْ وَ مُخَالَفَةِ هَوَاهُم (میزان الحکمه/روایت 2916)‏ / 916/پ202/ع

ارسال نظرات