تحصیل علم بدون تقویت عقل عملی منجر به فساد میشود
به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی پیش از ظهر دوشنبه در درس خارج تفسیر خود که در مسجد اعظم برگزار میشود به تفسیر آیات پایانی سوره مبارکه زمر پرداخت و با اشاره به آیه «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ» گفت: هیچ کسی که خداوند را نشناسد، لذا ملحدی که در دریا غرق شده باشد اگر چه احدی او را نشناسند و از محلش اطلاعی نداشته باشد، در آن حالت تکیه گاهش خداوند میشود، کسی که قدرتش نامتناهی است و یأسبردار نیست، اگر کسی به جایی برسد که بگوید از خودم ناامیدم این کفر نیست، اما اگر بگوید کسی نیست در عالم که مشکل مرا حل کند این کفر است.
وی افزود: اگر الله به قدرت مطلقه و نامتناهی قادر است نمیشود ناامید بود، یأس از خود کفر نیست، بلکه یأس از خداوند کفر است، قرآن علوم فراوانی دارد منتها علوم قرآنی رایج علومی است که خارج از قرآن و درباره قرآن است مانند این که تنزیل چیست؟ مکی و مدنی چیست؟ ناسخ و منسوخ چیست؟ اما علومی که در قرآن مطرح است خیلی بیش از اینها است، اصول دین، احکام دین علومی است در قرآن، مسائل نجوم و سپهری مسائلی است در قرآن، قصص انبیا علومی است در قرآن، برخی علوم تجربی نیز در قرآن وجود دارد، مانند این که فصول چهارگانه را برای تقویت جامعه آفرید اینها علوم قرآنی است، علوم تجربی است که در قرآن است، علوم عقلی است که در قرآن است.
مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: از بیرون هم گاهی ممکن است برخی مسائلی را که راجع به جمع آوری قرآن، چه کسی کاتب قرآن بوده است و چند نفر نوشته شده است اینها جزو علوم قرآن است، خداوند هر چیزی که برای رشد اشیا لازم بود داد، یک سلسله اموری که بخواهد در زیر خاک نفت و گاز بشود همه را به او داد، این درخت سیب اگر بخواهد سیب خوب بیاورد، ما به او این لوازم را دادیم، هر چیزی که آفرید خداوند کمبودی در او نیست، پس توکل به خداوند کنید.
وی با اشاره به برخی جنبههای تجربی علوم قرآنی اظهار کرد: آسمان و زمین را در شش روز خلق کردیم و زمین از زیر آب درآمد و ما فصول چهارگانه را برای تأمین ارزاق قرار دادیم از ابتدای دی ماه به بعد قوس النهار وارد قوس الیل میشود، از ابتدای زمستان از طرف صبح و هم از طرف مغرب این کاروان روز وارد شب میشود، یعنی هم زودتر روز میشود و هم شب زودتر شروع میشود، این نظم را خداوند آفرید و این جزو علوم قرآنی است، علوم قرآنی اختصاصی به علوم رایج نیست.
حضرت آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه توکل دو گونه است، ابراز کرد: انسانی که آن طبع بزرگ و آن روح بزرگ و آن کرامت در او هست و میگوید من توکل کردم به تو و کل نظام هم که مأموران تو هستند و تو گاه با دست دیگران مشکلات را حل میکنی و گاه با دست من مشکل را حل میکنی که این با آبرومندی دیگران سازگار است، یک انسان کریم برایش از کرامت دور است که در سر سفره دیگران بنشیند، به خداوند میگوید تو که همه عالم را اداره میکنی و تمام هویت و اعضا و جوارح سپاه تو هستند و با این قدرت چرا با دست دیگری مشکل من حل شود، بلکه خدایا مشکل من را با دست خود من حل کن.
وی ادامه داد: در دعای عرفه این مطلب وجود دارد، طرزی زندگی کنیم که محتاج فرزندان نشویم، خدایا تو که همه امانت را به ما دادی و اولین چیزی که میگیری جان ما باشد نه این که ما زنده باشیم و چشم و گوشمان نبیند و نشنود، این مطلب را امام علی(ع) فرموده است، در دعای عرفه نیز امام حسین(ع) فرمود چشم و گوش مرا وارث من قرار بده نه مرا وارث چشم و گوش قرار بده، نه این که چشم و گوش من بمیرند و من وارث آنها باشم این کریمانه است، دعای کریمانه این است که انسان به احدی محتاج نباشد به این دلیل که احتیاج یک نوع ذلتی است و دیگران از کجا آوردند آنها از خداوند گرفتند، امام سجاد(ع) در ابتدای ابوحمزه فرمود خیر را دیگران از کجا آوردهاند، این دعا اگر کریمانه بود، جوابش هم کریمانه است.
عقل مشکل انسان را حل میکند
حضرت آیتالله جوادی آملی با قرائت آیه ««اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ» ادامه داد: خداوند که منتظر نیست شما توکل کنید او بر هر چیزی وکیل است، «وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»، برهان ش هم قبل از این ذکر شد برای این که او خالق هر چیزی است، و در ادامه میفرماید «لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، کلیدهای آسمانها و زمین در ید او اوست، یعنی همین که او هر چیزی را آفریده و مفاتیح هر چیزی در دستان اوست، سبب میشود که او را وکیل بگیریم.
وی با اشاره به آیه «لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ اللَّهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»، گفت: در برابر این همه ادله توحیدی کسانی که کافر شوند سرمایهشان را باختند، انسان وقتی وارد آن نشئه میشود نه جا برای تدارک است و نه جا برای برگشت، بعد به وجود مبارک پیامبر(ص) نیز پیشنهاد شرک میدادند «قُلْ أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجَاهِلُونَ» شما نیز به من دستور میدهید که مانند افراد جاهلی بت پرست و مشرک شوم، این جهل هم در برابر عقل ممکن است باشد، علم چیز مهمی نیست، علم مقابل ندارد آن که مشکل آدم را حل میکند، عقل است.
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة گفت: انسان یا وارد بهشت میشود یا وارد جهنم و این جهنمیها یا درسخواندهاند یا درسخوانده نیستند، عقل است که دشمن دارد و علم دشمن زیادی ندارد، مرحوم کلینی هم در کتاب اصول کافی اولین کتابش کتاب جهل و عقل است، همه فسادها از این تحصیلکردهها است، اگر در برابر انبیا کسانی ایستادند از آن تحصیلکردهها است، جنگ جهانی مال تحصیلکردهها است و اکنون هم این کارخانهها سه شیفته کار میکند.
وی با اشاره به آیه «وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» بیان کرد: به همه انبیا این مطلب گفته شد که اگر شما شرک بورزید همه زحماتتان هدر میرود، البته معصوم ذاتا محال نیست گناه بکند، بلکه این کار را نمیکند، برای اینکه اگر محال بود که مکلف نبود، زیرا چیزی که انجامش محال است نهی از آن کار عقلانی نبود، امر و نهی و مانند آن مخالف با عصمت نیست، خداوند انسان را سر دو راهی خلق کرده است.
هر انسانی که بیراهه برود سرمایه زندگیاش را میبازد
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: درست است که وهم خیال به انسان دادیم تا او خیالپردازی کند، اما عقل نظر هم به او دادیم، درست است که شهوت و غضب به او دادیم اما عقل عملی هم به او دادیم، چون این فیضها را به او دادیم او اختیار دارد که یک مسیر را انتخاب کند، اما خداوند فرمود ما زیبایی بهشت و عقل و عدل را به انسان نشان دادیم و او را دعوت کردیم که بیاید اما همین دعوت را عدهای نپذیرفتند، پس نه جبر و نه تفویض بلکه امر میان این دو است، هر انسانی که بیراهه برود سرمایه خودش را میبازد، غالب انسانها سرمایه خود را میبازند.
وی اظهار کرد: لا اله إلا الله دو جمله نیست، این طور نیست که جان آدم از نفی و اثبات خالی باشد و نه نفیای باشد و نه اثباتی، و انبیا آمده باشند این دو کار را انجام دهند، الا یعنی غیر نه این که در این حالت دو جمله استثنایی میشود، یعنی غیر از الله دیگران نه، نه این که دیگران را نفی بکنیم، یعنی غیر از خدایی که دلپذیر است دیگران نیستند، همین یکی که داری که دلپذیر است، «بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُن مِّنْ الشَّاکِرِینَ»، یعنی همین خداوند را بپذیر، این بحثهایی که از آخوند خراسانی هم برنمیآید چه برسد به مغنی، این که گفتهاند از شافعی نپرسید امثال این مسائل، برای این که او خیال میکند در فطرت انسان نه الله است و نه آلهه، در حالی که قرآن میگوید خداوند در فطرت انسان وجود دارد.
حضرت آیتالله جوادی آملی ابراز کرد: میفرماید ما هیچ کس را بدون توحید خلق نکردیم، در نشئهای انسانها را جمع کردیم و پرسیدیم که خدای شما کیست؟ در برابر آن نشئه نمیتواند انسان بگوید که در درون انسان خبری نیست، خداوند در درون ما هست و ما هم او را دیدیم و میثاق بستیم، لحظه به لحظه او فیض میرساند و بنابراین اگر لحظهای نازی کند غالبها از هم فرو میریزد./914/پ201/ج