۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۳
کد خبر: ۲۶۱۹۲۸
برگی از تاریخ علما؛به مناسبت سالروز رحلت سید بن طاووس

سید بن‌ ‌طاووس؛ عالمی که در سن تکلیف جشن تشریف گرفت

خبرگزاری رسا ـ نقل می‌کنند که سید بن طاووس به لهجه و تن صدای حضرت ولی عصر(عج) آشنا بوده است و سید خود نقل می‌کند: سحرگاهی، در سرداب مطهر، از حضرت صاحب الامر(عج) این مناجات را شنیدم که می‌فرمودند «خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و طینت ما خلق کرده‌ای. آن‌ها گناهان زیادی به اتکا بر محبت و ولایت ما کرده‌اند...»
سيد بن طاووس

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، در پانزدهم 589 هجری قمری، نیمه محرم کودکی در شهر حله متولد می‌شود؛ پدرش سعدالدین ابو ابراهیم موسی بن جعفر نام داشته و مادرش نیز ابو ابراهیم دختر ورّام بن ابی فراس دانشور شهره حله بوده است.

 

علی اندک اندک در محضر پدر بزرگی چون ورّام و پدری مانند سعدالدین ابوابراهیم با الفبای زندگی آشنا می‌شود. او با سیزده واسطه از نوادگان امام حسن‌ مجتبى(ع) و امام حسین(ع) محسوب می‌شود. از این‌رو، ایشان را «سید ذی الحسنین» نامیده‌اند.

 

جد هفتم ایشان، محمد بن اسحاق که به خاطر زیبایى و ملاحتش به طاووس مشهور شده بود از سادات بزرگوار مدینه محسوب مى‌‌شده است. پدر وی، موسى بن جعفر نیز از روات بزرگ حدیث است که روایات خود را در اوراقى نوشته و پس از او فرزندش آن‌ها را جمع‌آورى کرده و با نام «فرقة الناظر و بهجة الخاطر مما رواه والدی موسى بن جعفر» منتشر می‌کند، مادر او نیز دختر ورام بن ابى فراس، از بزرگان علماى امامیه بوده که نوه شیخ طوسى است، به همین خاطر سید گاهى مى‏گوید «جدی ورام بن أبی فراس» و گاهى مى‏گوید «جدی الشیخ الطوسی».

 

ابتدای تحصیلات سید بن طاووس در شهر حله بوده که از محضر پدر و جد خود، ورام بن ابی فراس علوم مقدماتی را آموخته است. سید با درکی قوی و هوشی سرشار قدم در راه علم نهاد و در اندک زمانی از تمام همشاگردی‌های خود سبقت می‌گیرد. وی در کشف المحجة می‌گوید «وقتی من وارد کلاس شدم آنچه را دیگران در طول چند سال آموخته بودند، در یک سال آموختم و از آنان پیشی گرفتم.» او مدت دو سال و نیم به تحصیل فقه پرداخته و پس از آن خود را از استاد بی نیاز دید و بقیه کتب فقهی عصر خویش را به تنهایی مطالعه می‌کند.

 

سید بن ‌طاووس در میان علما و مردم زمان خویش از احترام خاصى برخوردار بوده و ‌افزون‌بر این که فقیهى نام‌آور بوده است، ادیبى گرانقدر و شاعرى توانا به شمار می‌آمده است، گرچه شهرت اصلى او در زهد و تقوى و عرفان اوست و اکثر تألیفات او در موضوع ادعیه و زیارات است. سید کتابخانه بزرگ و بى‌‏نظیرى داشته که از جدش به ارث برده و او به گفته خودش تمام آن کتاب‌ها را مطالعه کرده یا درس گرفته بود.

 

 

ابن طاووس که از محضر اساتید حله استفاده کافى و لازم را برده بود، براى استفاده از علماى دیگر شهرها عزم سفر می‌کند. وی نخست به کاظمین می‌رود. پس از مدتى ازدواج کرده و ساکن بغداد می‌شود، مدت 15 سال در شهر بغداد به تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف می‌پردازد. ورود سید به بغداد سال 625 هجرى بوده است.

 

رد درخواست خلیفه از سوی بن طاووس

 

سید که تحت فشار دولت عباسى براى پذیرش پست‌هاى حکومتى قرار می‌گیرد از بغداد به حله، زادگاه خویش مراجعت می‌کند. رضى‌الدین مدت سه سال نیز در جوار امام هشتم(ع) بسر می‌برد. سپس به نجف و کربلا هجرت کرده و در هر کدام حدود 3 سال مقیم می‌شود. در این زمان افزون‌بر تربیت شاگردان و تدریس علوم مختلف، همت اصلى خویش را بر سیر و سلوک و کسب معنویات قرار می‌دهد.

 

در زمان اقامت در کربلا کتاب شریف «کشف المحجة» را به عنوان وصیتى براى فرزندانش که در آن زمان کودک بودند می‌نویسد. آخرین سفر ابن طاووس در سال 652 هجرى به بغداد بوده است. وى در بغداد منصب نقابت را می‌پذیرد و تا پایان عمر خویش در همانجا سکنى می‌گزیند. زمانی که مغول‌ها به بغداد حمله و آن را اشغال می‌کنند، سید نیز در بغداد بوده است.

 

در دوران اقامت ابن طاووس در بغداد از سوى خلیفه عباسى، المستنصر، پیشنهادهایى مانند وزارت، سفارت و... به او می‌شود؛ اما سید هیچ یک را نپذیرفته و استدلالش براى خلیفه چنین بوده که «اگر من طبق مصلحت شما عمل کنم رابطه خویش را با خداوند قطع می‌کنیم و اگر طبق اوامر الهى و عدل و انصاف حرکت کنم خاندان تو و بقیه وزرا و سفرا و فرماندهان تو آن را تحمل نخواهند کرد و چنین خواهند گفت که على بن طاووس با این رویه مى‏خواهد بگوید اگر حکومت به ما برسد این چنین عمل مى‏کنیم و این روشى است برخلاف سیره حکمرانان قبل از تو و مردود دانستن حکومت هاى آن‌هاست.»

 

پذیرفتن نقابت علویان از سوی سید بن طاووس‌

 

سید در سال 661 هجرى نقابت علویان را می‌پذیرد. نقیب بزرگترین شخصیت علمى و دینى سادات بوده که کلیه امور مربوط به سادات را عهده‏‌دار مى‌‏شده است. این وظایف شامل قضاوت مشاجرات، رسیدگى به مساکین و مستمندان، سرپرستى ایتام و... مى‏شده است. البته ایشان تأکید دارد که تنها بخاطر حفظ جان دوستان و شیعیانى که در معرض قتل و غارت مغول قرار داشتند این منصب را پذیرفته است.

 

 

این عالم بزرگوار که از محضر اساتیدی همانند شیخ نجیب الدین بن نما، سید شمس الدین فخار بن معدالموسوی، سید صفی الدین الحسن الدربی، شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه السوراوی، سید ابو حامد محیی الدین محمد بن عبدالدین زهره الحلبی، شیخ نجیب الدین یحیی بن محمد السوراوی، شیخ ابوالسعادات اسعد بن عبد القاهر اصفهانی، سید کمال الدین حیدر بن محمد بن زید بن محمد بن عبدالله الحسینی و سید محب الدین محمد بن محمود مشهور به «ابن نجار بغدادی» بهره برده است؛ شاگردانی همانند شیخ سدید الدین یوسف علی بن مطهر (پدر علامه حلی)، جمال الدین حسن بن یوسف، مشهور به علامه حلی، شیخ جمال الدین یوسف بن حاتم شامی، شیخ تقی الدین حسن بن داوود حلی ،شیخ محمد بن احمد بن صالح القسینی، شیخ ابراهیم بن محمد بن احمد القسینی، شیخ جعفر بن محمد بن احمد القسینی، شیخ علی بن محمد بن احمد القسینی ،سید غیاث الدین عبدالکریم بن احمد بن طاووس (فرزند برادرش)، سید احمد بن محمد علوی، سید نجم الدین محمد بن الموسوی ،شیخ محمد بن بشیر، صفی الدین محمد (فرزند سید) و رضی الدین محمد‌ (فرزند دیگر سید) تربیت می‌کند.

 

سید ابن طاووس حدود 50 تألیف دارد که بسیارى از آن‌ها در موضوعات ادعیه و زیارات است. سید کتابخانه‏اى غنى داشته و در تألیف کتاب‌هاى خویش از آن‌ها استفاده مى‏‌کرده است. بسیارى از کتب مرجع سید در طول زمان از بین رفته و تنها منبع اطلاع ما از آن‌ها، نوشته‏هاى امثال سید بن طاووس است و این نکته ارزش تألیفات سید بن طاووس را دوچندان مى‏کند.

 

از جمله تألیفات سید 10 جلد کتاب «المهمات و التتمات» که هر یک با عنوان مستقل چاپ شده است از جمله: فلاح السائل، جمال الأسبوع، إقبال الأعمال و...، کشف المحجة لثمرة المهجة، کتابى اخلاقى است و شامل وصیتهاى سید به فرزندانش است و مراحل مختلف زندگى خویش را هم در آن ذکر کرده است و مصباح الزائر و جناح المسافر است.

 

لهوف، هدیه سیدبن طاووس به تشیع

 

کتاب «اللهوف علی قتلی الطفوف» که به «لهوف» شهرت دارد، قطعا یکی از مشهورترین مقاتلی است که پیش از دوران معاصر تدوین شده است. سید بن طاووس خود می‌گوید که پس از تدوین کتاب مشهورخود «مصباح الزائر» به فکر تدوین کتابی افتاد که مقتلی مختصر باشد و زائر بتواند در هنگام زیارت حرم سیدالشهدا (ع) در روز عاشورا آن را همراه داشته باشد، و چنین شد که برخلاف سیره معمول خود کتابی نه در باب ادعیه و زیارات که در باب تاریخ نوشت.

 

 

سید بن طاووس لهوف را به سه بخش تقسیم کرده است: قسمت نخست از ابتدای تولد سیدالشهدا (ع) و اشاراتی که از همان روزهای نخست در روایات قدسی و اهل‌بیت(ع) به قضایای کربلا بوده شروع می‌شود و پس از نقل آن‌چه در کوفه برای مسلم بن عقیل پیش آمد با ورود سید الشهدا(ع) به کربلا پایان می‌پذیرد. قسمت دوم گزارشی نه چندان مختصر از شرح نبرد و شهادت اصحاب تا وقایع مربوط به ظهر عاشوراست و قسمت سوم نیز از عصر عاشورا و داستان اسارت اهل بیت امام حسین(ع) شروع و تا بازگشتشان به مدینه و بیان حالات امام سجاد(ع) در مدینه پایان می‌یابد.

 

جشن تکلیف از ابتکارات سید بن طاووس


سید بن طاووس از عبادت لذّت می‌برد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات وی است. وقتی پانزده سالش تمام و وارد سال شانزدهم می‌شود، می‌گوید باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور می‌دهد. با من حرف می‌زند. مرا مخاطب قرار می‌دهد و این روز عید من است. از این‌روجشنی می‌گیرد، عدّه‌ای را دعوت کرده، پذیرایی می‌کند و شیرینی می‌دهد. مردم می‌پرسند چه جشنی است؟ می‌گوید جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است.

 

کتاب ابن طاووس اقبال بسیاری پیدا کرد؛ بارها ترجمه، شرح، تلخیص و حتی به نظم درآمد و تا به امروز به عنوانی مقتلی معتبر شناخته می‌شود.

 

ارتباط سید بن‌طاووس با امام زمان

 

به گفته بزرگان سید بن طاووس روابط عمیق و مکرری با صاحب الزمان(عج) داشته است. محدّث نورى مى‌گوید «از مواضعى از کتاب‌هاى ابن طاووس خصوصا کتاب کشف المحجّه ایشان ظاهر مى‌شود که باب ملاقات وى با حضرت ولىّ عصر(عج) باز بوده...» (مستدرک الوسائل، ج 3، ص 469)

 

از سید بن طاووس نقل شده است که سحرگاهی، در سرداب مطهر، از حضرت صاحب الامر(عج) این مناجات را شنیدم که می‌فرمودند «خدایا شیعیان ما را از شعاع نور ما و طینت ما خلق کرده‌ای. آن‌ها گناهان زیادی به اتکا بر محبت و ولایت ما کرده‌اند. اگر گناهان آن‌ها گناهانی است که در ارتباط با توست، از آن‌ها در گذر، که ما را راضی کرده‌ای و آن چه از گناهان آن‌ها در ارتباط با خودشان و مردم است، خودت بین آن‌ها را اصلاح کن و از خمسی که به حق ماست، به آن‌ها بده تا راضی شوند و آن‌ها را از آتش جهنم نجات بده و آن‌ها را با دشمنان ما در سخط خود جمع نفرما.»

 

 

صدقه سید برای سلامتی امام زمان

 

همچنین سید بن طاووس می‌گوید «برای سلامتی امام زمان (عج) صدقه بدهید، مؤمنی که صدقه می‌دهد فایده و غرضی در نظر دارد؛ یا برای حفظ نفس خود و یا محبوب و عزیزی که بسیار نزد او گرامی است و چه محبوبی بالاتر از امام زمان(عج) که اصلاح بسیاری از امور دینی و آخرتمان بستگی به وجود و سلامتی آن حضرت دارد و هیچ شخصی عزیزتر و گرامی‌تر از وجود مقدس امام زمان(عج) نیست». از این‌رو سید بن طاووس، به فرزند خود سفارش می‌فرماید «ابتدا کن به صدقه دادن برای آن حضرت قبل از این‌که برای خود و عزیزانت صدقه بدهی».

 

همچنین آن بزرگوار ضمن وصایایى که به فرزند برومند خود دارد مى‌نویسد «اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در کربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ”643” به شکرانه این مسرّت و احسانى که از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باکمال مذلّت و انکسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى(عج) و متعلق به او قرار دادم و مکرّر در حوادثى که براى تو پیش آمد کرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مکرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهده‌دار برآوردن حوائج تو شده است که وصف آن را نتوانم نمود.»

 

سپس ادامه می‌دهد «پس در موالات و دوستى و وفاء به حق آن حضرت و تعلّق خاطر و توجّه قلبى به حضرتش طورى بوده باش که خدا و رسول و آن حضرت ـ امام زمان ـ و پدران بزرگوارش خواسته‌اند و حوائج و خواسته‌هاى آن حضرت را بر حوائج خود مقدّم بدار و در صدقه دادن ابتداء کن به صدقه براى آن حضرت پیش از آنکه براى خود و عزیزانت صدقه دهى و دعاى براى آن حضرت را بر دعاى خود مقدّم بدار... .»(کشف المحجة، ص 15)

 

سید بن‌طاووس؛ عالم آشنا به لهجه و تن صدای حضرت حجت 

 

ولی کامل و فقیه عارف، سید بن‌ طاووس که از ابدال و شیفتگان امام ‌مهدی(عج) بوده و آن قدر به شرف حضور امام نایل آمده است که لهجه و تُن صدای حضرت را می‌شناخته است، در وصیت نامه پندآموز خویش نوشته است «ای فرزندم محمد! تو را و برادرت را و هر کس که این (نوشته) را بخواند به آشتی و درستی در معامله با خدای عزّوجلّ و رسول او(ص) و حفظ و رعایت فرمان خدا و رسول، که درباره ظهور مولای ما مهدی(ع) بیان فرموده‌ و بشارت داده‌اند سفارش می‌کنم. چه، قول و عمل بسیاری از مردم با عقیده آنان مخالف است؛ مثلاً بارها دیده‌ام که اگر بنده‌ای یا اسبی یا درهم و دیناری از آنان گم شود، سراپا متوجه آن می‌شوند و برای یافتن آن نهایت کوشش را به عمل می‌آورند؛ اما ندیده‌ام کسی برای تأخیر ظهور آن حضرت و عقب افتادن إصلاح اسلام و تقویت ایمان مسلمانان و قطع ریشه کافران و ستمکاران، به اندازه دلبستگی به این امور ناچیز، دلبسته باشد و به اندازه‌ای که برای از دست دادن این اشیاء متأثر می‌گردد، متأثر باشد. ... روزی به مردی که به ظاهر دلبسته ظهور شریف آن بزرگوار است و به او دعوی وفاداری می‌کند و از غیبتش سوگوار و اندوهناک است، گفتم اگر آن حضرت(ع) به تو بگوید که من از طریق پدران خود دانسته‌ام که اگر ظهور کنم به محض این که چشم تو به من(صاحب الزمان روحی له الفدا) افتد، در دم جان خواهی سپرد، اما اگر ظهور من تأخیر افتد، 20 سال دیگر با کمال خوشی با زن و فرزند و اهل و عیال خواهی زیست، آیا چند روزه زندگانی این جهان فانی را به تأخیر ظهور ترجیح نخواهی داد؟»

 

 

سپس سید بن ‌طاووس خود در مقام پاسخ به این سؤال‌ها برآمده و راه حل اصلی مسأله را بیان می‌کند «به یکی از برادران گفتم اصحاب مهدی(عج) کسانی‌اند که آن بزرگوار را برای آنچه خدا می‌خواهد، خواسته‌اند؛ خواه برای دنیای آنان سودمند باشد یا زیانبخش. در هر حال، آنها تابع مشیّت الهی هستند. نکته این جاست که اصحاب مهدی(عج) خود را برای حضرت می‌خواهند، نه این که حضرت را برای خود و راه‌اندازی امور دنیویشان بخواهند. این‌گونه ارادت خالصانه را تنها در یاران ابا‌عبدالله‌الحسین(ع) در کربلا می‌توان سراغ گرفت؛ چرا که آن‌ها برای هر گونه فداکاری آماده و پا به رکاب بودند.(ابن طاووس، کشف المحجه، ص226،227و228)

 

نقل شده است که سید مناجات سحرگاه امام زمان(عج) را در سامرا شنید. وى مى‌گوید «شبى در سامرا در وقت سحر دعاى آن حضرت را شنیدم پس، از آن بزرگوار فرا گرفته و حفظ کردم که آن حضرت کسانى از احیاء و اموات ذکر نموده و براى آنها دعا کرده و فرمود: و ابقهم یا و احیهم فى عزّنا ملکنا و سلطاننا و دولتنا»، (بار خدایا آنان را باقى بگذار و یا اینکه زنده گردان آنان را در عزت ما و ملک و سلطنت و دولت ما)، و این جریان در شب چهارشنبه سیزدهم ذى القعده سال ”638” بود.»(مهج الدعوات، ص 29)

 

نظر بزرگان درباره سید بن طاووس 

سید بزرگوار نزد همه‌ی دانشمندان شیعه، معروف به زهد و تقوی بوده و همگی عظمت علمی او را ستوده‌اند. با آن که قرن‌ها از رحلت وی می‌گذرد، هنوز با افتخار و احترام در محافل علمی از او یاد می‌شود. آوازه علمی و فکری و اخلاص عملی او به قدری است که شخصیت‌های علمی معاصر او و نیز نسخه برداران آثارش، او را تمجید کرده‌اند.

 

علامه حلّی (متوفی 726 هجری) در حق سید بن طاووس می‌گوید «وکان رضی الدین علی رحمة الله علیه صاحب الکرامات حکی لی بعضها و روی لی والدی رحمة الله علیه البعض الآخر؛[1] رضی الدین دارای کراماتی بود که برخی از آنها را خودش برایم بیان کرد و پاره ای از آنها را پدرم بازگو کرد و من از او شنیدم.»( بحارالانوار، ج107، ص63 و 64.)

 

امام خمینی(ره) می‌فرمایند «از علمای بزرگ معرفت و اخلاق، آنها را که پیش همه علما مسلّمند پیروی کن؛ مثل جناب عارف بالله و مجاهد فی سبیل الله، مولانا سید بن طاووس (رضی الله عنه) و مثل مولانا عارف بالله و سالک إلی الله، شیخ جلیل بهائی قدس سره»

 

علامه حسن زاده آملی می‌نویسد «شایسته است سخنى از سید بن طاوس‏ که به فرموده بعضى از مشایخ ما از کمّل بوده است به عرض برسانم: آن جناب در کتاب شریف اقبال فرموده است: «من بدون استهلال و رجوع به جدول تقویم از اوّل ماه و هلال آن باخبرم، و نیز از لیلة القدر آگاهى دارم.»

 

 

عارف فرزانه میرزا جواد ملکی تبریزی از سید بن طاووس تعبیر به «سید المراقبین» نموده است و می‌گوید «سید بزرگ «ابن طاووس قدّس سرّه» همان کسى که استادم (قدّس سرّه) مى‏‌گفت: غیر از معصومین علیهم‌السّلام کسى در علم مراقبت مانند او نیامده است.»

 

علامه میرزا على آقا قاضى ـ استاد عرفان علامه طباطبائى و بسیارى دیگر از بزرگان ـ درباره‌ وی سید بن طاووس می‌گویند «سه نفر در طول تاریخ عارفان به مقام «تمکن در توحید» رسیده‌اند: سید بن طاووس، احمد بن فهد حلى و سید مهدى بحرالعلوم».

 

آیت‌الله شیخ جعفر شوشتری درباره سید بن طاووس می‌گوید «و بدان که در نقل مراثی، از آن جناب، معتبرتری نداریم. در جلالت قدر، مثل ایشان کم است.»

 

علامه سید محمد حسین طهرانی می‌نویسد: مرحوم استاد (یعنی علامه طباطبایی) به دو نفر از علما اسلام بسیار ارج مى‌‌‏نهادند و مقام و منزلت آنان را به عظمت یاد مى‌‌‏کردند: اوّل؛ سیّد أجلّ علىّ بن طاووس أعلى اللهُ تعالَى مقامَه الشّریف، و به کتاب «إقبال» او اهمّیّت مى‌‏دادند و او را «سیّد أهل المراقبة» مى‏‌‌خواندند. دوّم؛ سیّد مهدى بحرالعلوم أعلى اللهُ تعالى مقامه، و از کیفیّت زندگى و سلوک علمى و عملى و مراقبات او بسیار تحسین مى‌‏‌نمودند. و تشرّف او و سیّد ابن طاووس را به خدمت حضرت امام زمان أرواحنا فداه کراراً و مراراً نقل مى‌‌‏نمودند. و نسبت به نداشتن هواى نفس، و مجاهدات آنان در راه وصول به مقصود، و کیفیّت زندگى و سعى و اهتمام در تحصیل مرضات خداى تعالى، مُعجِب بوده و با دیده ابّهت و تجلیل و تکریم مى‏‌‌نگریستند.»

 

سید على بن طاووس سرانجام در سال 664 هجرى در سن 75 سالگى و در شهر بغداد وفات می‌کند. بدن شریفش را به نجف اشرف منتقل و در حرم امیرمؤمنان(ع) به خاک می‌سپارند.

 

پیش‌بینی امیرمؤمنان(ع) درباره شهر حله و علمای آن

 

نقل شده است که حضرت ‌‌امیرمؤمنان(ع) از ظهور چنین علما و بزرگانى در آن خطه خبر داده‌‌اند. «ابوحمزه ثمالی» از «اصبغ بن نباته» نقل‌ ‌مى‌‌کند که حضرت امیر(ع)، در مسیر حرکت از کوفه‌‌ به طرف صفین بر تپه‌‌هاى بابل رسیدند، بر روى تلى ایستادند و به ‌‌بیشه و نیزارى که بین بابل و همان تل ‌‌بود، اشاره کردند و فرمودند: شهرى ‌‌است و چه ‌‌شهر شگفتی!

اصبغ بن نباته که از یاران نزدیک آن‌‌ حضرت بود عرض مى‌‌کند: ای امیر مؤمنان! مى‌‌بینم از وجود شهرى‌‌ در اینجا سخن مى‌‌گویید، آیا در اینجا شهرى بوده که اکنون آثار آن از بین ‌‌رفته است؟

امام(ع) می‌فرمایند «نه! ولى در اینجا شهرى ‌‌به وجود مى‌‌آید که آن را «حله سیفیه» گویند و مردى از تیره بنى اسد آن را بنا خواهد کرد و از این شهر، مردان پاک ‌‌سرشت و مطهر پدید مى‌‌آیند که در پیشگاه خداوند «مقرب» و «مستجاب ‌‌الدعوة» مى‌‌شوند.»

 

پی‌نوشت
....................................

حله یکى از شهرهاى بزرگ‌‌ جهان تشیع محسوب می‌شود و زمانى از مهم‌ترین حوزه‌‌‌ها و مراکز علمى، فقهى و ادبى شیعه به شمار مى‌‌رفته که از آن علما و دانشمندان ‌‌بزرگی مانند «ابن ادریس حلی، محقق حلی، علامه حلی، ابن نما حلی و ابن فهد حلی» به صحنه آمدند که نقش ‌‌مهمى در گسترش و رشد علوم شیعه داشتند و تحول بزرگى در علوم اسلامى ایجاد کردند. یکی دیگر از بزرگان حله، «سید بن طاووس» فقیه، ادیب، شاعر، محدث و عارف بزرگ شیعه است.

 

گردآوری، تنظیم و تألیف: محمدامیر راستگردانی

 

/300/993/م

 

 

 

 

 

 

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
بنده خدا
Iran, Islamic Republic of
۱۶ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۳:۴۱
خوشابحالشون. ..کاش خداوند کسی مثل جناب سیدابن طاووس رو در زندگی ما قرار بده و ما هم استفاده کنیم
0
0