روحانی شهیدی که رزمنده کلیمی را مسلمان کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در کرمانشاه، شهید روحانی علی حیدر غیاثی مورخ یکم فروردین ماه سال 1335 در روستای غیاث آباد از توابع شهرستان سنقر در خانواده ای مذهبی و زحمتکش دیده به جهان گشود.
وی تحصیلات خود در را در پایه ابتدایی در روستای غیاث آباد گذراند و تحصیلات خود را ادامه داد اما در دوران دبیرستان درس خود را رها کرد و نزد حجت الاسلام میبدی درس طلبگی را آموخت، وی سه سال در حوزه علمیه مشغول خواندن درس طلبگی شد.
شهید غیاثی دارای هوش و زکاوت بالایی بود، بسیار مهربان و خوش اخلاق بود، تمامی مسائل شرعی را رعایت می کرد و در انجام تکالیف الهی بسیار حساس بود و وظایفش را به درستی انجام می داد.
این شهید بزرگوار به ورزش علاقه بسیاری داشت و در رشته کوهنوردی به موفقیت هایی دست پیدا کرد و آن را به طور حرفه ای ادامه داد، وی همچنین در زمینه شعر و مقاله نویسی مهارت داشت.
وی قبل از انقلاب چندین بار توسط نیروهای ساواک زندانی و شکنجه شد اما دست از حمایت از امام خمینی (ره) برنداشت، بعد از اینکه از زندان آزاد شد به حوزه علمیه قم رفت و درس طلبگی خود را ادامه داد اما درقم دستگیر شد و با اینکه سن کمی داشت او را به خدمت اجباری ارتش در واقع تبعید فرستادند تا این گونه او را تحت نظر داشته باشند و از حوزه علمیه قم جدا کنند.
شهید غیاثی در تاریخ پانزدهم دی ماه 1361 برای پاسداری از کیان خود به جبهه رفت، به دلیل شجاعتی که داشت در گروه های شناسایی و جنگ های نامنظم شرکت می کرد، وی در جبهه به کار فرهنگی می پرداخت به طوری که حتی یک شخص کلیمی را مسلمان کرد.
شهید غیاثی و گروهی برای شناسایی منطقه ای باید از تنگه ای عبور می کردند، تک تیرانداز عراقی تسلط کامل بر نیروها و رزمنده های ایرانی داشت و لذا با تحرک هر کدام آن ها را مورد اصابت گلوله قرار می داد اما شهید روحانی علی حیدر غیاثی با شجاعت تمام توانست تک تیرانداز را مورد هدف قرار دهد و او را از بین ببرد اما بلافاصله با جایگزین تک تیراندازی دیگر از نیروهای بعثی با اصابت گلوله به سر شهید غیاثی او را به شهادت رساند.
پیکر مطهر شهید روحانی علی حیدر غیاثی در روستای غیاث آباد با استقبال و حضور گسترده مردم تشییع و به خاک سپرده شد.
گزیده ای از وصیت نامه شهید روحانی علی حیدر غیاثی:
بسم الله الرحمن الرحیم
اکنون وصیت نامه را بر روی کاغذ به رشته تحریر در می آورم و در حال رفتن به جبهه حق علیه باطل می باشم، زندگی واقعی زمانی است که با مرگمان بر دشمن تجاوزگر غالب آییم و مردن توأم با ننگ و عار زمانی است که مغلوب دشمن گشته هر چند همچون زنده ها چند روزی دیگر زندگی کنیم.
خدایا تو بهترین شاهد و برترین شاهدی هستی که بر قلوب همه آگاه و شاهد همیشه ناظر و توانای مطلق هستی، چند جمله ای را که بر صفحه قلبم به صفحه سفید این کاغد منقش می کنم خواسته ای است دیگر که از درگاه لایزال است و استجابت آنرا خواستارم.
خدای من اگر مشیت و اراده بار تعالیت بر آن تعلق گرفته که من در این نبرد حق و باطل بمیرم حسین وار بمیرم و مرگم را زندگی ابدی برای خود و سرمشق برای دیگران و تاریخ گردان، اسلام تنها منجی انسانها است و از فرامین آن صد در صد پیروری کنید در خاتمه همه شما را به خدای بزرگ می سپارم./857/ت303/ی