سبک زندگی با رویکرد دینی، مقوله هنجار شناسانه است
به گزارش خبرگزاری رسا، فریبا علاسوند در جلسه درس اخلاق در جامعه الزهرا(س) گفت: بحث اصلی درباره سبک زندگی به چارچوبهای کلان رجوع میکند، آنچه در طراحی الگوی اسلامی از سبک زندگی مؤثر است، فهم چارچوبها یا اجزای اصلی گفتمان اسلام درباره آن است.
وی ادامه داد: سبک زندگی در حوزه مطالعات فرهنگی، به مجموعه رفتارها و الگوهای کنشهای هر فرد که معطوف به ابعاد هنجاری و زندگی اجتماعی باشد، اطلاق میشود و نشاندهنده کموکیف نظام باورها و کنشهای فرد است.
وی با اشاره به اینکه سبک زندگی را میتوان در تمامی کنشها و رفتارهای فرد و در تعاملات و ارتباطات او با دیگران، طبیعت و بهطورکلی محیط اجتماعی اطراف فرد که معمولاً قابل مشاهده، توصیف و اندازهگیری است، ملاحظه و مشاهده کرد، افزود: در این معنا، سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزشها، نگرشها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیلهای اجتماعی روزبهروز افزایش مییابد.
علاسوند بیان کرد: موضوع سبک زندگی بدلیل گستره نفوذ تحلیلش درباره عقاید، عادات، انتخابهای مردم از یکسو، و قدرت هنجارآفرینیاش از سوی دیگر، اهمیت زیادی دارد.
وی اظهار داشت: از جهتی دیگر، ادیان الهی درباره اکثر اشیا یا اشخاصی که اطراف آدمی را پر کردهاند و بسیاری از رفتارهای او، احکام، دستورالعمل و تقسیمبندی به درست و غلط یا خیر و شر دارد. بنابراین نگاه هنجاری دین به سبک زندگی آدمیان، پیگیری این موضوع از نگاه دیندارانه را با اهمیتتر میکند.
وی افزود: بهنظر میرسد بحث اصلی درباره سبک زندگی به بحث از چارچوبهای کلان رجوع میکند و آنچه در طراحی الگوی اسلامی از سبک زندگی مؤثر است، فهم چارچوبها یا اجزای اصلی گفتمان اسلام درباره آن است. سه رکن اصلی برای این الگو، میتوان مطرح ساخت که رکن نخست قناعت است.
عضو هیات علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان با بیان اینکه قناعت به معنای اکتفا به کفاف و یک مبنا برای شکلدادن به زندگی است، گفت: قناعت در وهله اول، یک خصلت درونی زاینده است و به فرد احساس رضایت از زندگی و آرامش میبخشد. بههمیندلیلی فرد قانع، فرد شاکر است. شکر که درواقع سرمنشأ رضایتمندی فرد در زندگی میشود، ابتدا در قلب پدید میآید، ولی سپس فرد را به انتخاب بهترین واکنش در قبال نعمتها و داشتهها سوق میدهد.
علاسوند اضافه کرد: بهترین واکنش نیز در جای خود از استهلاک نیرو و امکانات و تباهکردن داشتهها جلوگیری میکند. برای مثال فرد قانع از دارایی خود به هراندازه که هست، خشنود است و خود را بهعنوان پاسدار نعمت، موظف به حفاظت و مدیریت همان مقدار میداند.
وی با بیان اینکه جهانبینی کلاننگر فرد قانع، جهانبینی نعمتگراست، افزود: جهانبینی نعمتگرا، انسان شاکر میسازد، نه انسان شاکی. اضطراب، دیگربینی آزارندهای که در اخلاق نامش را چشموهمچشمی یا حسد میگذارند، میل به تنوعطلبی و احساس نیاز به تحول دایمی در ابعاد زندگی مادی را ایجاد میکند و بلندپروازیها که معمولاً به فرد احساس شکست و ذلت میچشانند، از نتایج روانشناختی جهانبینی غیرنعمتگراست که فرد غیرقانع از آن روزن به هستی مینگرد.
علاسوند افزود: در چنین بستری است که سرمایهداری میتواند شیوه زیست مردم را برپایه مصرفگرایی مریضگونه، پاساژگردیهای سرسامآور و تغییر دکوراسیونهای بیپایان، قرار دهد. وی در پایان گفت: فرهنگ رقابتی، زاییده اینگونه وضعیتی است که در آن، انسانها ارزششان را در مقایسه با ارزش دیگران میسنجند و هرکسی پیوسته در تکاپوی آن است که از همسایگانش پیشی بگیرد.
منبع: روابط عمومی و بین الملل جامعه الزهرا