۰۱ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۹
کد خبر: ۴۳۳۵۵۵
در برنامه ضیافت تبیین شد؛

سیره عملی عالمِ میلیونرِ فقیر

اگر 10 میلیون تومان به این عالم می رسید، یک ساعت بعد مبلغی از آن نمانده بود و به شخص دیگری هدیه می داد؛ زمانی که به رحمت خدا رفت، یک ریال ارث و یک میلیمتر زمین از دار دنیا نداشت.
آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی محمد سیبویه، فرزند آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی علی اکبر سیبویه، فرزند آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی میرزا احمد سیبویه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، محمد سیبویه، فرزند آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی شب گذشته در برنامه ضیافت شبکه قرآن سیما خاطرنشان کرد: قبل از انقلاب روحانیان و افرادی که دنبال اجتهاد و طی کردن دروس فقهی در حوزه های علمیه بودند، به نجف می رفتند و پس از مدتی به کربلا رفته و سپس غالبا به ایران می آمدند.

 

فرزند آیت الله سیبویه به تأثیرگذاری سخنرانی های آیت الله سیبویه در میان مردم اشاره و اظهار داشت: اواخر حکومت صدام، مرحوم سیبویه پس از سالها به کربلا رفتند به سخنرانی پرداختند و مردم زیادی برای بهره مندی آمدند و سپس مأموران رژیم بعث صحنه را خطرناک دیدند و آمدند تا منبر ایشان را بر هم بزنند، اما مردم نگذاشته بودند.

 

وی به بیان ارادت آیت الله سیبویه به سادات پرداخت و تصریح کرد: ایشان به این که مادرشان سیده بود، افتخار می کرد و هنگامی که در منبر بود، به محض این که سیدی را می دید، مردم را قیام می داد و مجبور می کرد که صلوات بفرستند؛ اگر ایشان کسالتی پیدا می کرد، دوای درد ایشان را می دانستم و سیدی را به خانه دعوت می کردم می گفتم که پدر ما مریض است و او را ببین و برو، به محضی که به این عالم می گفتم مثلا اقا سید احمد است، سریع از جا بر می خواست و دست او را می بوسید و کسالتشان به طور کامل از بین می رفت.

 

کمتر کسی است که آیت الله سیبویه را نشناسد

سیبویه گفت: کمتر کسی در ایران است که این عالم به خصوص از جهت ارادت به سادات را نشناسد؛ ایشان در اهل بیت(ع) و سادات ذوب شده بود و اشعاری را در این راستا گفته بود؛ با توجه به این که همسر من سیده است، وقتی که منزل می آمد، روی زمین آشپزخانه می نشستند، به این دلیل که همسر بنده که علویه است، ظرف غذا را به اتاق ایشان ببرد و هر روز به ایال من می فرمودند که قسمت می دهم که روز قیامت شکایت من را پیش جدت نبری که هر روز سینی غذا را جلوی من می گذاری.

فرزند آیت الله سیبویه با بیان این که این عالم کار خود را بر دوش دیگران نمی گذاشت، یادآور شد: فرزندان این عالم یاد ندارند که ایشان گفته باشند یک لیوان آب به من بده؛ هیچ گاه کار خود را به دیگران نمی گفت یا اگر خریدی برای خانه داشتند، خودشان خرید می کردند و مردم در بین راه به او کمک می کردند.

 

سبک و نحوه سخنرانی آیت الله سیبویه

وی به بیان سبک سخنرانی آیت الله سیبویه اشاره و خاطرنشان کرد: در گذشته سخنرانان برای بیان حدیث و روایتی باید از یکی از بزرگان حدیث در حوزه مجوز می داشتند؛ مرحوم سیبویه از دو سه نفر مجوز نقل حدیث داشتند؛ با سن و سالی که داشتند، به سبک همان منبر سنتی خود از قدیم سخنرانی می کردند؛ در ابتدا آیه ای از قرآن را بیان می خواندند و سپس بر حسب آیات قرآن به احادیث پیامبر و ائمه اطهار می پرداختند.

 

سیبویه به بیان توصیه های آیت الله سیبویه به روضه خوان ها اظهار داشت: با توجه به این که سخن عالم تأثیرگذاری زیادی دارد، عقیده شان این بود که علما باید به منبر بروند؛ ایشان هر مداحی را که می دید، دست او را می بوسید، چرا که خادم سید الشهدا(ع) است؛ این عالم هیچ گاه مصیبت سنگین نمی خواندند و به روضه اشاره می کردند و همین با اشاره خواندن ایشان، در مجلس روضه قیامت به پا می شد و تأثیرگذاری زیادی داشتند و توصیه شان هم این بود که مصیبت سنگین نخوانید.

 

فرزند آیت الله سیبویه تصریح کرد: وقتی از منبر پایین می آمدند، معتقد بودند که در شب شهادات و وفات، باید عمامه از سر برداشت و چاوشی می خواندند؛ با رحلت مرحوم پدر، تقریبا این منبر سنتی از بین رفت؛ اشک های مخاطب را به سر و صورت و سینه خود می مالید و این قدر عقیده و ایمان داشت.

 

سیره روضه خوانی آیت الله سیبویه در بیوت مراجع

وی با بیان این که آیت الله سیبویه در بیوت مراجع به سخرانی و روضه خوانی می پرداخت، گفت: اکثر مراجع این عالم را برای روضه خوانی دعوت می کردند و یا این که در دفتر رهبر معظم انقلاب روضه می خواندند؛ ایشان به مقام معظم رهبری و بالعکس علاقه زیادی داشتند و از قدیم با پدر رهبر معظم انقلاب با هم آشنا بودند.

سیبویه یادآور شد: ایشان پس از این که در جایی سخنرانی می کردند، هدیه ای را به ایشان می دادند و این عالم پس از این که از مجلس خارج شدند و اولین کسی که به در طول مسیر به ایشان مراجعه و درخواست کمک می کرد، همان پاکت پول را بدون این که نگاه کند که چه مقدار در آن است، به فرد مراجعه کننده می داد؛ وقتی صاحب مجلس به او می گفت که نگاه کنید که چه مقدار در پاکت است، می گفت من اجازه ندارم و خداوند این مبلغ را برای آن فرد مقدر کرده است.

 

عالمِ میلیونر فقیر و فقیر میلیونر

فرزند آیت الله سیبویه خاطرنشان کرد: بنده پدر را این گونه تعریف می کردم که میلیونر فقیر و فقیر میلیونر؛ چرا که اگر به عنوان مثال 10 میلیون تومان به او می رسید، یک ساعت بعد مبلغی از آن نمانده بود و به شخص دیگری هدیه می داد؛ زمانی که به رحمت خدا رفت، یک ریال ارث و همچنین یک میلیمتر زمین از دار دنیا نداشت؛ همیشه می گفت که خدایا به من بیشتر بده تا به مردم بدهم؛ به او می گفتم که دعا کنید خدا به آن فرد بدهد، می گفت می خواهم خدا مرا آزمایش بکند و حسناتی را برای من بنویسد؛ یعنی هیچ حب و عشقی به دنیا نداشت.

 

همچنین در این برنامه، علی اکبر سیبویه، فرزند آیت الله میرزا احمد سیبویه حائری یزدی با بیان این که این عالم در خفی و آشکار عشق عجیبی به سادات داشتند، خاطرنشان کرد: شبانه روز تماس های زیادی برای استخاره، سؤالات، پاسخگویی و غیره با منزل ما گرفته می شد و ایشان پاسخگو بودند، همین که پشت تلفن متوجه می شدند که تماس گیرنده سید است، به احترام او به قامت بلند می شدند و حتی به او می گفتند که به احترام سادات و حضرت زهرا(س) از جا بلند شدم و به شما درود می فرستم و صلوات بفرستید.

 

عشق و علاقه آیت الله سیبویه به امام رضا/اهمیت خواندن قرآن در زندگی آیت الله سیبویه

فرزند آیت الله سیبویه به علاقه آیت الله سیبویه نسبت به اهل بیت(ع) پرداخت و اظهار داشت: تقریبا از زمان کودکی سالی یک بار به مشهد مشرف می شدیم و وسیله رفتن، قطار بود؛ در بیست فرسخی مشهد، از پنجره نزد پنجره قطار مستقر می شد و نگاهش به سمت مشهد بود و در حال خود بودند تا گنبد را می دیدند و صلوات می فرستادند و ما را به تماشای گنبد دعوت می کردند.

وی درباره سیره آیت الله سیبویه در تلاوت قرآن تصریح کرد: ایشان در تأسی به مرحوم پدر و عموی خود، صبح ها بعد از نماز که از مسجد به خانه می آمدند، نیم ساعت قرآن می خواندند و در روز های هفته برخی از سور قرآن را الزاما می خواندند؛ روزها و عصرهای جمعه سوره یس و صافات را می خواندند؛ مادر ما که نابینا بودند، کنار ایشان می نشستند و با ایشان می خواندند؛ ایشان وقتی صدای قرآن را از محفلی می شنید، می رفتند و در حلقه آنها می نشست و می گفت که به من هم نوبت دهید تا بخوانم.

 

سیبویه با بیان این که آیت الله سیبویه پا در رکاب یاری رسان به امام و انقلاب بود، گفت: بعد از انقلاب تا زمانی که امام در عراق بودند، آیت الله سیبویه پا در رکاب بودند و این ارتباطات بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد؛ گاهی اوقات به خاطر پاره ای از مسائل اعم از جنگ هشت ساله، سیاسی و غیره عرصه را بر امام راحل تنگ می کرد و امام به حاج احمد آقا می فرمودند که به فلانی بگویید بیاید و دو کلمه ای برای ما روضه بخواند؛ وقتی که ایشان برای امام راحل روضه می خواندند، در پایان امام خمینی(ره) دعا می کردند می گفتند که سبک شدم؛ و ایشان در پاسخ به سؤال ما می فرمودند که در این مجلس روضه، امام و همسر، عروسشان و حاج احمدآقا حضور داشتند؛ این مسأله به دفعات تکرار می شد.

 

مردم داری آیت الله سیبویه

فرزند آیت الله سیبویه یادآور شد: از ابتدای صبح تا 10 شب مرتب زنگ در منزل می خورد و افرادی برای درخواست کمک، دعا یا مسأله‌ای وارد می شد که محتاج بودند و وقتی این عالم از مبلغ مورد نیاز فرد مراجعه کننده مطلع می شدند، به سخنشان ایمان داشت و می دادند؛ انبوه مردمی خصلت ایشان را شناخته بودند و از یک جا دوستداران ایشان به هر شکل و در قالب هر مسأله به این عالم پول می رساندند و ایشان همین پول را خرج کسانی می کرد که می آمدند. بسیاری از اوقات این عالم پولی نداشتند و ایشان می گفتند که به میدان نزد فلانی بروید و انقدر پول بگیر و بگویید که یادداشت کند تا به او بدهم و هیچ فردی را ناامید بر نمی گرداندند.

 

در این برنامه با حضور فرزندان آیت الله سیبویه و همچنین پخش مستندی از زندگی آن عالم و سخنانی از علما و بزرگان به زندگی نامه و شخصیت این عالم پرداخته شد که در ادامه به بخشی از این مطالب اشاره می کنیم:

 

آیت الله سیبویه به ذکر مصائب خاندان رسالت به خصوص سید الشهدا(ع) علاقه داشت و مخلصانه این وظیفه را ایفا می کرد، از این رو اثر عمیقی در مستمعان خود می گذاشت؛ ایشان با تمام وجود روضه می خواند؛ ابتدا خود او متأثر و گریان می شد، بعد مردم گریه می کردند.

 

به گریه برای اهل بیت علاقه زیادی داشت؛ ایشان در روضه خوانی، عمامه را از سر برمی داشتند و از منبر پایین می آمد و تا انتهای مجلس راه می رفت و به هر سیدی که می رسید، کنار او می نشست و روضه می خواند./822/پ201/ی

ارسال نظرات