جهان بانگ ملیگرایی سر میدهد، ایران بانگ جهانی شدن؛
ایران باید توسعه را در داخل جستوجو کند
درحالیکه کشورهای جهان بهسمت ملیگرایی میروند ولی برخی از مسؤولان تلاش و اصرار دارند کشور را وارد مسیر آزمایششدهای قرار دهند که نتیجهی آن لزوماً انتفاع اقتصادی نیست.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از برهان، پیشتر اشاره شد که اتحادیهی اروپا با بانگ جدایی بریتانیا و متعاقباً برخی کشورها شبیه به فرانسه در حال ترک خوردن است، اشاره شد که سیاستهای حمایتگرایانهی برخی کشورهای اروپایی در حال تشدید است و همین موضوع بر پیکرهی اتحادیهی اروپا بهعنوان نماد بارز همگرایی در سطح بینالمللی تأثیر شگرفی داشته است. همچنین به بحرانهای مالی و اقتصادی موجود در اتحادیهی اروپا بهعنوان یکی از کارکردهای نظام اقتصادی برتوون وودز اشاره و بیان شد که بهواسطهی فضای بهوجودآمده توسط اتحادیه، مردم ایرلند شمالی، یونان، ایتالیا و... در حال ذوب شدن در فضای اقتصادی تحمیلی ساختارهای تجویزکنندهی نظام اقتصادی هستند.
همچنین اشاره شد که ایالاتمتحدهی آمریکا نیز برایند نظام حمایتگرایانهای شده است که دونالد ترامپ سردمدار آن شده و تلاش میکند آمریکا را شتابان بهسمت ملیگرایی آمریکایی سوق دهد. جهانی شدن بهعنوان دستورالعمل اقتصادی و فرهنگی برای آمریکا نیز خاصیت خود را از دست داده و آمریکا در دوران ترامپ بر حمایت از محصولات آمریکایی، تحدید واردات کالاهای غیرآمریکایی، تعرفههای زیاد بر کالاهای غیرآمریکایی، کشیدن دیوار در مرزهای اطراف آمریکا و سایر سیاستهای حمایتگرایانه و ملیگرایانهای سوق پیدا کرده است که بهنوبهی خود قابل تأمل است.
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به روند معکوسی که در ایران در این چند سال اخیر سپری شده است، اشاره داشته باشیم و بیان کنیم که علیرغم نداهای کشورهای جهان برای حمایت از تولیدات داخلی و بهطور کلی ملیگرایی کشورهای جهان، آنچه در حال رخ دادن است، رشد شتابان ایدههای جهانی شدن در بدنهی دولت و آن چیزی است که توسعهگرایی خوانده میشود.
ایران نباید در مسیر جهانی شدن اقتصادی قرار گیرد
در حرکتی خلاف مسیر جهانی، برخی از نظریهپردازان دولتی شتابان در حال حرکت بهسمت سیستم اقتصادی جهانی شدن یا نظامهای برخاسته از نظام اقتصادی برتوون وودز مثل سازمان تجارت جهانی و صندوق بینالمللی پول هستند. همچنین بدون توجه به اولویتهای ملی، سیستم اقتصادی جهانی را اولویت داده است. از خاصیتهای نظام جهانی اقتصاد، از بین رفتن کالاها و بهطور کلی تولیداتی است که توان رقابت با تولیدات جهانی را ندارند. برای ایران که سالها تحت تحریمهای ظالمانه و تحریمهای غیرقانونی یکجانبه و چندجانبه بوده است، بهدلیل مسائل تکنولوژیک، امکان رقابت بین برخی کالاها خصوصاً در حوزهی کالاهای مرتبط با تکنورلوژیهای روز فراهم نیست. به همین دلیل، بازندهی سیستم حرکت شتابان بهسمت جهانی شدن و اختلاط در نظم لیبرال سرمایهداری جهانی، آسیب دیدن بخشهای تولیدی و اقتصادی کشور بودهاند؛ بهگونهای که هرازگاهی شاهد تعطیلی یکی از کارگاهها یا کارخانههای تولید کالا در ایران هستیم.
بنابراین آنچه ذکر آن ضروری است، این است که شرایط رقابت در مسیر جهانی شدن، مسئلهای حیاتی و مهم محسوب میشود که ضروری است نخبگان دولتی به آن توجه داشته باشند تا دچار عارضهای که هماینک در کشور با آن درگیر هستیم، نشوند. آمریکاییها برآناند که ایران را تحت شدیدترین تحریمهای بینالمللی و آنچه به تعبیر خود فلجکنندهترین تحریمهای طول تاریخ قلمداد کردهاند، قرار دادهاند.
این سیاستهای آمریکا بخشهای مهمی از اقتصاد ایران را از اقتصاد بینالمللی جدا کرده است. به همین دلیل، اشارهی صرف به این موضوع که کالاهای ایران در حوزهی رقابت با کالاهای غربی قرار نمیگیرند، مسئلهای است که بایستی تأمل پیشینی روی آن داشت. بنابراین ایران نبایستی در مسیر جهانی شدن اقتصاد قرار گیرد. البته که مسئلهی جهانی شدن ابعاد مختلفی دارد؛ اعم از فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و... که هیچیک از این ابعاد با سیاستهای اصولی و اهداف جمهوری اسلامی در تقارن نیست.
برای مثال، گفتمان انقلاب اسلامی ورود کالاهای فرهنگی غربی به ایران را در منافات با سبک زندگی صحیح اسلامی، که متناسب با شرایط بومی و فرهنگی مردم ایران است، میداند. بنابراین توجه به ساختار و بافتار جهانی شدن از یک سو و توجه به زمینههای فرهنگی و اقتصادی ایران از دیگر سو، نشان میدهد آنچه در ایران نبایستی اتفاق بیفتد، تجویزات بدون پشتوانهی فرهنگی و اجتماعی است که صرفاً سببساز نابودی اقتصادی کشور شده و امکان رسیدن به رشد اقتصادی را به تعویق خواهد انداخت.
اولویتهای جامعهای که درگیر تجویزات است: اولویتهای ایران
جامعه و کشوری که درگیر تجویزات جهانی ساختارهای اقتصادی است، اولویتهای مشخصی دارد. برای مثال، برای کشورهای اروپایی مسئلهی تعدیل ساختاری و رفتار کردن طبق دستورات سازمان تجارت جهانی یا صندوق بینالمللی پول، امری ناخوشایند نیست و با مخالفت در ابعاد متعدد روبهرو نخواهد شد. اما در ایران بهدلیل ماهیت خاص دستگاههای استراتژیک کشور و برخی از ملاحظات امنیتی در مسائل سیاستگذاری، امکان اختلاط با سیستم جهانی سازمان تجارت جهانی و امکان عملی شدن دستورات و تجویزات این سازمان و سازمانهای مشابه آن وجود ندارد.
سیاستهای تعدیل ساختاری سازمان تجارت جهانی و برخی نهادهای دیگر جهانی که توسعه و اعطای تسهیلات توسعه را صرفاً در مواقعی امکانپذیر میدانند که این تعدیلات عملیاتی شده باشد، ممکن نیست. در ایران سیستم اقتصادی، قضایی و امنیتی ویژگیهای خاصی دارد که بهواسطهی ماهیت ایدئولوژیک گفتمان حاکم بر فضای عمومی جامعه غالب شده است.
برای روند توسعهیافتگی هر جامعهای ابتدا بایستی به اولویتهای آن جامعه توجه داشت. اولویتهای جامعهی ایران متناسب با خواست توسعهیافتگی شبیه به کشورهای غربی و کشورهای توسعهیافته نیست. یکی از بزرگترین ایرادات به مدل توسعهی اقتصادی عریان، عدم توجه آن به بافتها و زمینههای فرهنگی توسعهی اقتصادی است. در ایران زمینههای فرهنگی توسعهیافتگی شبیه به زمینههای فرهنگی-اجتماعی توسعهیافتگی در آلمان و انگلیس نبوده و نیست. لذا اولویتهای اجتماعی جوامع در مسیر توسعهیافتگی از اهمیت فراوانی برخوردار است که دولتها میبایستی به آن توجه داشته باشند.
پیشرفت در همهی ابعاد آن، متناسب با قانون اساسی برگرفتهشده از گفتمان نخبگان عالی انقلاب اسلامی، آن چیزی است که ایران در شرایط فعلی به آن نیاز دارد و آن نیز با روند تجویزات بینالمللی و دستورالعملهای سازمانهای بینالمللی متفاوت و بعضاً متعارض است. برای رسیدن به توسعه و پیشرفت در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، نیازی به عملی شدن یک سند یکپارچه نیست. دستوری کردن توسعه نتیجهای جز تبدیل شدن یک کشور به آنچه در آمریکای لاتین شاهد آن هستیم، در پی نخواهد داشت.
آمریکای لاتین بهعنوان آزمایشگاه نظریات توسعه، کارنامهای بهشدت منفی درخصوص برطرف کردن نیازهای بومی مردم خود دارد و طی پنجاه سال اخیر بیشتر نظریات توسعه در کشورهای این منطقه آزمون شده است و شوکهای اقتصادی فراوانی به مردم در این مناطق وارد شده است، اما نهتنها دستاورد چشمگیری در حوزهی توسعهیافتگی نداشته است، بلکه شتابان جامعه را تبدیل به یک مقلد برای سبک زندگی غربی تبدیل کرده و آن را از ظرفیتهای خود دور کرده است. بنابراین توجه به مسائل تجویزی میبایست با توجه به این نکته مورد نقد قرار گیرد که بافت و ساخت فرهنگی و اجتماعی جوامع هدف متناسب و متناظر با سیاستهای تجویزی هست یا صرفاً با دیکتههایی به ضرر آنها تمام خواهد شد؛ چیزی که در آمریکای لاتین شاهد وقوع آن هستیم.
در ایران نیز ماجرا به همین ترتیب است. شرایط اجتماعی و فرهنگی کاملاً در تعارض با سیاستهای تجویزی است. قبل از انقلاب شاه با ادعاهایی شبیه به اینکه میخواهد ایران را وارد دروازهی تمدن بزرگ کند و بدون در نظر گرفتن ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، وارد مسیری شد که عاقبت آن بیتوجهی به خاستگاه مطالبات فرهنگی و اجتماعی و متعاقباً تغییر حکومت شاهنشاهی بود. ایران کشوری فرهنگی و دارای تعلقات و مطالبات فرهنگی در عرصهی بینالمللی است. پذیرش دستورات فرهنگی و جهانی شدن فرهنگی بهعنوان پیوست فرهنگی جهانی شدن اقتصادی برای ایران نهتنها نتایج خوشایندی برای شرایط فعلی کشور ندارد، بلکه کشور را دچار همان عارضههای اندوهناکی میکند که آمریکای لاتین در آن زندگی کرده است.
جهان بهسمت ملیگرایی میرود
بررسی اتفاقات اخیری که در حوزهی اقتصاد بینالمللی روی داده است، نشان میدهد جهان در حال حرکت بهسمت ملیگراییها و ملی شدنهای پیدرپی است، اما اینبار توسط خود غربیها. همانطور که در دهههای پنجاه و شصت قرن پیش میلادی، کشورهای جهانسوم برای رهایی از انقیاد کشورهای بلوک شرق و غرب بهسمت ملی شدنها و ملیگراییها سوق پیدا کردند که نمودهای آن در هند، مصر، ایران و... تبلور داشته است، اینک در اتفاقی عجیب و اینبار در کشورهای توسعهیافته، ملیگرایی در حال تقویت است و بیم آن میرود که این ملیگرایی تبدیل به ملیگراییهای افراطی شود.
آمریکاییها بهعنوان پیشقراول این موضوع، شخصی را بهعنوان رئیسجمهور خود برگزیدند که اساساً رویکردی منفی نسبتبه نظام اقتصادی بینالملل و بهطور کلی نظام بینالملل دارد و اگر نگاهی نیز به این موضوع داشته باشد، صرفاً برای انتفاع آمریکاست.
سیاستهای «فقط آمریکا»ی دونالد ترامپ و کشیدن دیوار در مرزهای خود با مکزیک، از جمله مواردی هستند که سخن آنها در دهههای پنجاه و شصت میلادی سدهی پیش به میان میآمد، اما اینبار در قرن بیستویکم و توسط ایالاتمتحده این سخنان گفته میشود. همچنین اروپا همانطور که پیشتر ذکر آن رفت، در حال حرکت بهسمت ملیگراییهای بعضاً افراطی است. در این فضا برخی نخبگان در ایران بهدنبال پیوستن به ساختارهای اقتصادی هستند که همین آمریکاییها آنها را موانع پیشرفت اقتصادی خود قلمداد میکنند و معتقدند اساساً آمریکا نبایستی به آنها بودجه تخصیص دهد. دونالد ترامپ حتی در جملهای مدعی خروج آمریکا از سازمان ملل متحد شده بود.
این خلاف مسیر حرکت کردن سیاست اقتصادی در ایران، نشان میدهد برخی از نخبگان درک صحیحی از اوضاع و تحولات بینالمللی در حال حدوث ندارند و احتمالاً تلقیای سادهانگارانه از آن دارند. توجه به این مسئله شاید بتواند بخشی از اقتصاد ایران را تحلیل کند. ساختارهای جهانی شدن نهتنها برای کشورهای مادر، یعنی کشورهایی که واضعان و طراحان سیستم اقتصادی لیبرالیسم بازار آزاد بودهاند، خوشایند نیست، بلکه آنها در حال از تن درآوردن جامهی لیبرالیسم بهطور کلی و پیدا کردن آلترناتیوهای ملی برای آن هستند.
فرجام سخن
اشاره شد که برخلاف جریان حرکت اقتصادی کشورهای جهان، ایران شدیداً در حال حرکت بهسمت ساختارهای اقتصادی است که حتی غربیها نیز آن را منسوخشده میدانند. آمریکاییها و اروپاییها بهعنوان واضعان این نظمهای برجایمانده از سیستم اقتصادی برتوون وودز، نهتنها منتقدان جدی این سیستم اقتصادی هستند، بلکه مدعی خروج از آن نیز هستند. خروج انگلیس از اتحادیهی اروپا و انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا، نشاندهندهی این است که آمریکاییها و اروپاییها این سیستمهای طراحیشده توسط خویش را ناکارآمد میدانند و بهدنبال رفتن بهسمت سیاستهای حمایتگرایانه در حوزهی اقتصادی هستند.
در این فضا، برخی از سیاستمداران در ایران شتابان در حال پذیرش استانداردهای تحمیلی سازمانهای بینالمللی و متعاقباً حرکت بهسمت جهانی شدن تولید و بازار هستند؛ موضوعی که نهتنها ترتیبات اقتصادی ایران را، که سالها تحت تحریم بوده است، رونق نداده است، بلکه رکودی بیسابقه برای کشور به ارمغان آورده است که نشان میدهد سیاستهای بیقیدوبند پذیرش استانداردهای بینالمللی یکی از دلایل آن بوده است. درحالیکه واضعان جهانی شدن ملیگرا میشوند، در ایران سیاستمداران دولتی بهدنبال جهانی شدن افسارگسیخته هستند و به نظر هم نمیرسد برای برونرفت از آن تدبیر خاصی وجود داشته باشد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ
ارسال نظرات