ضبط قوه خیال نخستین گام برای تربیت نفس
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله آقامجتبی تهرانی در سخنانی ضبط قوه خیال را نخستین گام برای تربیت نفس می داند و بیان می کند نيروي شيطانيِ درونيِ انسان وهم است.
آنچه می خوانید بخشی از فرمایشات این عالم ربانی است که تقدیم خوانندگان محترم خبرگزاری رسا می شود.
اگر كسي قصد كند كه براي ديگري مربّي باشد، يعني اگر بخواهد به ديگري روش گفتاري و رفتاري بدهد، اوّل بايد خودش را تربيت كرده باشد، يعني بايد خودش را مؤدّب كرده باشد تا بتواند ديگران را ادب كند. مربّي بايد اول خودش مربّا شده باشد سپس بيايد مربّي شود.
انسان از نظر تربيتي در تمام ابعادِ وجودي، مثل عقل و قلب و نفس محتاج به تربيت است. منظور از نفس هم معناي خاصّ نفس، يعني شهوت و غضب و وهم است.؛ انبياي عظام هم آنچه را كه در ابتدا هدف گيري كردند و بر آن تأكيد كردند، مسأله تربيت نفوس، به معناي خاص، يعني شهوت و غضب و وهم بود. انبيا آمدند كه نگذارند قواي نفس لجام گسيخته عمل كنند.
اولين گام در تربيتِ نفوس كه هم شهوت است، هم غضب است و هم وهم است، چيست؟ سه نيرو است كه معناي اخص نفس را تشكيل ميدهد. حالا ابتدا بايد از كدام شروع كرد؟ گام اول وهم، يعني خيال است. اول بايد سراغ آن برود و تربيتش كند، چون وهم است كه مسايل شهوي و غضبي را براي انسان ميآرايد. در آيه دارد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوء» اين همان نيروي وهم است كه اهلش در اصطلاح ميگويند: اين نيروي شيطانيِ درونيِ انسان است. تعبير به شيطاني ميكنند. نيروي شيطانيِ درونيِ انسان وهم است.
حالا سراغ وهم ميرويم. در تربيت وهم از كجا شروع كنيم؟ گام اول در تربيتِ وهم اين است كه انسان بايد قوّه خيال را ضبط كند. من به قوّه خيال تعبير ميكنم، اهلش هم ميگويند قوّه خيال. اولين گام، ضبط قوّه خيال است؛ قوّه خيال مثل پرنده اي در درون است كه روي يك شاخه ميپرد، وقتي ميخواهي ردش كني از آنجا ميپرد و روي يك شاخه ديگر ميرود وهم است كه معاصي، گناهان و خلاف كاري ها را براي انسان جلوه ميدهد و وقتي ميخواهي آن را از اين كار منصرف كني ميپرد و روي يك شاخه ديگر ميرود؛ شاخه دومي هم باز گناه ديگري است قوّه خيال چنين حالتي دارد و اولين گام تربيت ضبط قوّه خيال است.
حالا چه طوري خيال را ضبط كنيم؟ اينجا است كه ميگويند اولين منزل، منزل تفكّر است؛ مي گويند خيال را به وادي تفكّر بكش. تفكّر نسبت به چه چيز؟ نگاه كنيد گام به گام پيش ميروم؛ تفكر نسبت به آلاء الهي و خلقت خودم، در روايت هم دارد: «تفكر في آلاء الله» يعني تفكّر در نعمت هاي خدا؛ فكر كن كه خدا چه قدر به تو نعمت داده است؟ خيال را به اين وادي بكش؛ انسان فطرياتي دارد و اين تفكّر در نعمت هاي خدا در زمينههاي خاصّي بروز و ظهور پيدا ميكند، از جمله اين كه تفكر نسبت به نعمتهايي كه خدا به من داده است موجب يك مسأله فطري در من ميشود كه: «الانسان عبيد الاحسان» آيا سزاوار است كه در عوضِ اين احساني كه خدا به من كرده است بيايم و مقابل مُحسن و مُنعمم بايستم؟ آيا سزاوار است عملي را كه او گفته نكن، بكنم؟ چون بحث ما بحث تربيت است و تربيت هم روش گفتاري و رفتاري است، البته گفتار هم بخشي از رفتار است.
همين تفكّر و مسأله فطري يك مقدار انسان را از تندروي ها و بهره برداريهايي كه قوّه خيال ميخواهد از غضب و شهوت انسان بكند، باز ميدارد و جلويش را مي گيرد؛ از اين گذشته تفكّر نسبت به اين كه آيا من فقط براي اين عالم خلق شده ام مثل حيوانات، که خودم، شهوتم و غضبم را اشباع كنم يا نه غرض از خلقت من چيز ديگري بوده است، موجب ضبط قوّه خيال مي شود./1324/ت۳۰۳/ج