۱۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۷
کد خبر: ۵۵۷۸۶۲
شرح خطبه فاطمیه؛

شیعیان، سرآمد بهشتیان هستند

نکته ای که در زندگانی به ظاهر کوتاه ولی عمیق خانم فاطمه زهرا (س) قابل توجه است اینکه بیشترین توجه به دوران زندگی ایشان بعد از شهادت پدر بزرگوارشان تا شهادت خودشان شده است.
ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)

به گزارش خبرگزاری رسا، نکته ای که در زندگانی به ظاهراً کوتاه ولی عمیق خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها قابل توجه است اینکه بیشترین توجه به دوران زندگی ایشان بعد از شهادت پدر بزرگوارشان تا شهادت خودشان شده است، (البته لازم است ولی کافی نیست و باید توجه بیشتری شود)؛ و توجه کمتری به دوران بعد از ازدواج تا شهادت رسول اکرم صلی الله علیه و آله شده است و جامعه اسلامی، دوستداران و شیعیان ایشان اطلاع زیادی از احادیث و نصایح ارزشمندی که از ایشان به یادگار مانده ندارند و بی خبر و بی نصیب از این سرمایه عظیم معنوی و تغذیه گرانبهای روحی هستند.

لذا بر جوامع علمی حوزوی و دانشگاهی است که بیشتر به این مهم بپردازند تا شخصیت الهی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها برهمگان روشن شود و اینکه به چه دلیل محور خلقت هستند. در حدیثی قدسی خداوند متعال می فرمایند: «یا أحمد لولاک لما خلقت الأفلاک، ولولا علی لما خلقتک ، ولولا فاطمة لما خلقتکما - ای احمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم.» (الجنة العاصمة : 148 ، مستدرک سفینة البحار : 3 / 334 عن مجمع النورین: 14، عن العوالم : 44)

بنابراین مفهوم عبارت «لولا فاطمه لما خلقتکما» این خواهد بود که اگر به خاطرمقام عبودیت نبود امامت و نبوت هم ناقص بود و به غایت خود نرسیده بود چرا که نبوت و امامت مقدمه ای برای رسیدن به مقام عبد مطلق است.

البته این مقام درخود پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام نیز بود ولی در فاطمه سلام الله علیها این مقام والای عبودیت منحصراً تجلی کرد. بنابراین دراین روایت تکیه اصلی برآن حضرت شده است. حال آنکه هیچ دوگانگی و کثرتی در ذات این انوار مقدس، متصور نیست. بنابراین باید گفت: «علت خلقت، بانوی عترت، فاطمه زهرا، صدیقه کبری سلام الله علیهاست.»

این توضیح مختصر در ارتباط سند حدیث است که برخی ازعلماء آن را ضعیف می دانند و برخی هم خیر، و آن را نقل کرده اند. و اینکه در عمل خانم حضرت زهرا سلام الله علیها همیشه مطیع امام زمان خود مولاعلی امیرالمومنین علیه السلام بوده و در راه ولایت ایشان جان عزیز خود را فدا کرده و به شهادت می رسند و امیرالمومنین علی علیه السلام نیز همواره خود را مطیع پیامبر صلی الله علیه و آله دانسته و از ایشان اطاعت می کنند و تاریخ چیزی خلاف این را مطرح نکرده است، و به نقل تاریخ زمانی که ایشان سرگرم مراسم تدفین جسم مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله بودند دیگران در فکر جانشینی و خلافت بودند و ... اینها نشانه این است که اول مقام در خلقت کائنات وجود مبارک رسول الله و سپس جانشین برحق ایشان امام المتقین علی علیهما السلام است.

حدیثی دیگر از خانم فاطمه سلام الله علیها در اثبات موضوع فوق: «إن السعید کل السعید، حق السعید من احب علیا فی حیاته و بعد موته - همانا حقیقت و واقعیت تمام سعادت ها و رستگاری ها در دوستی علی علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهد بود.» (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج 2، ص 449)

اینک اشاره و شرحی کوتاه به بخشی از خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها:

«جعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشِرک - خداوند ایمان را برای تطهیر شما از شرک قرار داد.» ایمان سه مرحله کلی دارد؛ ایمان به زبان با گفتن شهادتین، ایمان به قلب، و ایمان با عمل صالح. در واقع ایمان دارای مراتبی می‌باشد و کمترین آن ایمان زبانی است که خداوند در مورد آن می فرماید: «یا أَیها الّذین آمَنوا آمِنوا بالله و رسوله و الکتاب الذی نزل علی‏ رسوله - ای مومنان، به خدا و پیامبر و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده ایمان بیاورید.» (سوره نساء، آیه ۱۳۶) و باز در همین مورد می فرماید: «قالت الأَعْراب آمَنّا قل لم تؤمِنوا و ... ا أسلمنا و لمّا یدخل الإیمان فی‏ قلوبکم - اعراب گفتند ما ایمان آوردیم. بگو ایمان نیاوردید بلکه بگویید تسلیم شدیم و ایمان در قلب شما وارد نشده است.» (حجرات،۱۴)

مرتبه بالاتر از آن، ایمان کاملی است که خداوند در مورد آن می فرماید: «إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم و ... إیمانا - مومنان کسانی هستند که وقتی که نام خدا را می شنوند قلبهایشان می‌لرزد و وقتی که آیات الهی برای آن‌ها خوانده می‌شود ایمان آن‌ها افزوده می گردد.» (انفال، آیه ۲) تا آنجا که می فرماید: «أولئک هم الْمؤمنون حقا - آن‌ها به راستی و حقیقتاً اهل ایمانند.» (انفال، آیه ۴)

این ایمان همراه با یقین است و عالی ترین مراتب ایمان محسوب می گردد. در این مورد خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها چه زیبا می فرمایند: «شیعَتُنا مِنْ خِیارِ ... وَ مَوالی اَوْلیائنا و معادی اعدائنا و المسلم بقَلبه و لسانه لنا - شیعیان و پیروان ما و همچنین دوستداران محبین ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند و نیز آنهایی که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.» (بحارالا نوار: ج 68، ص 155)

ایمان زبانی در حقیقت ایمان نیست، خداوند می فرماید: «و ما یؤمن أکثرهم بالله إلاّ و هم مشرکون - اکثر آن‌ها ایمان به خدا نیاوردند مگر آنکه مشرک هستند.» (سوره یوسف، آیه ۱۰۶) و انسان برای سیر و سلوک حتماً به ایمان بالاتری نیاز دارد. چون اگر ایمان قطعی به وجود کامل مطلق و آفریدگار جهان باشد، در پرتو این اعتقاد، روح انسان آرامش پیدا کرده و سیر و سلوک برای او ممکن است و می‌تواند به آسانی و سهولت به هدف نایل گردد. حضرت زهرا سلام الله علیها در ارتباط با این آیه که خداوند اشاره به شرک کسانی که ادعای ایمان می کنند ولی در واقع مشرکند می فرماید: «حرم [الله] الشّرک إخلاصا لَه بالرّبوبیة، فَاتّقوا الله حقّ تقاته، ... - و اطیعوا الله فیما امرکم به، و نهاکم عنه، فَانه، إنما یخشی الله من عباده العلماء - و خداوند سبحان شرک را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن که همگان به ربوبیت او تن در دهند و به سعادت نایل آیند؛ پس آن طوری که شایسته است باید تقوای الهی داشته باشید و کاری کنید تا با اعتقاد به دین اسلام ازدنیا بروید. بنابر این باید اطاعت و پیروی کنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهی کرده است، زیرا که تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خدای سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.» (ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزهراء علیها السلام: ص 360، قطعه ای ازخطبه طولانی ومعروف آن مظلومه)

در ادامه خطبه؛ «والصَلاه تنزیها لکم من الکبر - و نماز را برای پاک شدن شما از تکبّر، واجب کرد.» اعراب در زمان جاهلیت قبل از اسلام آن قدر تکبر داشتند که حاضر نبودند در مقابل کسی سر خم کنند و در مقابل، کسانی بودند که سردر منازلشان را کوتاه می ساختند تا اگر مهمانی خواست وارد شود به حال احترام سر خم کند و داخل شود؛ لذا کسانی که تکبر داشتند حاضر نبودند به این مجالس بروند مگر سردر را خراب کنند که مجبور نشوند سر فرود آورند.  پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله با چنین فرهنگی روبه رو بود و با رنج فراوان توانست چنین کسانی را متواضع کند تا سر بر خاک نهند و خدای متعال را سجده کنند. لذا خانم حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار زیبا و ارزنده به این نکته اشاره فرمودند که: «خداوند نماز را برای پاک شدن از تکبر، واجب کرد.» و می دانیم که تکبر از صفات شیطان است که باعث شد از اطاعت حق سر پیچی کند و تا ابد گرفتار شود.

درادامه می فرماید؛ «والزَکاه تزکیه للنفس ونماءفی الرزق - زکات رابرای پاک کردن جان وافزونی رزقتان»، «وَالصِّیامَ تَثْبیتًا لِلاِخْلاصِ - و روزه را برای تثبیت اخلاص.» خانم حضرت زهرا سلام الله علیها شرایط روزه دار را در حدیثی دیگر این گونه بیان می کنند: «ما یصنع الصائم بصیام إذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه - روزه دارچون زبانش و گوشش و چشمش و اعضایش را (از حرام) نگه ندارد، روزه دار نیست.» در واقع مفهوم واقعی روزه، امساک از تغذیه است؛ ولی گاهی برخی فراموش می کنند که وجود ما فقط جسم نیست بلکه روح (جان، دل، نفس و...) نیز با آن آمیخته شده که اگر آن نباشد جسم را هیچ حرکت و توان و انرژی نیست، سر و صورت، دست و پا و سایر اعضاء هست اما بدون حرکت، در گوشه ای افتاده است و باید دفن شود و لذا آدمی با هر دو (جسم و جان) تعریف می شود. هر دو نیاز به تغذیه دارند و در ماه مبارک رمضان بایستی هر دو امساک کنند.

برای هر کدام تعریفی است؛ امساک در روز (اذان صبح تا اذان مغرب) از خوردن غذا و سایر لذایذ حلال و... می باشد. از فواید مهم این برای جسم، به سبب بازگشت به فطرت انسانی می باشد، زیرا براثر عادت به خوردن و بهره بردن از سایر لذایذ، چه بسا ممکن است این لذایذ از غذاهای ممنوعه و غیر طیب و بیماری زا باشد. (غذاهای حرام جایگاه دیگری دارد.) تعلقات و وابستگی هایی ایجاد شود و برخی گرفتار مادیات و طبیعت گرایی  شوند (مرحله تکامل حیوانیت) و از مراحل تکاملی انسانیت به دور افتند، البته هر کسی بر اساس معرفت خویش معمولا از آن اطاعت می کند، لذا با امساک و مراقبت روزانه در یک ماه، بازگشت به فطرت اولیه می کند و نهایتاً و در پایان اجازه ورود در عید فطر به او داده می شود، آن هم بر اساس معرفت خویش.

اما امساک و مراقبت برای تغذیه روح چیست؟ همان طور که گفته شد روح نیز نیاز به تغذیه دارد. این تغذیه می تواند از حلال یا حرام باشد. لذا بایستی تمام ورودی ها و خروجی های بدن: چشم، گوش، دست و پا، زبان، فکر و اندیشه، وهم و خیال و... تحت مراقبت در آید و هر کدام دارای طَهارت خاص خود باشند؛ نباید به هر منظره و صحنه ای نگاه کرد، نباید به هر سخنی گوش داد، نباید به هر مکانی پا گذاشت و هر چیزی را لمس کرد، نباید هر سخنی را بر زبان آورد؛ نباید به غیبت، تهمت، سخن چینی، فحاشی و بد زبانی، زیاده و بیهوده گویی مبادرت کرد، نباید به باطل و آلودگی ها فکر کرد که بنای هر خطا و گناهی از اندیشه های پلید آغاز می شود و نبایدهای بسیار...

در تغذیه روح و جان بایستی روزه ای بدون افطار گرفت؛ اگر خدای ناکرده در ما آلودگی هایی وجود دارد از آنها امساک کنیم و هرگز افطار نکنیم؛ روزه ای بدون افطار تا به قلب سلیم برسیم، امانت خدا را سالم به حضرت حق بازگردانیم وشرمنده خدا، حضرت زهرا، پدر، همسر و اولاد مطهر ایشان علیهم السلام نشویم و تمامی عبادات خود را با خلوص و بدون ریا انجام دهیم. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «من اصعد إ لی الله خالص عبادته، ... افضل مصلحته - هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.» (بحار: ج 67)

در ادامه خطبه می فرماید: «والحج تشییدا للدین - حجّ را برای قوّت بخشیدن دین - والعدل تنسیفا للقلوب - عدل را برای پیراستن دلها، ـ وَإِطاعَتَنا نِظامًا لِلْمِلَّهِ - اطاعت ما را برای نظم یافتن ملّت، ـ وَإِمامَتَنا أَمانًا لِلْفُرْقَهِ - امامت ما را برای در امان ماندن از تفرقه.»

حضرت می فرماید: «اما والله، لوترکوا الحق علی اهله ... التاسع من ولد الحسین علیهالسّلام - به خدا سوگند، اگرحق یعنی خلافت و امامت را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم پیروی و متابعت کرده بودند حتی دو نفر هم با یکدیگر در باره خدا و دین اختلاف نمی کردند و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکی پس ازدیگری منتقل می گردید و درنهایت تحویل قائم آل محمّد عجّل الله فرجه الشّریف می گردید که او نهمین فرزند از حسین علیه السلام می باشد.» (بحار: ج 36، ص 352)

در ادامه خطبه می فرماید:«والجهاد عزا للاسلام - جهاد را برای عزّت اسلام ـ والصبر معونه علی استیجاب الاَجر - صبر را برای کمک در استحقاق مزد - والامر بالمعروف مصلحه للعامه - امر به معروف را برای مصلحت و منافع همگانی.» امر به معروف از اهمیت ویژه ای برخوردار است و مصلحت و منافع همگانی در آن است؛ با توجه به این که درعبادات، نماز از اهمیت بیشتری برخوردار است ولی آنچه باعث می شود مردم گرایش به نماز پیدا کنند امر به معروف است؛ هر کار خیر و عمل نیکویی با امر به معروف انجام می شود. لذاست که خانم حضرت زهرا سلام الله علیها می فرماید: «مصلحة للعامه - برای مصلحت و منافع همگان است.» اولین امر به معروف و نهی منکر پس از آفرینش انسان از سوی خداوند متعال انجام شد که فرمود: «ای آدم از هرچه می خواهی بخور ولی به این شجره نزدیک نشو؛ «وَ یا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الجنّةَ فَکلا من حیث شئتما و لا تقربا هذه الشجرة  - ای آدم! تو و همسرت در این بهشت آرام گیرید و از هر چه خواستید بخورید و به این درخت نزدیک نشوید که از ستمگران می ‏شوید.»(اعراف، 19)

ادامه خطبه: «فَاتَقوا الله حقَ تقاته و لاتموتن إلا وأنتم مسلمون - ازخدا آن گونه که شایسته است بترسید و نمیرید مگرآن که مسلمان باشید،» دو نکته اساسی دراین پیام دختر رسول الله علیهما السلام وجود دارد؛ اول سخن از تقواست و اینکه این ترس شایسته خدا باشد. و بعد اینکه نوعی تذکر در دلِ دعا می دهد، که مسلمان بمیرید، یعنی  عاقبت به خیراز دنیا به سوی آخرت سفر کنید. خانم فاطمه همسر علی علیهماالسلام در ادامه خطبه بیان زیبا و رسای دیگری دارند؛ «وأطیعوا الله فیما أمرکم به و نهاکم عنه - خدا را در آنچه به آن امر کرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت کنید.» سخن از اطاعت امر مولاست،  انجام امر و نهی است، صغیره و کبیره ندارد، کوچک و بزرگ ندارد، باید مطیع امر مولا بود؛ نگرانی از اینکه به خطا بیفتم و از حق دور شوم ترس دارد.

اینکه مادر حسنین علیهم السلام به حالت تذکر و دعا می فرماید؛ کاری کنید که با اعتقاد به اسلام از دنیا بروید، منظور اسلام آوردن لفظی و زبانی نیست، چرا که اول به تقوای الهی اشاره فرموده و سپس مسلمان بودن. می دانیم که تقوا مربوط به اهل ایمان است و مرحله ایمان عملی./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: رسالت

ارسال نظرات