شکست رسمی راهبرد مذاکره برای رفع تحریم
به گزارش خبرگزاری رسا، زمانی که ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه خودش را برای سفر به ایران آماده میکرد در کنفرانس خبری اینگونه سخن گفت: ایران باید به نگرانیها درباره برنامه موشکی خود توجه نشان دهد یا اینکه با تحریمهای احتمالی مواجه خواهد شد.
پس از سفر او و دستهای خالیاش برای گرفتن امتیاز از ایران خبری منتشر شد مبنی بر اینکه سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان پیشنویس تحریمهای جدید علیه افراد و نهادهای ایرانی را تهیه کردهاند و در اختیار کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار دادهاند. در خبر آمده است که سه کشور اروپایی این کار را برای باقی ماندن ترامپ در توافق هستهای (برجام) انجام دادهاند. این خبر را میتوان شکست رسمی راهبرد مذاکره برای رفع تحریم دانست.
برجام برمبنای یک راهبرد کلان دنبال شد و به نتیجه رسید. راهبرد مذاکره برای رفع تحریم، مهمترین ایده مطرح شده از سوی روحانی در انتخابات 92 بود. البته او در طرح این ایده تنها نبود و تعداد قابل توجهی از نامزدهای انتخابات در آن دوره از این ایده حمایت کردند. اساس این راهبرد بر این ایده استوار بود که مذاکره و گفتگو میتواند سلاح تحریم را از دستان آمریکا خارج کند و به عبارت دیگر مذاکره میتواند عامل برداشته شدن تحریمهای اقتصادی علیه ایران شود.
رئیس جمهور در اسفند سال 93 پس از سفر به قم اینگونه این راهبرد را تشریح میکند: در این مذاکرات باید بهانه را از دشمن بگیریم و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حربه را از دست آنها خارج کنیم چه اینکه دشمن در حال حاضر شمشیری را در تاریکی در دست گرفته و میچرخاند و ما مچ دشمن را گرفتهایم و میخواهیم شمشیر را از دست او درآوریم. تحریمها ظالمانه و ضد حقوق بشر هستند و بهترین راه برای رفع آنها مذاکره است؛ به گونهای عمل میکنیم که اگر در این مذاکرات موفق شویم، تحریمها برداشته میشود.
پس از حصول توافق هم خیلی سخنها درباره موفقیت آمیز بودن این راهبرد گفته شد. این جمله زیاد شنیده میشد که توافق هستهای نشان داد که قدرت عقلانیت و منطق بر جنگ طلبی پیروز شده است.
راهبرد خودمتناقض
راهبرد مذاکره برای رفع تحریم و یا برداشته شدن تحریم از طریق مذاکره ذاتا دارای تناقض است. هرچند پس از 5 سال از اجرایی شدن این راهبرد خیلی روی این مساله بحث و گفتگو نشده است اما از آنجا که احتمال دارد این راهبرد مجدد در دستورکار جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد خوب است که به این خود متناقضی توجه شود.
تحریم دو طرف دارد. یکی کشوری که تحریم را اعمال میکند و دیگری کشوری که تحریم روی آن اعمال شده است. وقتی که کشور هدف تحریم به کشور اعمال کننده تحریم اعلام میکند که حاضر است برای برداشته شدن تحریم گفتگو و مذاکره کند و امتیاز دهد، برای کشور اعمال کننده تحریم یک معنی بیشتر ندارد. معنی این پیشنهاد اثرگذار بودن تحریمها است. در نتیجه وقتی کشور اعمال کننده تحریم به این ادراک برسد که تحریم به عنوان یک ابزار اعمال سیاست، کارآمدی داشته و توانسته اهداف از پیش تعیین شده را محقق کند، دلیلی ندارد که این ابزار کارآمد را با گفتگو و مذاکره از دست بدهد.
تاریخ روابط بینالملل سرشار از مثالهایی است که نشان میدهد قدرتهای بزرگ هیچگاه از سلاحها و ابزارهای کارآمد خود چشمپوشی نکردهاند چه از طریق مذاکره و چه از طرق دیگر. شاید مثال سلاحهای هستهای یک نمونه بیّن باشد. مذاکرات قدرتهای بزرگ برای خلع سلاح هستهای چندین دهه است که جریان دارد و البته بینتیجه است. دلیل آن هم روشن است. در نظام بینالمللی که قانون جنگل حاکم است هیچ قدرتی حاضر به کنارگذاشتن ابزارها و سلاحهای کارآمد خود نیست.
تحریم به یک ابزار اعمال قدرت تبدیل شده است که برای آمریکا کارآمدی خود را اثبات کرده است. مهمترین دلیل برای کارآمدی نیز توافق هستهای ایران است. این را بارها مسئولان آمریکایی در دوره اوباما بیان کردند. در این وضعیت طبیعی است که مذاکره نه تنها تحریم را برندارد بلکه انگیزه آمریکا را برای استفاده حداکثری از آن افزایش دهد.
پس راهبرد مذاکره برای رفع تحریم خود متناقض است و اجرای این راهبرد نیز سبب حصول نتیجهای متضاد با هدف در نظر گرفته شده خواهد شد.
آمریکا از همان زمان مذاکره و نوشتن توافق هستهای باطل بودن این راهبرد را نشان داد. توافق به گونهای تنظیم شد که مهمترین تحریمها (تحریمهای ثانویه بانکی) باقی ماند و با همان قوت سابق ادامه پیدا کرد. به طوری که پس از اجرا شدن برجام بانکهای بزرگ خارجی حاضر به همکاری با ایران نشدند. همچنین با مقررات سختگیرانه وزارت خزنهداری تراکنشهای ارزی مرتبط با ایران حتی در بانکهای کوچک با سختی بسیار انجام میشود. همچنین از همان روز اجرای برجام آمریکا دایره افراد و نهادهای تحت تحریم را افزایش داد. در طی دوسال گذشته که از اجرای برجام میگذرد نزدیک به 60 فرد و نهاد ایرانی به لیست تحریمها اضافه شدهاند.
اما اروپا در دو سال گذشته رفتار متفاوتی داشت. هر چند که در عمل شرکتهای اروپایی به طور کامل تحریمهای ثانویه آمریکا را رعایت میکردند، اما دولتهای اروپایی در مقام سخن صحبتی از تحریم نمیکردند و لذا هنوز این احساس وجود داشت که مذاکره توانسته است اروپا را از اعمال تحریم منصرف کند. اما سخنان وزیر خارجه فرانسه قبل از سفر به ایران و اقدام سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان مهر پایان این تصور خام و اشتباه بود. دیگر تمام شواهد میدانی نیز اثبات میکند که راهبرد مذاکره برای رفع تحریم یک راهبرد بیفایده و پرضرر است.
جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از انقلاب دور زدن تحریمها و مذاکره برای رفع تحریمها را تجربه کرده است و ناکارآمد بودن هر یک را به عینه مشاهده کرده است. الان زمان آن است که راهبرد اصولی بیاثر کردن تحریمها را با قدرت دنبال کرد. راهبردی که سالها پیش از سوی رهبر معظم انقلاب تبیین شده است. ایشان در اردیبهشت سال 93 و در بازدید از گروه صنعتی مپنا میفرمایند: « هر جایی که ما به توانایی دست پیدا کنیم، آنجا تحریم از بین میرود؛ راست هم میگویند. تحریم مال آنجایی است که دست شما بسته است. در هر بخشی که شما بتوانید از خودتان تحرّک و پیشرفت نشان بدهید، طرف احساس میکند تحریم یک کار لَغوی است، کار بیهودهای است، کار ابلهانهای است»./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس