یکی به نعل ،یکی به میخ!
به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه حمایت در یادداشتی با اشاره به مسائل این روزهای پیش روی برجام، آورده است:
1. اروپاییها بهعنوان یکی از طرفهای اصلی توافق هستهای که در نقض عهدهای برجامی دستکمی از آمریکا ندارند، در تازهترین موضعگیریهای خود در خصوص حفظ این توافقنامه، یکی به نعل و یکی به میخ زده و ضمن تأکید ضمنی بر ادامه همکاری با ایران، از زیر بار مسئولیتهایشان شانه خالی کردهاند.
«فدریکا موگرینی»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در پاسخ به پرسشی درباره اینکه آیا اتحادیه اروپا میتواند حفظ همین سطح فعلی از تجارت با ایران در آینده را تضمین کند، بدون رودربایستی اعلام کرد: «این اتحادیه قادر نیست ضمانتهای حقوقی و اقتصادی به ایران بدهد اما برای یافتن راهی بهمنظور حفظ سرمایهگذاریهای پسابرجامی اروپاییها در ایران جدی است.» ایشان البته توضیح ندادهاند که اروپاییها چطور میتوانند به جد، به دنبال حفظ قراردادها و سرمایهگذاریها در کشورمان باشند و از سوی دیگر، به ایران که همه تعهداتش را به انجام رسانده و متحمل خسارت خروج بی هزینه آمریکا از برجام شده، تضمینهای اقتصادی - حقوقی ندهند !
در خصوص اظهارات شاذ مسئولین قاره سبز که هم میخواهند هم از توبره بخورند و هم از آخور و درعینحال، زیر بار هیچ تضمینی هم نروند، باید یادآور شد که پایبندی به تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا بیش از آنکه دولتهای اروپایی را هدف قرار دهد، به شرکتهای خصوصی و تجاری اروپا مربوط است و نه خانم موگرینی و نه هیچ مقام مسئول دیگری در اتحادیه اروپا نمیتواند بانکها و شرکتهای اروپایی را درحالیکه تیغ مجازات آمریکا بالای سر آنهاست، مجبور به تعامل با ایران کنند.
این واقعیتی است که «آنگلا مرکل»، صدراعظم نیز به آن اشاره داشته و گفته است که جبران همه خسارتهای اقتصادی در تجارت با ایران توهم است ! ضمن اینکه در همین مدت کوتاه از زمان خروج آمریکا از توافق هستهای، چندین شرکت اروپایی، همکاری خود با ایران را قطع کردهاند و جالب اینکه برخی از آنها مثل توتال، تحریمهای مجدد آمریکا را پیشبینی کرده، آن را در قراردادهایشان گنجانده بودند و به استناد همین بند، در اولین فرصت از ایران فرار کردند!
2. این در حالی است که در حال حاضر، صحبت بر سر این است که دولتهای اروپایی از شرکتهای تجاری در برابر تحریمهای آمریکا علیه ایران حمایت کنند ولی با چشماندازی که خانم مرکل ترسیم کرد و تلویحاً آلمان را از درگیر شدن بر سر این مسئله با کاخ سفید کنار کشید، برنامههای حمایتی بروکسل از شرکتهای اروپایی خوابوخیالی بیش نیست. به فرض محال که سران عهدشکن اروپایی به فعالان اقتصادی خود تضمین بدهند تا مثلاً آبروداری کرده و روابط اقتصادی خود را با ایران حفظ کنند، مسئله این است که شرکتهای اروپایی به این وعده وعیدها توجهی نخواهند کرد، چراکه ازنظر آنها، قوانین لازم الرعایه بینالمللی عبارت است از مصوبات وزارت خزانهداری و دادگستری آمریکا که طرفهای معاملهگر و حتی واسطهگر با ایران را نقرهداغ
میکنند.
3. نکته اینجاست که طرح موضوعات اینچنینی (حمایت از شرکتها در برابر تحریمهای آمریکا) که نوعی مشوق و دلگرمی تفننی و ظاهری برای کشورمان به شمار میآیند، بدون متعهد کردن شرکتها و بخشهای غیردولتی اروپایی به حفظ روابط مالی – تجاری با ایران، سناریویی است که برای حفظ برجام باهر قیمتی در داخل و خارج آغازشده و کلید خوردن مانور رسانهای – سیاسی حول این موضوع نیز محتمل است. از طرفی، مگر نه این است که کشورهای اروپایی در زمان ریاست جمهوری اوبامای مؤدب! در کسوت کارچاقکن آمریکا در تحریمها ظاهر شدند و شدیدترین محدودیتهای مالی – تجاری را علیه جمهوری اسلامی اعمال کردند ؟ اکنون چگونه انتظار میرود که در دولت مزاحم و عربدهکش ترامپ، چنین نکنند ؟!
فراموش نکنیم که فرانسه، آلمان و انگلیس به نیابت از اروپا و آمریکا، در سال 82 طی مذاکرات سعدآباد متعهد شدند که با توقف غنیسازی و اجرای پروتکل الحاقی از جانب کشورمان، موضوع هستهای ایران را پایانیافته تلقی و پرونده را بهصورت عادی در شورای حکام طرح کنند اما باوجود عمل به الزاماتمان، زیر میز مذاکره زدند و در 22 شهريور 83 در شورای حكام آژانس، شديدترين قطعنامه را عليه ايران صادر كردند! در اینجا، پیشبینی رهبر معظم انقلاب درباره بدعهدی اروپا، نمود بیشتری پیدا میکند: «من به این سه کشور اروپایی هم اعتماد ندارم و به اینها اعتماد نکنید... بعید است تضمین قطعی و قابلاعتماد بگیرید.» (19 اردیبهشت 97)
4. سیاستهای اعمالی و اعلامی تروئیکای اروپایی نشان میدهد که آنها بیش از آنکه به دنبال ارائه تضمینهای عینی و رفع تحریمهای ایران باشند، خواستار مذاکره درباره قدرت دفاعی و منطقهای جمهوری اسلامی هستند و با اظهاراتی سخیف، برجام را ناقص و خواهان مذاکره موشکی و منطقهای شدهاند. در همین راستا، به نظر میرسد که آمریکاییها برای مجبور کردن ایران به برجام های 2 و 3، گامهای محسوسی را برای معرفی کردن ایران اسلامی بهعنوان ناقض برجام برداشتهاند. بر اساس این پروژه خطرناک، «ترو واریوراناتا»، رئیس بخش بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که مهمترین فرد در تائید نهایی پایبندی ایران به برجام است، برکنار شده و بناست که با رجوع به مستندات واهی نتانیاهو در مورد سایتهای محرمانه هستهای، ایران بهعنوان ناقض برجام معرفی شود!
این فضاسازی دو فایده بزرگ برای آمریکا دارد. اول آنکه میتواند با این ترفند، ایران را وادار کند تا در کمیسیون مشترک، طرح شکایت کند و پروسه قانونی را به جریان اندازد. اگر این اتفاق بیفتد، نتیجه این میشود که تهران از برجام خارج شده و نهایتاً مکانیزم ماشه خودبهخود عمل خواهد کرد و تحریمهای سازمان ملل افزون بر تحریمهای آمریکا بازخواهند گشت. دوم، کشورمان را بر سر دوراهی نقض برجام یا دستیابی به توافقی بدون حضور آمریکا با اروپاییها قرار دهد که در این صورت، واشنگتن موفق شده خود را از تعهدات برجام خلاص کرده و با فراغ بال، ایران را زیر فشار تحریمها و مذاکرات جدید قرار دهد.
5. اروپا بدون اینکه تلاشی برای جبران مافات کند، به دنبال مذاکره در باب مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی است و به دنبال محدود کردن توان منطقهای انقلاب در حمایت از جبهه مقاومت است. وقتی اروپا و آمریکا باوجود عمل به همه تعهداتمان، در مراودات بانکی کشورمان همچنان اخلال ایجاد میکنند، چه ضمانتی وجود دارد که شرکتهای غربی برای سرمایهگذاری مجاب شوند ؟! وقتی اروپا تضمین نمیدهد، آمریکا تحریم میکند و با این شیوه، هر دو به دنبال تحدید و تهدید امنیت ملی کشورمان هستند، کدام شرکتی حاضر میشود که ، سرمایه بیاورد و مشغول بکار شود ؟!
باملاحظه جمیع جهات ذکرشده، بازی پشت پرده آمریکا و اروپا با کمی دقت مشهود است؛ لذا باید با تکیه به توان داخلی برای رفع مشکلات، این پیام به طرفهای غربی داده شود که دوره این نمایشها تمامشده و از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشویم./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت