چرا نمی شود با آمریكایی ها تعامل كرد؟
به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان و كارگزاران به یك حقیقتی اشاره كرده و فرمودند: «دولت جمهوری اسلامی نمی تواند با آمریكا تعامل كند». چرا تعامل با آمریكا ممكن نیست؟ چرا حتی وقتی انعطاف نشان میدهیم و عقب مینشینیم اثری در جلوگیری از خصومتورزی اشرار كاخ سفید دیده نمی شود؟
اینكه امام (ره) در زمان حیات خود باب هر گونه گفتگویی را با آمریكاییها بست، این واقعیت را میدید كه اصلاً در مرام آمریكاییها تفاهم، تعامل، گفتگو، پیمان و قرارداد، جایی ندارد. به همین دلیل ملاقات وزیرخارجه دولت موقت با یكی از مقامات آمریكایی باعث سقوط دولت موقت شد و چند سال بعد كه مك فارلین با هدایا و پیشنهادهای شیرین به تهران آمد، از همان فرودگاه مهرآباد دیپورت شد و هیچ مقام ایرانی جرأت نكرد در مقابل خشم انقلابی ملت و امام (ره)، او را تحویل بگیرد.
دولت اصلاحات باب تعامل با آمریكاییها به طور غیرمستقیم را تحت عنوان «گفتگوی تمدنها» باز كرد. قرار بود این گفتگو هیچ شكل سیاسی نگیرد اما متأسفانه سر از مذاكرات ایران با تروئیكای اروپا درآورد و منجر به عهد و پیمانی شد كه از سوی طرف اروپایی به هیچ یك از مفاد آن عمل نشد و آمریكا دولت ایران را به پاس خوش عهدی و پلمب كردن تأسیسات هستهای در فهرست اشرار قرار داد و محور شرارت نامید.
20 سال پیش استاد حسن رحیم پور ازغدی در مناظرهای كه در رادیو برگزار شد به موضوع «امكان و امتناع گفتگو با غرب» پرداخت و طرف مقابل او سعید حجاریان از اصحاب مدافع گفتگوی به اصطلاح تمدنها بود. استاد رحیم پور ازغدی، سرّ اینكه نمی شود با آمریكا تعامل كرد را فاش كرد. وی در این مناظره گفت: پیش فرض فلسفی دو سوی گفتگو این است كه آمریكاییها اعتقاد به اصالت قدرت دارند و ما به اصالت حقیقت معتقدیم. این دو نگره فلسفی با هم جمع نمی شود. به همین دلیل باب گفتگو از سوی ما باز است اما از آن سو بسته است. چون طرف مقابل به فكر «حقیقت» نیست، او به فكر «قدرت» است.
امام (ره) با انقلاب اسلامی باب گفتگوی مبتنی بر كشف حقیقت را باز گذاشت، اما از آن طرف پاسخی كه دریافت كرد فقط و فقط تیر و تفنگ و كودتا و جنگ و تهاجم نرم و سخت بود. به همین دلیل هیچ گاه تن به مذاكره نداد و آن را برای سیاستمداران منطقه ممنوع اعلام كرد.
آمریكاییها نشان دادهاند وقتی به میز مذاكره برمیگردند دهانشان بوی باروت میدهد و تمام نرمافزارها و سختافزارهای قدرت و جنگافزارها و حتی همه ظرفیت زرادخانه اتمی خود را روی میز میگذارند.
این سؤال برای مردم همواره مطرح است که چرا باید صورت مذاكرات ما با 1+5 محرمانه باشد؟ طرف غربی كه از چند و چون مذاكره باخبر است، چه كسی نامحرم این مذاكرات است؟ پاسخ روشن است؛ نامحرم این مذاكرات، مردم هستند كه دنبال منافع و مصالح خود می باشند. اگر ببینند و بشنوند آمریكاییها عربده میكشند، تهدید می كنند و لاتبازی در میآورند، کمترین واکنش این است که به خیابانها میریزند و به عربدهكشیهای آمریكا پاسخ میدهند و به دیپلماتهای ایرانی میگویند برگردید گفتگو با گرگها را متوقف كنید.
دولت روحانی مدعی بود زبان گرگها را میشناسد و حتی به طعنه به رقبای خود می گفت؛ شما گفتگو با غرب را بلد نیستید، شما با زبان دیپلماسی آشنا نیستید. رفتند سر میز مذاكره نشستند، به گرگها اعتماد كردند، همان گرگهایی كه دانشمندان هستهای ما را با تیغ ترور شهید كردند تا پیشرفتهای هستهای را متوقف كنند اما نتوانستند.
متأسفانه پیمانی با گرگها بسته شد و ما به تعهدات خود عمل كردیم و پیچ و مهرههای توان هستهای و پیشرفتهای علمی را در سطوح فناوریهای نوین متوقف كردیم اما از آن طرف دریغ از پایبندی به یك تعهد! اشتباه ما این بود كه ما در مذاكرات دنبال روشن شدن این حقیقت بودیم كه به دنیا اثبات كنیم به دنبال تولید بمب هستهای نیستیم، فكر می كردیم دنیا صداقت ما را در «قول» و «عمل» میپذیرد و دست از شرارت برمیدارد. اما در عمل دیدیم اصلاً طرف مقابل دنبال كشف حقیقت نیست. اصلاً خود او با تكیه بر انبوهی از كلاهكهای هستهای فارغ از همه مقررات جهانی در مورد منع یا عدم اشاعه سلاحهای هستهای و سلاح كشتار جمعی، با ما از در گفتگو و تعامل وارد شده است.
ما در گفتگو و تعامل به دنبال فطرت حقیقت جوی طرف هستیم، اصلاً طرف مقابل میگوید من انسان نیستم، یك گرگ هستم و منطق من هم همین چنگال خونآلود من است و شما راهی جز تسلیم و ذلت و خواری ندارید!
20 سال پیش قرار بود یك گفتگویی در بستر غیر سیاسی و دیپلماتیك شكل بگیرد برای تضمین صلح و امنیت در جهان. نام آن را هم گفتگوی تمدنها گذاشتند. اما این گفتگوها سر از جایی درآورد كه سعید حجاریان در همان مناظره تاریخی با رحیم پور ازغدی صریح می گوید؛ «استنطاق غرب از ما نوعی گفتگوست. رابطه متهم و بازجو هم نوعی دیالوگ است. شما باید ذهنتان را از گفتگوی دو نفره خارج كنید و مفهوم گفتگو را توسعه بدهید و بسیاری از اشكال و تعاملات و ترابطات را جزء شقوق گفتگو تلقی كنید. این گفتگو حتی ممكن است خودش را در جنگ نشان بدهد. در جنگ دهانه توپها هستند كه با هم صحبت میكنند.» (1)
تئوریسین های دولت اصلاحات خودشان می دانستند زیر كاسه گفتگوی تمدنها نیم كاسه رگهای گردن برآمده و بزن بزن نبرد سخت و گرم خوابیده است. محصول آن را در فتنه تیر 78 و نیز جنگ 33 روزه حزب الله و رژیم صهیونیستی به عینه دیدند.
آمریكاییها در گفتگوی باروتی خود وقتی با زبان و دهان توپها كم میآورند، اشتیاق آنها به میز مذاكره بیشتر می شود. در مذاكرات هم هر چه توافق كردند، میزنند زیر میز و بازمیگردند به جنگ سخت. منتها قبل از بازگشت اصرار دارند تفنگ طرف مقابل را از فشنگخالی كنند تا بتوانند راحت بجنگند. ربط موضوع موشك و نفوذ منطقهای ایران به برجام كه اكنون اروپایی ها این بخش از گفتگو را نمایندگی می كنند، همین است.
دولت و دستگاه دیپلماسی ما باید هوشیار باشند؛ هر وقت دشمن آرایش جنگی میگیرد باید لحن دیپلماسی خود را تغییر دهند.
هر گونه عقبنشینی و انعطاف، دشمن را جسورتر و پرروتر میكند. پاسخی كه رژیم صهیونیستی اخیراً در جولان دریافت كرد و ان شاء الله به زودی در حیفا و تلآویو هم دریافت میكند، بخشی از گفتگو و تعامل ما با غرب است. نباید انگشت رزمندگان اسلام را از روی ماشه تفنگها در مبارزه با تروریسم در منطقه به ویژه خبیثترین دولت تروریست جهان، سست كرد.
توافق به دست آمده كه محصول گفتگو با دهانه توپهاست، چیزی نیست كه طرف مقابل جرأت كند آن را به هم زند. چون این گفتگو محصول پذیرش منطق طرف مقابل مبنی بر اصالت قدرت است. آنها فقط این منطق را درك میكنند و از درك حقیقتی كه مبتنی بر صدق و فطرت باشد عاجز هستند. به همین دلیل پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله با كفار و مشركین و منافقین، هر 50 روز سختی های یك جنگ را تحمل می كرد و زیر بار زورگوییهای آنان نمی رفت.
پی نوشت:
1- مطالب مطرح شده از سوی آقایان ازغدی و حجاریان، به نقل از متن كامل مناظره آنها در دی ماه 77 به نقل از روزنامه فرهیختگان یكشنبه 6 خرداد 97 می باشد.
/۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: رسالت