نقطه هدف امریکا از جنون و انتحار سیاسی
به گزارش خبرگزاری رسا، بسیاری از صاحبنظران عرصه سیاست، رفتار هیئت حاکمه امریکا و مشخصاً ترامپ را نوعی جنون و انتحار سیاسی تفسیر میکنند. وجه مشترک رفتار و گفتار هیئت حاکمه کنونی امریکا «فقدان شعور سیاسی»، «فقدان شعور اخلاقی»، «فقدان ادراک اوضاع اجتماعی امروز جهان»، «تندخویی»، «استفاده از زبان تهدید و ارعاب»، «قانونگریزی و پشت پا زدن به تعهدات بینالمللی» و... است. رفتار و گفتار دولتمردان کنونی امریکا که پرده از چهره واقعی حاکمان امریکا برداشته و حقایق پنهان از پلشتی، استکبارورزی، درندهخویی، فزونطلبی، استثمارگری و سلطهگری آنان را آشکار و افشا میکند، ناشی از مشکلات داخلی و خارجی شیطان بزرگ است.
اگر چه هیئت حاکمه امریکا در عرصه داخلی هماینک با مشکلات فراوانی نظیر «اختلافات سیاسی»، «بیاعتباری دولتمردان»، «واگرایی و جداییطلبی پنهان در برخی ایالات»، «مطالبات سیاسی و اقتصادی لابیهای صهیونیستی و...»، «تنازع بین فرهنگ و تفکر هژمون» و... مواجه است، اما به جرئت میتوان گفت: علت اصلی تغییر تاکتیک و روآوردن به لجامگسیختگی، پرخاشگری، گستاخی و عصبانیت حاکمان امریکایی را باید در خارج از امریکا جستوجو کرد که برخی از مهمترین این دلایل از این قرار است:
۱ - تغییر در مبانی اقتدار و قدرت از حوزه نظامی به حوزه اقتصادی.
۲ - انتقال حوزههای قدرت از غرب به شرق.
۳ - پیدایش قدرتهای بزرگ جدید نظیر چین و هند.
٤ - افول هژمون امریکایی و رویکرد گرامشینیستی در جهان.
۵ - ظهور قدرت و توسعه عمق استراتژیکی جمهوری اسلامی ایران.
۶ - شکست طرحهای تروریستی و نابودی داعش و... در سوریه و تسلط بشار اسد و محور مقاومت بر سوریه.
۷ - انزوای سیاسی رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان.
۹ - نزدیک شدن روسیه به ایران.
۱۰ - متلاشی شدن محور ۱+۵ و متزلزل شدن و کماثر شدن پایههای تحریم علیه ایران.
۱۱ - تضعیف جبهه عربی همپیمان امریکا در منطقه.
۱۲ - به بنبست رسیدن لیبرال سرمایهداری و آغاز افول اقتدار لیبرالیسم در جهان.
۱۳ - متوهم شدن امریکاییها در نتیجه مواضع ضعیف و غلط برخی مسئولان و دولتمردان ایران.
۱٤ - آلودگی برخی مسئولان ایران به بیماری برجامزدگی و گره زدن زلف کل مشکلات مملکت به برجام و غفلت از اقتصاد مقاومتی.
واقعیت این است که احزاب و جریانات بزرگ سیاسی در امریکا (اعم از دموکرات و جمهوریخواه) و مراکز مطالعاتی و اشخاص سیاسی و نمایندگان مجالس امریکا در «آرزوی! تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران» با یکدیگر اشتراک نظر داشته و به اقتضای شرایط زمانی و مقتضیات سیاسی، امنیتی حاکم بر منطقه و جهان، استراتژیها و تاکتیکهای متفاوتی اتخاذ کرده و اینک تاکتیک پاچه گیری را مبتنی بر هجمه سنگین عملیات روانی بر بستر «جنگ مالی و دلار» از یک طرف و تعقیب استراتژی بزرگنمایی خطر ایران در پناه «ایرانهراسی»، «ایرانگریزی»، «ایرانستیزی» و... از طرف دیگر برگزیده و از یک سو قصد ترساندن مسئولان و دولتمردان ایران و تأثیرگذاری بر تصمیمات آنان و از سوی دیگر ناامید کردن، بیاعتماد کردن و عصبانی کردن مردم ایران و در نهایت تقابل «ملت/نظام» را دارند.
درک این حقیقت چندان مشکل نیست که همه قرائن و شواهد به عیان نشان میدهد که امریکاییها به بنبست رسیده و با درک خطر انقلاب اسلامی و محور مقاومت برای بقای رژیم صهیونیستی و استیلای منطقهای و بینالمللی شیطان بزرگ، به تاکتیک فرار به جلو رو آورده و با تشدید فشارهای اقتصادی و راه انداختن جنگ دلار آب را گل آلود کردهاند تا شاید از طریق مرعوبسازی و اختلافافکنی و پاشیدن تخم نفاق ایران را به سمت فروپاشی ذهنی سوق داده و علاوه بر آن موقعیت خود را در منطقه و جهان ارتقا بخشد.
سست کمربندها و وادادههایی که مرعوب جنگ روانی دشمن شدهاند باید به این سؤال مهم پاسخ گویند که در حالی که آقای اوباما در اثنای استراتژی مذاکره صراحتاً بیان کرده بود که «هیچ راهی برای امریکا جز پذیرش حقوق حداقلی هستهای متصور نیست و مطلقاً امکان رویارویی با ایران وجود ندارد» حالا چه اتفاقی افتاده که ترامپ از فروپاشی نظام ایران و تابستان داغ سخن گفته و مرعوبان سیاسی ایران در کنار عوامل و نفوذیهای غرب با ترساندن مردم از طریق آلودگی سازی فضای افکار عمومی و تنظیم نامه «ضرورت خوردن جام زهر» برای نظام مقتدر و توانمند ایران نسخه تسلیم شدن مینویسند؟!
در شرایط کنونی هر گونه کوتاه آمدن بیانگر موفقیت طرح ترامپ برای پیشبرد اهداف شوم امریکاست، فائق آمدن بر صحنه طراحی شده توسط دشمن فقط یک راه بیشتر ندارد و آن ایستادگی مقتدرانه و از سر عزت است و این همان موضوعی است که حضرت امام خامنهای یک سال پیش در ۲۲ خرداد ماه سال گذشته در دیدار کارگزاران نظام به آن اشاره کرده و فرمودند: «وقتی طرف مقابل با وقاحت میآید میایستد و یک چیزی را میگوید، ما هرچه در این زمینه کوتاه بیاییم، حمل بر ضعف خواهد شد؛ حمل بر این خواهد شد که ما ناچاریم، ناگزیریم؛ احساس ناچاری در ما، دشمن را تشجیع میکند به اینکه بر فشارهای ناحق خودش بیفزاید»./۹۶۹/د۱۰۲/ب۱
منبع: روزنامه جوان