گسیختگی ذهنی یک روشنفکر
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، روشنفکری در ایران مولود وابستگی نظری است که در محیط سنت عقلانی و دینی خود را محبوس یافته و منتهای نظریه پردازیش را در ترکیب تئوریهای فرنگی میبیند، که نه تنها سنخیتی بر زیست بوم فرهنگی و سیاسی ایران ندارد، بلکه شخص روشنفکر نیز خود در مییابد که در ذهنش «چفت نظری» به وجود نمیآید. در این فرض روشنفکر با خودآگاهی از انحراف نظری اما بر مخالفت عملی تأکید میکند. سعید حجاریان نمونهی بارز این سبک از روشنفکری است. در یادداشت ذیل به تحلیل آخرین یادداشت او در آستانهی چهل سالگی انقلاب اسلامی تحت عنوان «چهل سالگی؛ آغاز پایان یا آغازی نو؟» پرداخته میشود.
سعید حجاریان در بخش دیگری از یادداشت خود معتقد است مسیر چهل ساله ی طی شده لازم موجبات سقوط و زوال انقلاب اسلامی را پدید می آورد و در سیاه نمایی بی سابقه ای از عدم تمکین به قانون، نرخ بیکاری، تورم، نرخ رشد اقتصادی، تولید ناخالص ملی، آسیب های اجتماعی و… شکایت کرده و معتقد است کشور نتوانسته همچون ترکیه یا کره ی جنوبی پیشرفت کرده و مشکلات کشور نیز ارتباطی با تحریم و فتنه و توطئه ندارد. در نهایت نیز ادامه ی وضع کنونی را که منجر به تعلیق قانون اساسی شده است، موجب پایان کار انقلاب اسلامی می داند.
در مقام تبیین این اظهارات باید به چند نکته توجه نمود. حجاریان در حالی که با برخورد گزینشی با آرمان های انقلاب اسلامی تلاش می کند از برخی از آن ها هیچ نامی نیاورد اما بازهم در تله ای که خود او برای نظام اسلامی در سال های پیش از این قرار داده بود گرفتار می شود. حجاریان به هیچ روی از استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران پس از انقلاب سخن به میان نمی آورد چه که به نیکی بر عمق و گستره ی استقلال در نظام اسلامی آگاه است. حجاریان از مفهوم عدالت نیز سخن نمیگوید، چه که متوجه موفقیت نظام اسلامی در مواردی چون کاهش فقر مطلق و فقر طبقاتی است. مطابق گزارش بانک جهانی فقر مطلق در ایران پیش از انقلاب بیش از ۵۰ درصد است و در اواخر چهل سالگی انقلاب به حدود ۱۰ درصد رسیده است.[۱]
حتی مطابق برخی ملاک های دیگر بررسی شاخص فقر مطلق یعنی ملاک ۱.۹ دلار در روز، میزان فقر مطلق در ایران در سال ۲۰۱۴ به حدود ۰.۲ درصد از کل جمعیت می رسد. این درحالی است که در همین سال ایالات متحده دارای ۱.۲ درصد از کل جمعیتش زیر خط مطلق فقر هستند.[۲] بنابراین جمهوری اسلامی در خروج از فقر یکی از بهترین عملکردهای جهان را داشته است.
در نرخ بسیار مهم GDP یا تولید ناخالص ملّی بر خلاف روند رژیم پهلوی که هر روز وابستگیاش به فروش نفت افزایش مییافت و در سال ۵۷ ، نفت یک سوم جی دی پی کشور را تشکیل میداد این میزان بر خلاف روند پهلوی با وجود موانعی چون جنگ تحمیلی و افزایش صد درصدی جمعیّت کاهش بیش از ۵۷% کاهش داشته و و به حدود ۱۳.۵ % می رسد. چرا که مطابق آمارها افزایش وابستگی در دههی پایانی رژیم پهلوی به نفت به طرز سرسام آوری افزایش یافته بود. (worldbank.org: 8)
با توجه به کاهش همین وابستگی و خروج کشور از مدیریّت وابسته و متکی به غرب، تولید ناخالص ملّی در حدود ۴۰۰ درصد افزایش یافته است: (worldbank.org: 9)
افزایش حدوداً پنج برابری تولید ناخالص ملی با وجود کاهش شدید وابستکی به نفت در کنار جنگ تحمیلی ۸ ساله، انگاه که به سخت ترین نظام تحریم های بین المللی تاریخ منضم شود حکایت از قدرت اقتصادی در جمهوری اسلامی دارد. در واقع این رشد در ذیل محدودیت هایی رخ داد که به راحتی می توانست کشورهای در حال رشدی نظیر جنوب شرق آسیا یا اروپایی را دچار فروپاشی نماید.
چگونه سعید حجاریان با وجود این امار غیرقابل انکار از نابودی تولید ناخالص ملّی در ایران سخن می گوید. آیا سعید حجاریان نمی داند با وجود بسیاری از مشکلاتی که ترکیه حتی تصور آن ها را هم نمی تواند بکند، جمهوری اسلامی در مهمترین شاخص ها وضعیت بهتری از او دارد. به طور مثال در شاخص فقر طبقاتی جمهوری اسلامی توانسته است فاصله میان فقیر و غنی را کاهش داده و حتی وضعیّتی بسیار بهتر از کشورهایی مثل ترکیه و آمریکا را نشان ایجاد نماید. بر این اساس ضریب جینی در حالی که پیش از انقلاب رقمی در حدود ۵۰ را نشان میدهد در سال ۱۳۹۳ به رقم ۳۸.۸ رسیده است: (worldbank.org: 7
همچنین شاخص توسعه انسانی از آن دست شاخص هایی است که ناظر به نقطه های پیشرفت به دست می آید. این شاخص در واقع به وضعیّت محیطی افراد ساکن در واحد سیاسی توجه کرده و ان ها را از حیث سه شاخص مهم: زندگی طولانی و سالم (مثل نرخ امید به زندگی)، دسترسی به علم و دانش (نرخ سواد، مدرسه، دانشگاه) و سطح رفاه مناسب مورد ارزیابی قرار می دهد.
بر این اساس مطابق گزارش سازمان ملل متحد، ایران قبل از انقلاب در حالی که از حیث تجمیع این سه شاخص حتّی وضعیّتی بدتر از آفریقای جنوبی، ترکیه یا برزیل داشت، در دوران جمهوری اسلامی توانسته است از کشورهای صنعتی و قدرتمندی چون این سه کشور در این شاخص مهم پیشی بگیرد و بیشترین پیشرفت در جهان را در این زمینه داشته است. حتی کشور قدرتمندی چون چین با رشد اقتصادی خیره کننده در دو دهه ی اخیر بازهم فاصله ی زیادی با جمهوری اسلامی ایران از این حیث دارد. (hdr.undp.org: 11)
سعید حجاریان معتقد است ایران نسبت به قرین خود یعنی ترکیه اوضاع نا بسامانی دارد. اما علاوه بر کاهش فقر و شاخص بسیار مهم توسعه ی انسانی، حتی در نرخ بیکاری نیز ایران وضعیت بسیار بهتری نسبت به ترکیه دارد. به عبارت دیگر مطابق آمارهای بانک جهانی در مدت مشابه سال های ۱۹۹۱ – ۲۰۱۸، نرخ بیکاری در ترکیه در حدود ۳۶ درصد افزایش داشته و این در حالی است که با وجود مسائلی چون جنگ و شدیدترین تحریم های تاریخ جهان علیه ایرانف بیکاری تنها در حدود ۱۱.۳ درصد افزایش داشته است.[۳]
با این همه آیا مسیر چهل ساله ی انقلاب در قعر دره ی زوال و نابودی است؟ این همه در حالی است که سعید حجاریان نقش طراح عملیات های براندازانه ی فتنه های ۷۸ و ۸۸ را دارد. در حالی که در سال ۸۸ کشور به سرعت در مسیر پیشرفت و شکوفایی قرار داشت، فتنه ی بیگانه پایه ی ۸۸ زمینه ی تحریمهای بی سابقه ای علیه ایران می شود که همچنان پس از برجام نیز ادامه دارد. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مطلبی که خرداد ۱۳۹۶ منتشر کرده، به قلم مارک لاندر، فاش می نماید که فتنه ۸۸ عامل اصلی تشویق کاخ سفید برای تحریمهای کمسابقه علیه ایران بود.[۴] هیلاری کلینتون که در جریان فتنه سال ۸۸ وزیر خارجه آمریکا بود، در کتاب خاطرات خود نوشته است که پس از اعتراضها به نتیجه انتخابات در سال ۸۸، آمریکا توانست کشورهای دیگر را برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران همراه سازد.[۵]
با وجود همه ی این ها اما انقلاب اسلامی در تحقق شعارهای اصیل انقلاب یعنی «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» بی تردید موفق بوده است. در واقع پس از دوره ای که ایران به عنوان پلیس خانه ی خودش (خلیج فارس) از سوی آمریکا گمارده شده بود و حتی میزان و نوع سلاح های نظامی ارتش کشور توسط آمریکا انتخاب می شد، امروز کشور در همه ی مولفه های مدیریت خود دارای اختیار تام از بیگانگان است. آزادی به مفهوم دینی کلمه و در چارچوب شریعت در پهنه ی سرزمینی و در تمام موارد قابل قبول گسترانده شده است و جمهوریت و مردم سالاری در ایران در تمام غرب آسیا غیر قابل مقایسه است. در حالی که بسیاری از کشورهای منطقه و حتی اروپایی همچنان با رژیم پادشاهی دست و پنجه نرم می کنند، تمام ارکان حاکمیت در ایران به طریق مستقیم یا غیر مستقیم با انتخابات و از سوی مردم انتخاب می شوند.
بر این اساس نه تنها سیاه نمایی مفرط حجاریان در باب عملکرد انقلاب اسلامی صحیح نیست، بلکه اگر تفکر وابسته و منحط لیبرال او و مریدانش در بدنه ی اجرایی برخی دولت ها نبود و فتنه های امنیتی که گاه و بیگاه برای نظام اسلامی ایجاد می کند، امروز کشور وضعیت بسیار مطلوب تری نیز می داشت. بدون تردید سعید حجاریان و سران فتنه به دلیل زمینه ای که برای تحریم های ۱۹۲۹ ایجاد کردند سهم عمده ای در فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران دارند./876/د101/س
محسن خاکی
اندیشکده برهان