شورای نگهبان و رویای افلاطونی
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | علی خردمردی
گاهی اوقات با خودم فکر میکنم که چرا مردم ما عادت کردهاند که در همهی زمینهها اظهار نظر کنند. آنچه نگرانکنندهتر است، رفتار برخی نخبگان است که، چون در یک رشتهای تخصص دارند، این اجازه را به خود میدهند که از تخصصشان در هر زمینهای استفاده کنند. آیا این پدیده از نتایج دموکراسی است؟
هرگاه نزدیک ایام انتخابات میشود با شبهاتی از سوی برخی طیفها و جریانهای روشنفکری مواجه میشویم که پاسخ به این شبهات انرژی زیادی را از جریان انقلابی میگیرد. در بین این شبهات، یک شبهه هست که هیچگاه تازگی خود را از دست نمیدهد. چرا شورای نگهبان باید صلاحیت کاندیداها را تایید کند؟ گاهی هم کمی نمک روشنفکری بر این سوال میپاشند که بیشتر به جان مخاطب بنشیند. برای مثال میپرسند، مگر به عقل و شعور مردم اعتماد ندارید که برایشان تعیین و تکلیف میکنید. این سوال از جنس همان مسائلی است که همه به خود اجازه میدهند تا در مورد آن اظهار نظر کنند.
تایید صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان امری است که در قانون به آن تصریح شده و از لحاظ قانونی اشکالی به آن وارد نیست. اما اگر بخواهیم خارج از فضای قانونی به این مسئله نگاه کنیم، آیا شرایط طور دیگری میشود؟
مدتها قبل مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان در مورد روشنفکری فرمودند: متاسفانه روشنفکری در ایران، مریض به دنیا آمد. به نظر میرسد از این تعبیر برای دموکراسی نیز میتوان استفاده کرد البته مریض به دنیا آمدن دموکراسی خاص ایران نبود بلکه در همهی کشورها دموکراسی تولد خوبی نداشت. شاید هم بتوان این طور گفت که دموکراسی در بهترین حالتش نیز علیل است. هنگامی که حرف دموکراسی به میان میآید، آن چه که در ذهن تداعی میشود، حکومت اکثریت است. یعنی خود مردم بر خودشان حکومت کنند؛ لذا میبینیم که در آمریکا یک بازیگر سینما رئیس جمهور میشود یا همین رئیس جمهور فعلی آمریکا که یک تاجر است. حتی در سالهای گذشته در یکی از کشورهای اروپایی، نظارهگر رئیس جمهور شدن یک دلقک تلویزیونی بودیم.
اینها همه گوشهای از نتایج دموکراسی است. اگر آن زمانی که متفکرینِ تمدن غرب، سنگ بنای دموکراسی را روی هم میچیدند، میدانستند که حاصل کارشان قرار است به دستان یک دلقک سپرده شود، شاید بیشتر روی نظریهشان فکر میکردند. کار به اشکالات دیگر دموکراسی ندارم. آن چه که در این نوشته مورد بررسی قرار میگیرد، روند انتخاب در دموکراسی است.
ویل دورانت، فیلسوف و مورخ مشهور جهان غرب در کتاب لذات فلسفه در این باره مینویسد: مبنای اساسی دموکراسی عبارت از این است که مردم همه در احراز مناصب دولتی و ادارهی سیاست مملکت مساوی باشند. در نظر اول این امر، نظام و تشکیلاتی عالی است، ولی عاقبت آن شوم و وخیم است، زیرا مردم برای انتخاب بهترین حکمرانان اطالاعات کافی ندارند.
او در ادامه مینویسد: افلاطون هر چه بیشتر فکر میکند، بیشتر به حیرت میافتد که چگونه انتخاب حکام را به دست مشتی مردم ساده دل میسپارند. ما در سادهترین امور، مثلا در خرید کفش میدانیم که باید آن را از متخصص این امر بخریم، ولی در سیاست معتقدیم که هر کس توانست آرایی به دست بیاورد، بر مملکتی حکومت کند.
هر عقل سلیمی این را میپذیرد که برای ادارهی یک جامعه در کنار مقبولیت، نیاز به ویژگیهای دیگری نیز هست. حال با کمی تامل در مییابیم که نقش شورای نگهبان در کشور ما تا چه اندازه حیاتی است. شورای نگهبان در واقع همان نهادی است که در این سالها نگذاشته است تا تجربههای تلخ انتخابات در کشورهای غربی، در کشور ما نیز تکرار شود.
آنچه برای دانشمندانی نظیر افلاطون و ویل دورانت به منزلهی یک رویا تلقی میشد و هر چه میگفتند، صاحب منصبان کشورشان به آنها اهمیت نمیدادند، امروز در کشور ما محقق است. حال برخی سیاستمدارن و قلم به دستان در کشور ما چنان کمر به تخریب این نهاد مهم بستهاند که گویا اگر شورای نگهبان نباشد، کشور ما مراحل پیشرفت را یکی پس از دیگری طی میکند. روشنفکران ما کلمهی آزادی را بد معنا کردند و همین بلا را بر سر کلمهی انتخابات آزاد نیز آوردند. از نظر این جماعت، انتخابات آزاد، انتخاباتی است که در آن به صلاحیت افراد نباید توجه کرد و شورای نگهبان یکی از وظایف مهمش جلوگیری از همین پدیدهی ناگوار است./918/ی703/س