سردار "بیبی مریم" نماد زن ایرانی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در جامعه اسلامی زن، نقشی متفاوت با دیگر جوامع دارد. اهمیت و جایگاه زن در تاریخ، از صدر اسلام تا کنون اعتراف به این مسأله دارد که هر جایی اقتدار و پایمردی شکل گرفته، دوشادوش مردان، زنان نیز به ایفای نقش پرداخته اند. به این خاطر در جامعه امروزی سخن گفتن از بانویی که قهرمانانه در مقابل استعمار و استبداد ایستاد، در ذهنیت تاریخی جامعه ایرانی، آنچنان مشکلساز نیست؛ چراکه جامعه ایران خاستگاه زنانی است که در تاریخ معاصر، بهویژه در دوران هشت سال دفاع مقدس، فارغ از نگاه احساسی، با رفتاری برخوردار از درایت و عقلانیت، پهلو به افسانه زدند و نه یک سردار، بلکه سردارها و دلاورهایی را پرورش دادند که بینام و نشان و بیادعا در مقابل دژخیمانی که چشم طمع به این سرزمین دوخته بودند، مقاومت کردند. مادرانی که با تأثیرپذیری از اسوهها و الگوهای اسلامی به تربیت فرزندانی نائل آمدند که به پیروی از مکتب عاشورایی حماسهها آفریدند.
از جمله این زنان نامدار ایرانی سردار بیبی مریم، مادر شیرعلیمردانخان، اسطوره استبداد ستیز دوران پهلوی است؛ دلاورمردی که بهجای اندوه نداشتن پدر به مادری که مرام سرداری را به او آموخت میبالد. بی بی مریم در سال ۱۲۵۳ ه. ش چشم به جهان گشود و مظهر مقاومت زنان بختیاری در مواجهه با استعمارطلبان و استبداد خواهان گردید. وی در مبارزه با استبداد خواهان بر این عقیده بود که «حالا که تصمیم دارید در این کار متعهد و مردانه باشید. حال اگر تمام مردان بختیاری شهید شوند، تمام زنان بختیاری را جمع نموده، کفن به گردن و تفنگ به دست برای شکست دشمن رو به طرف اردوی استبداد حرکت میکنیم.» [۱]
نگاهی به دوران زندگی و فعالیتهای سیاسی بیبی مریم
بیبی مریم بر اساس آیین بختیاریها با نشان کردن مردی که بیست سال از او بزرگتر بود ازدواج نمود که حاصل آن سه فرزند به نام های شیرعلیمردانخان، محمدعلیخان و سهراب خان بود؛ همسرش علیقلی خان به دلیل توطئههای خانوادگی جانش را از دست داد درنتیجه بیبی مریم به نزد خانوادهاش برگشت و پس از مدتی با فتح اله خان که دارای چندین زن بود ازدواج نمود، اما به دلیل اعمال ناشایست و رقتانگیز همسرش از او رنجیده خاطر گشت تا اینکه بدون طلاق با توافق ایلیاتی از او مستقل زندگی نمود و البته یک پسر به نام مصطفی قلی خان نیز از او به دست آورد. [۲]
از جمله ویژگیهای بیبی مریم اهمیت به کسب دانش بود و بسیار به خواندن تاریخ اهتمام میورزید و ذهنیت نقادی وی از جامعه سیاسی فعال بود. او عامل عقب ماندگی کشور را ناشی از دو مسئله میدانست، از نظر او یکی لاقیدی پادشاهان قاجار و دیگری بی علمی خود ملت منجر به اسفباری وضعیت ایران شده است. [۳]
وی جزء حامیان و آزادیخواهان دوران مشروطه قلمداد میشد و به ستیز، افشاگری و انتقاد از دولت قاجار میپرداخت و در مسائل سیاسی با برخورداری از عقلانیت سیاسی توأم با بینشی اسلامی به تحلیل مسائل میپرداخت و به اقدامات درخوری میپرداخت این بانوی سردار در مسائل مشروطه فعالیت زیادی مینمود و حتی زمانی که برادرش سردار اسعد برای فتح تهران عازم بود طی یک سخنرانی به تهییج و تشویق بختیاریها اقدام نمود و طبق برخی نقلها در فتح تهران نیز شرکت داشت و با قزاقها میجنگید. [۴] فعالیت سیاسی و مبارزات بیبی مریم به اینجا ختم نمیشد بلکه در جنگ جهانی اول در مبارزه با انگلیسیها تکاپوی بسیاری نمود و آنها را در منجلاب سختی قرار داد حتی روسها نیز از حملات بانوی سردار در امان نماندند بهگونهای که دولت پهناور روس با تمام قدرتی که داشت زمانی که اصفهان را تصرف میکند آنچنان از دست این بانوی ایرانی به تنگ آمده بود که کینهتوزانه و به دور از عقلانیت سیاسی، همچون طفلی دیوانهوار به غارت منزل بیبی مریم اقدام میکند. [۵]
در خلال جنگ جهانی اول منزل بیبی مریم پناهگاه سیاستمداران شده بود؛ از جمله آنها دهخدا، ملکالشعرای بهار، وحید دستگردی اول و سفیر آلمان فن کاردرف و... بود که جهت تأمین جان خود نزد بیبی مریم پناه برد که چندین ماه پناهنده بیبی مریم بود و بیبی مریم برای پناهندگان امنیت ایجاد نمود و رفتاری توأمان با اخلاق سبب شد وی را زنی ممتاز و به گفته باستانی پاریزی تاریخنگار مشهور بهعنوان «چراغ افتخار بختیاریها» و بهتر میتوان گفت نماد «زن ایرانی» قلمداد نمود.
بعدها ویلهلم «امپراتور آلمان»، کمان تمثال میناکاری و الماسنشان و همچنین صلیب آهنین خود را که بالاترین نشان دولت آلمان به شمار میرفت، برای بیبی مریم فرستاد. وی تنها زن در جهان به شمار میآید که توانست به دریافت این نشان نائل آید. [۶] و از این پس به سردار مریم مشهور شد. پروفسور گارثویت مینویسد: «این زن برجسته، روحی سرکش و فکری مستقل داشت و در تعیین سیاست بختیاری بهویژه در جنگ جهانی اول نقش مهمی ایفا کرد.»
فعالیت سیاسی بیبی مریم با قرارداد خیانتآمیز وثوقالدوله در ۱۹۱۹ ادامه یافت و سخت با این قرارداد و همچنین کودتای ۱۲۹۹ به مخالفت برخاست.
در نهایت این بانوی ایرانی در سال ۱۳۱۶ یعنی سه سال پس از تیرباران فرزند رشیدش علیمردانخان توسط رضاشاه در سن ۶۳ سالگی در اصفهان فوت نمود و در تخت پولاد دفن گردید.[۷] یکی از نکات مهم در زندگی بیبی مریم نوشتن خاطراتش است. وی در بیان ماجرای قتل پدرش حسینقلیخان مینویسد ناصرالدینشاه به علت ترس از قدرت بختیاریها تصمیم به نابودی ایل بختیاری گرفت چراکه مرکز ایران را نهتنها تهران بلکه «چغاخور» (نام منطقهای در چهارمحال و بختیاری) محل اسکان ایلیاتیها میدانستند به این خاطر ناصرالدینشاه به فرزندش ظل السلطان که حاکم اصفهان بود دستور به قتل حسینقلی خان داد.
سردار بانوی ایران از زنانی بود که از عقبماندگی رنجآور جامعه زنان انتقاد کرده است و به دنبال اصلاح آن بود و اعتقاد داشت که زنان باید در بستر جامعه مفید و جایگاه خویش را پیدا کنند، وی در خاطراتش مینویسد: «در ایران زنان بدبخت یا باید بزک بکنند و شبانهروز در فکر لباس و سرخاب و سفیدآب و پودر باشند و یا ریسمان تابیدن. کار بزرگ آنان همین است. افسوس که وجود چندین میلیون زن که از داشتن علم محروماند برای هیچکس اهمیت ندارد. ایکاش خود را روزی در سایه تمدن میدیدیم و پای خود را در زمین تمدن میگذاشتیم. افسوس که من میمیرم و آن روز را در ایران و بهخصوص در بختیاری نخواهم دید. چقدر آرزو داشتم که کارهای نیک در بختیاری برای زنان بکنم. چقدر میل داشتم که دارای قدرت فوقالعاده باشم و سنتهای پوسیده را از بیخ و بن برکنم، چون سرزمین ما قابل ترقیات بسیار است.» [۸]
بیبی مریم در عصری زندگی میکرد که بیخبری و وادادگی سیاسی شاهان از حکومتداری موج میزد به این خاطر با توجه به این مسئله غبطه میخورد که میلیونها زن از داشتن سواد محروم باقیماندهاند؛ البته گوشه چشمی نیز به پیشرفت و دستیابی به تمدن و شکوفایی کشور دارد، اما مبارزات در مقابل چپاولگران ایران این فرصت را از وی میرباید که بیشتر در این حوزه قلم زند. در این باره مینویسد: «ای کسانی که روزنامه مرا مطالعه میکنید اگر در عصر شما ایران، وطن عزیز مرا و خودتان را دیدید که به دانش و علم نورانی و مشعشع شده و قدم در راه آزادی گذاشتید و یا در سایه علم و تمدن زندگی میکنید، از منِ بیچاره که یگانه آرزویم تمدن ایران است، یادی بنمایید.» [۹]
در نگرش بیبی مریم، هویت ملی بسیار نمود دارد رعایت اخلاق و داشتن معرفت انسانی، اصالت و فرهنگی در رفتار ایشان بسیار موج میزند و پایبندی به همین اصول اسلامی است که منجر به تربیت فرزندی میشود که در مبارزه با استبداد خواهان گوی سبقت را از مادر میرباید در این خصوص مقام معظم رهبری در جلسهای درباره سردار مریم میفرمایند: «بیبی مریم ضد انگلیسی و ضد بیگانه بوده و این نشان میدهد که چگونه تربیت مادر شخصیت فرزند را شکل میدهد. شخصیتی به نام علیمردان خان بختیاری، قهرمان مبارزه با استبداد. یعنی یک مادر توانست این فرزند را طوری بار بیاورد که شخصیت برجستهای شود و با استبداد و رضاخان مبارزه کند که کار شایستهای بود.»
آنچه در کلام رهبر انقلاب مشهود است تداوم تفکر و آرمانهای این بانوی سردار در فرزند برومنداش است که بیبی مریم نیز به این مسئله توجه داشتند و با آگاهی این تداوم صورت گرفته است و آنگونه این اندیشه منعکس گردید که توانست در زمانی که هیچ دلیرمردی یارای مبارزه با استبداد رضاشاهی را نداشت به پا خیزد و مقابله کند به گونهای که در زمان اعدامش بیان کند: «پسرم بگذار تا این صحنه جالب و تماشایی را که قطعاً مافوقان شما را خوشحال میکند من هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تاکنون من شیری را دست و پا بسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم.» [۱۰]/918/ی701/س
عیسی مولوی وردنجانی
منابع
[۱]ر. ک: سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲.
[۲]. ر. ک: سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲،
[۳]. سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲، ص ۱۰۶
[۴]. اوژن بختیاری، ابوالفتح، تاریخ بختیاری، تهران، بینا، ۱۳۴۵، ص ۲۱۹.
[۵]. ر. ک: دانشور علوی، نورالله جنبش وطنپرستان اصفهان و بختیاری، تهران، آنزان، ۱۳۷۷، ص ۱۷۹.
[۶]. عبدالحسین سپهر، ایران در جنگ بزرگ، تهران، بانک ملی، ۱۳۳۶، ص ۳۰۸-۳۰۴.
[۷]. سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲، ص۲۱٫
[۸]. ر. ک: سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲.
[۹]. ر. ک: سردار مریم بختیاری، خاطرات، تهران، آنزان، ۱۳۸۲.
[۱۰]. ر. ک: مصطفی علیزاده گل سفیدی، حماسه زاگرس: شرح زندگی اسطورهی مبارزه با استبداد شهید علی مردان خان بختیاری، بی جا، سروچمان، ۱۳۹۳.