۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۶
کد خبر: ۶۰۶۷۷۷
یادداشت؛

حزب توده و انقلاب اسلامی

حزب توده و انقلاب اسلامی
جریان مارکسیسم در ایران هیچ‌گاه به خصوص بعد از غیرقانونی خواندن حزب توده از سوی نظام جمهوری اسلامی نتوانست خود را همسو با مردم و جامعه مذهبی ایران نشان دهد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حزب توده در راستای جریان کمونیستی و تفکر چپی که از شوروی (مارکسیسم – لنینیسم) وارد ایران شد قرار دارد. سرآغاز شکل‌گیری جریان چپ در ایران به سال‌های قبل از مشروطه به فعالین و کارگرانی که در قفقاز مشغول بودند و در حزب عدالت و... عضو بودند بر می‎­گردد. جریان مارکسیستی به‌صورت گسترده و منسجم در ایران پس از سقوط رضا شاه با شکل‌گیری حزب توده آغاز می‌شود به گونه‌ای که در بیشتر استان‌های ایران دفتر داشتند و ده‌ها روزنامه و نشریه را مدیریت می‌کردند.

در واقع می‌توان گفت گسترده‌ترین و فعال‌ترین جریان حزبی در ایران با تأسیس حزب توده در آن زمان شکل گرفت. فعالیت این حزب تا سال ۱۳۲۷ به‌صورت رسمی ادامه داشت تا این‌که در جریان ترور محمدرضا شاه که بیشتر به یک سناریوی ساختگی شباهت داشت منجر شد فعالیت این حزب غیر‌قانونی قلمداد گردد البته در دوران حکومت مصدق حزب توده فعالیت داشتند و حتی در دولت نیز اشخاصی مانند دکتر فاطمی نیز ورود پیدا کرده بودند، اما همچنان مجوز رسمی برای فعالیت نداشتند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ افراد وابسته به این جریان از سوی رژیم پهلوی مورد تعقیب قرار گرفتند که باعث دستگیری بسیاری از رهبران آن شد که برخی به اعدام محکوم شدند و برخی نیز به زندان افتادند. با این وجود فعالیت حلقه‌های میانی و اعضایی که به دست رژیم گرفتار نشدند همچنان ادامه داشت، اما چنین فعالیتی پویا و اثرگذار نبود بلکه در حد نگه‌داشتن نام این حزب در عرصه سیاست بود.

طی ۲۵ سالی که از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی فاصله هست حزب توده به تشکیل جلساتی برای احیای هویت حزبی خود پرداخت، اما ثمر‌بخش نبود و نتوانست حزب را از احتضار خارج سازد. این امر سبب گردید طیف‌های مختلفی از حزب توده جدا شوند و به فعالیت مستقلی بپردازند که آن‌ها نیز هرچند مشی مسلحانه را در مقابل رژیم پهلوی پیش گرفتند، اما در چنگال ساواک گرفتار آمدند و بسیاری از آن‌ها در درگیری‌ها کشته شدند و یا این‌که دستگیر و به زندان افتادند و برخی نیز به استخدام نیروی ساواک در‌آمدند و به عنوان نفوذی به فعالیت پرداختند. [۱]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاقی که برای حزب توده افتاد این بود که رهبر کبیر انقلاب مجوز رسمی به احزاب از جمله این حزب داد و حزب توده پس از گذشت بیش از دو دهه مجدداً توانست به صورت رسمی به فعالیت بپردازد.

در مقابل، حزب توده نیز از انقلاب اسلامی حمایت نمود و معتقد بود که ایران باید راه رشد غیر سرمایه‌داری را پیش گیرد. قابل ذکر است که این حزب در شرایطی به حمایت از جمهوری اسلامی می‌پرداخت که سرسپردگی کامل به شوروی داشت اگرچه سعی می­‎کرد تا پیروی خود از شوروی را انکار کند، اما در جهت نفوذ شوروی در کشور بسیار تبلیغ می­‎کرد.

پس از گذشت مدتی از فعالیت این حزب دولت جمهوری اسلامی به اقدامات توطئه‌گرایانه توده‎­ای‎­ها که توسط سازمان مخفی «نوید» صورت می‌گرفت پی‌برد. این سازمان در اسفند ۱۳۵۷ «برای مقابله با شرایط اضطراری» ایجاد شده بود که پس از پیروزی انقلاب به مخفی‌کردن سلاح‌هایی که در جریان پیروزی انقلاب به‎دست آوردند نمودند. [۲]

بعد از مدتی فعالیت در نظام جمهوری اسلامی، اقدام به انتقال اطلاعات نظامی به شوروی توسط کیانوری نمودند. (همان، ۵۴۴) که منجر به دستگیری کیانوری رهبر این حزب و اعضای دیگر حزب در بهمن سال ۱۳۶۱ و اعترافات آنان شد؛ که به فعالیت آن‌ها پایان بخشید. در‌واقع ماهیت ایدئولوژیک مارکسیستی حزب و وابستگی آن به اتحاد جماهیر شوروی باعث گردید حزب در بسیاری از موارد مواضعی متعارض در مواجهه با انقلاب اسلامی که ماهیتی اسلامی داشت، بگیرد.

استراتژی حزب توده در دورانی که نظام جمهوری اسلامی فعالیت آن‌ها را رسمیت بخشیده بودند همواره ایفای نقش «اپوزیسیون وفادار و قانونی» بود. سران حزب دریافتند که بین دو جناح لیبرال و جمهوری اسلامی، جناح اسلام‌گرا، هسته مرکزی قدرت را تشکیل داده و آینده سیاسی کشور را در اختیار دارد. از این‎رو حزب توده به حمایت از مذهبی‎­ها و پیروان خط امام در برابر لیبرال‎­ها (بازرگان و بنی‌صدر) پرداخت. [۳]

اما نباید از خاطر دور ساخت که حزب توده ایران یک حزب مارکسیستی-لنینیستی است و تقید به این ایدئولوژی به صراحت در آخرین اساسنامه آن ذکر شده است. بر این مبنا هدف نهایی و راهبردی حزب توده، استقرار نظام سوسیالیستی و توسعه آن به سمت یک جامعه کمونیستی وابسته به شوروی در ایران بود که در صورت پیروزی حزب توده در ایران، کشور ایران به مثابه یک جمهوری وابسته به شوروی همانند تاجیکستان و آذربایجان گردد. در راستای چنین سیاستی حزب برای رسیدن به اهداف خود دو نوع راهبرد نهان و عیان را پیشه خود ساخته بود، راهبرد نهان آن راهبردی بود که محور اساسی آن براندازی نظام بود و راهبرد عیان و آشکار آن‌ها، آن راهبردی بود که بر خلاف باطن خود خدمت می­‎‎کرد. [۴]

بی‌تردید دوام و ماندگاری احزاب را بایستی همواره در گرو دو امر دانست، یکی وفاداری، التزام و تعهد اعضای حزب به اصول، برنامه‌ها، اهداف و سیاست‌های حزبی. دوم ضرورت ایجاد تحول در ساختار، برنامه‌ها، راهبرد‌ها و اهداف حزب مطابق با مقتضیات و شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه. [۵]

در این راستا حزب توده هیچ‌گاه نتوانست دو شرط فوق را در خود استوار و پایدار سازد. بر این اساس زمانی‌که هویت واقعی حزب برای نظام جمهوری اسلامی مکشوف گردید به عمر مارکسیسم در ایران پایان بخشید.

به‌طور کلی می‌توان گفت جریان مارکسیسم در ایران هیچ‌گاه نتوانست خود را همسو با مردم و جامعه مذهبی ایران نشان دهد خصوصاً بعد از غیرقانونی خواندن حزب توده توسط نظام جمهوری اسلامی این ایدئولوژی در احتضار خود به سر برد. بر این اساس علت شکست مارکسیسم را می‌بایست در ناتوانی آن‌ها از درک و سازگاری با پویش‌های درونی جامعه ایرانی و ظرفیت بالای گفتمان اسلام انقلابی جامعه ایران جستجو نمود.

احسان طبری از تئوریسین‌های بزرگ مارکسیسم در ایران که به مرگ و پوچی این ایدئولوژی اذعان دارند با تحولی درونی مسلمان شد و با نامه‌ای به «رژه گارودی» تئوریسین پیشین حزب فرانسه که به اسلام گرویده بود پیوند خود را با جهان‌بینی الهی به‌عنوان راه برون‌رفت بشریت از انحطاط کنونی برخاسته از تمدن غرب بیان داشت. [۶]

با این وجود که رهبران و تئوریسین‌های مارکسیسم دریافتند که راه سعادت و دستیابی به عدالت تنها از مسیر اسلام و پایبندی بر اصول و احکام اسلام می‌گذرد، اما امروزه پس از گذشت چهار دهه از رسیدن به این حقیقت، شاهد این واقعه هستیم که برخی افراد وابسته به جریان مارکسیستی با تجمع و ایجاد جلساتی به توهین و زیر پا نهادن احکام اسلام اقدام می‌نمایند. به درستی چنین رفتار‌هایی ناشی از جمود فکری و ارتجاع و بازگشت به چندین دهه گذشته محسوب می‌گردد. دورانی که رهبران مارکسیسم دل در گرو شعار‌های دل‌فریبی داده بودند که تنها جهت استثمار جامعه و بردگی مدرن، از سوی استکبار جهانی (شوروی) ساخته و پرداخته شده بودند.

بی‌تردید باید اذعان داشت حوادثی که در دانشگاه تهران با روزه‌خواری و هتک حرمت اسلام صورت گرفت و دیگر حوادث و رویداد‌ها از این قبیل، رفتار‌های ناشیانه به حساب می‎­آیند که مورد طرد جامعه ایران قرار دارند و تنها جهت ایجاد خوراک رسانه‎­های غربی و معاندین نظام صورت می­‎گیرد که به‌درستی باید آن‌ها را لقب «مارکسیست­‎های آمریکایی» خواند. /۹۱۸/ی702/س

عیسی مولوی وردنجانی

منابع:

[۱]. ر. ک: احمدی حاجیکلایی، حمید، ۱۳۸۹، جریان‌شناسی چپ در ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

[۲]. کیانوری، نورالدین، ۱۳۷۲، خاطرات، تهران، موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه و انتشارات اطلاعات، ص ۵۴۲.

[۳]. جاسبی، عبدالله. ۱۳۸۶، تشکل فراگیر (مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی)، حزب جمهوری اسلامی تولدی در انقلاب اسلامی (ریشه‌ها ساختار و رابطه با احزاب سیاسی)، تهران، دفتر پژوهش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، جلد سوم، ص ۲۸۳.

[۴]. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۰، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی (۱۳۶۸-۱۳۲۰) تهران، ص ۲۸۴-۲۸۳.

[۵]. نوذری، حسینعلی، ۱۳۸۱، احزاب سیاسی و نظام‌های حزبی، تهران، انتشارات گسترده، ص ۷۲.

[۶]. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۰، حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی (۱۳۶۸-۱۳۲۰) تهران، ص ۸۹۸.

ارسال نظرات