۲۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۸
کد خبر: ۶۲۰۱۱۱
پژوهشگر پژوهشگاه المصطفی مطرح کرد؛

معنای اصلی «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» در نگاه سیدالشهدا

معنای اصلی «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» در نگاه سیدالشهدا
انسان به این جهان پای نهاد تا آزاده زندگی کند و سیدالشهدا(ع) در کربلا از جان خود گذشتند تا به مردم تمام اعصار آزادگی را بیاموزند.

به گزارش خبرگزاری رسا، رضا لکزایی با بیان ‌این که پذیرش ذلت از هر نوع آن در مکتب امام حسین(ع) مردود است، گفت: انسان به این جهان پای نهاد تا آزاده زندگی کند و سیدالشهدا(ع) در کربلا از جان خود گذشتند تا به مردم تمام اعصار آزادگی را بیاموزند. 

«فطرت انسا‌ن‌های پاک، صرف نظر از هر دین و آیینی، امام حسین(ع) را دوست دارد و عاشق حضرت(ع) می‌‌شود؛ برای نمونه، همه از انسان قدرتمند خوششان می‌آید. امام حسین(ع) در تمام لحظات رویارویی با دشمن، هرگز التماس نفرمودند. به یاران خویش هم التماس نکردند که بمانند. بلکه حتی در کمال اقتدار به یارانشان فرمودند ایشان را در برابر دشمن تنها بگذارند و بروند».

این جملات بخش‌هایی از سخنان رضا لک‌زایی، پژوهشگر پژوهشگاه بین‌المللی المصطفی است. در ادامه، مشروح مباحث وی، که به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی(ع) در میان گذاشته است، تقدیم حضورتان می‌شود:

واقعه عاشورا از نظر قواعد جنگی، در ظاهر به شهادت امام(ع) و یارانشان منتهی شد. پس چرا از آن به پیروزی تام و تمام سپاه امام(ع) تعبیر می‌شود؟

حجت‌الاسلام والمسلمین لک‌زایی: ما باید شکست و پیروزی را تعریف کنیم؛ شکست و پیروزی و حق و باطل در دو پارادایم کلی تحلیل می‌شوند: یک پاردایم معتقد به توحید و معاد است و جهان‌بینی‌‏اش محدود به دنیای مادی نیست؛ بنابراین، طبیعتاً ارزش‌‏ها و انسان‏‌شناسی و هستی‏‌شناسی و معرفت‏ شناسی‌‏اش هم محدود به ماده و حس و محسوسات نیست. پارادایم دوم یا اصولاً معتقد به جهان‌بینی توحیدی و الهی نیست یا از آن غافل است.

برای نمونه، بر مبنای دیدگاه «داروین»، که از زیست‌شناسی به علوم انسانی و علوم سیاسی نیز وارد شد، ضعیف محکوم به شکست و قوی پیروز است. طبق این مبنا، امام حسین(ع) ضعیف بودند و شکست خوردند.

با این حال، خداوند در قرآن می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى» (که امروز آن ‌کس که غلبه و برتری یابد، محققاً پیروزی یافته است)، یزید هم قوی بود و پیروز شد، ولی توجه داشته باشیم که بر مبنای پاردایم اول، که معتقد به قرآن است، حق همیشه پیروز و باطل هم همیشه شکست خورده است. قرآن می‏‌فرماید: «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»؛ باطل رفتنی است و حق ماندنی، ولی قرآن حقیقت دیگری را هم مطرح می‏‌کند؛ باطل جلوه‏ای کوتاه دارد. قرآن به کف و حبابی که روی آب قرار دارد، مثال می‏زند و می‌فرماید: حباب، رفتنی است و آن آب، که حیات و منفعت بشر در آن است، ماندنی و پایدار است.

همچنین قرآن میان ضعیف شدن و ذلیل شدن هم تفکیک می‏‌کند و عزت را منحصر در خدا، رسول خدا(ص) و مؤمنان به خدا و رسول خدا(ص) می‏‌داند؛ بر این مبنا امام حسین(ع)، از نظر ظاهری تضعیف شدند، ولی هرگز ذلیل نشدند. در ظاهر، شکست خوردند، ولی در واقع پیروز اصلی بودند و گذر زمان و تبلیغ انسان‏‌های بزرگی همچون حضرت زینب کبری(س) سبب شد که حبابی که تبلیغات و ترس و هراس بنی‌امیه در جامعه ایجاد کرده بود، به سرعت فروبریزد تا جایی که یزید گفت: ابن‌زیاد بدون دستور من به جنگ با حسین(ع) رفته است. حتی ذکر شده است که شخصی از امام سجاد(ع) پرسید نتیجه جنگ چه شد؟ امام سجاد(ع) قریب به این مضمون فرمودند که صبر کن تا موقع اذان. ببین موقع اذان، مؤذن اسم چه کسی را می‌برد، یعنی بنی‌امیه دنبال نابودی اسلام و جهان‌بینی توحیدی بود، ولی وقتی خون سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایشان به پیکر بی‌رمق جهان اسلام تزریق شد، جهان اسلام جان تازه‌‏ای گرفت و بنی‌امیه نتوانست اسلام را از بین ببرد و در رسیدن به این هدف راهبردی شکست خورد.

چه چیز سبب فراگیری و جهانی بودن عشق به امام حسین(ع) شده است؟

اگر بر مبنای فرهنگ قرآنی بخواهیم بیشتر توضیح بدهیم، می‌توانیم بگوییم که انسان‏‌ها از هم بیگانه و به اصطلاح گرگ یکدیگر، چنانکه «هابز» معتقد است، نیستند، بلکه فطرت انسان‌ها، فطرت خدایی است. فطرت به معنای آفرینش است و چون مصدر نوعی است، به آفرینش ویژه‌‏ای اشاره دارد، یعنی آفرینشی که خوبی و عشق به خوبی در خمیره آن قرار دارد و با آن خمیره، ذات انسان سرشته شده است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا». براساس این مبنا، امام حسین(ع) عاشق خدا هستند؛ از این رو، فطرت انسا‌ن‌‌های پاک، صرف نظر از هر دین و آیینی، امام حسین(ع) را دوست دارد و عاشق حضرت(ع) می‌شود؛ برای نمونه، همه از انسان قدرتمند خوششان می‌آید.

امام حسین(ع) در تمام لحظات رویارویی با دشمن، هرگز التماس نفرمودند. به یاران خویش هم التماس نکردند که بمانند. بلکه حتی در کمال اقتدار به یارانشان فرمودند ایشان را در برابر دشمن تنها بگذارند و بروند. باز وقتی برخی از سپاهیان دشمن، با پشیمانی توبه کردند و به سپاه امام(ع) پیوستند، امام حسین(ع) با مهربانی آنان را پذیرفتند و به افسر دشمن فرمودند: خدا هم توبه تو را قبول خواهد کرد؛ برای نمونه، به جناب «حر» فرمودند: مادرت چه اسم قشنگی برایت انتخاب کرده است و اصلاً از وی گلایه نمی‌کنند که وضعیت پیش‌آمده، نتیجه عمل حر در جلوگیری از حرکت کاروان ایشان است.

این ویژگی‌های روحی عجیب، به امام حسین(ع) در دنیا و آخرت عزت داده و مؤمن و ملحد را عاشق مرام امام حسین(ع) کرده است. پیش از ماجرای عاشورا و زمانی که حر جلو امام(ع) را گرفت، به امام حسین(ع) پیشنهاد دادند که اکنون که سپاه دشمن اندک است، امام(ع) به سپاه دشمن حمله کنند، ولی امام(ع) نپذیرفتند و این دلیل اخلاقی- سیاسی را ذکر می‌فرمایند که ما جنگ را آغاز نمی‌کنیم.

حتی روز عاشورا هم جنگ را دشمن آغاز کرد، نه امام حسین(ع). سپس به سپاه دشمن آب دادند. به اسب‌های دشمن هم آب دادند. یکی از افراد دشمن ظاهراً دیر رسید و مشک را برداشت تا آب بخورد، ولی نتوانست. امام(ع) به او کلمه‌ای فرمودند که مشک را از فلان جایش بگیر که وی گفت منظور امام(ع) را متوجه نشدم. پس از آن، خود امام حسین(ع) تشریف آوردند و مشک را از دست وی گرفتند و با دستان مبارک خودشان به وی آب دادند. این مرام، دلپذیر، جها‌ن‌پذیر و فطر‌ت‌پذیر است و همه انسان‌‏ها با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ‌

ندای «هیهات مناالذله» امام حسین(ع) چه پیامی در گوش تاریخ فریاد می‌زند؟

غیر از این جمله که اشاره داشتید، امام حسین(ع) جملات دیگری هم دارند، مانند این جمله که «مرگ در حال عزت، بهتر از زندگی ذلیلانه است». حضرت امیر(ع) نیز شبیه این جمله را در یکی از جنگ‌‏ها فرمودند: «المَوتُ فی حَیاتِکُم مَقهورین وَ الحَیاةُ فی مَوتِکم قاهِرین»، یعنی مرگ در زندگی شماست، اگر مقهور و شکست خورده باشید و زندگی در مرگ شماست، اگر قاهر و پیروز باشید.

جمله «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» را امام حسین(ع) ظاهراً روز عاشورا، در سخنرانی کوتاه و ظاهراً خطاب به سپاه دشمن فرمودند، یعنی پس از احتجاج‏‌ها و استدلال‌ها، وقتی کار به تقابل نظامی کشید، امام(ع) فرمودند: این ناپاک حرام‌‏زاده مرا فقط بین دو کار مخیر کرده است: بیعت ننگین و شمشیر خونین. سپس امام(ع) تصمیمشان را اعلام کردند که ذلت و خواری از ما دور است. دلیلش را هم چنین ذکر فرمودند که زیرا خداوند و رسول گرامی(ص) او و دامن‌‌های پاکی که ما را پرورانده‏ است، به ما رخصت پذیرش ذلت نمی‏‌دهند.

باید توجه داشت بخش زیادی از قدرت دشمنان اسلام و استکبار، تبلیغات و ترساندن مسلمانان است؛ برای نمونه، زمانی رژیم صهیونیستی را، که الان مفتضحانه‌‏ترین شکست‌‏ها را متحمل شده است، ارتش شکست‌ناپذیر می‌نامیدند یا به شاه، لقب ژاندارم منطقه داده بودند. به صدام، سردار قادسیه می‌گفتند و از این جور تبلیغات، که کم نیست. سبک زندگی‌ای که این جمله امام حسین(ع) به ما یاد می‌دهد، این است که نه ذلیلانه سازش کنید و نه بزدلانه فرار کنید؛ بمانید و با کمال قدرت، شجاعت و عقلانیت مبارزه کنید. که مبارزه انواعی دارد. این جا لازم است بین هدف و نتیجه هم تفکیک کنیم؛ هدف امام حسین(ع)، پیروزی و تشکیل حکومت اسلامی بود، ولی نتیجه‌‏اش شهادت امام(ع) بود.

هدف امام خمینی(ره) نیز همان هدف امام حسین(ع) بود و نتیجه‌‌اش هم تشکیل حکومت اسلامی بود؛ بنابراین، سیدالشهدا(ع) با این جمله، هدف و راه رسیدن به هدف را ترسیم کردند و مردم و مسئولان و همه باید با همین راهبرد - چه در امور فردی و خانوادگی و اجتماعی و چه امور اقتصادی، چه در مسائل سیاست داخلی و خارجی و چه در جبهه قضایی و مبارزه با مفاسد مالی- حرکت کنیم و بدانیم هر جا و هر وقت از این راهبرد کلیدی تخطی نماییم، به میزان عقب‌نشینی‌مان شکست می‌خوریم و دشمن جلو می‌آید.

به نظرتان، امروز چگونه می‌توانیم استقلال و آزادگی را در زندگی خود متبلور کنیم؟

جمله‌‏ای از امام حسین(ع) وجود دارد که روایت شده است که فرمودند: کسی مثل من با کسی مثل یزید بیعت نمی‏کند؛ کسی مثل من و کسی مثل یزید، نشان‌دهنده دو پاردایم گوناگون است، یعنی کسی که در پارادایم و جبهه امام حسین(ع) قرار دارد، با پارادایم و جبهه یزید سازش نمی‌کند و به اسارت آن پارادایم درنمی‏‌آید.

می‌بینیم که آزادگی و آزادمنشی معنوی و سیاسی، نمودی محوری در سیره امام حسین(ع) دارد که برای مسئولان سطوح گوناگون و نیز برای آحاد و قشرهای گوناگون مردم و همه ما شایسته الگوگیری است. اگر بخواهیم آزادگی خود را حفظ کنیم، چند راه دارد: یک راه، تهیه مال از راه حلال و مصرف حلال است. منظور، فقط غذای حلال نیست، یعنی کسب و درآمد و مصرف همه چیزهایی که در زندگی ما هست، حلال باشد؛ اگرچه کم باشد. امام حسین(ع) خطاب به سپاه دشمن فرمودند: دلیل این که حرف مرا نمی‌فهمید، این است که شکم‌‏های شما از حرام پر شده است.

اگر در جامعه به فرمایش امام حسین(ع) عمل شود، خواهیم دید که بسیاری از مفاسد اقتصادی اصلاً پیش نمی‌آید. راه دوم هم ارتباط داشتن با خداست که جلوه بارز آن نماز است، چون همان گونه که می‏دانیم، امام حسین(ع) نماز را در اول وقت و به جماعت در میدان جنگ برپا کردند. البته تلاش برای کسب درآمد حلال هم عبادت است، ولی نماز ارتباط خاص و عبادت خاص است و کسی که فقط جلو خدا خم بشود، جلو هیچ کس سر خم نمی‌کند./998/ج

میثم صدیقیان
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۱:۳۳
هیهات من الذله خدایا خود شاهد باش که من از طرفداران ظلم نیستم و نخواهم بود خدایا خودت به من بصیرتی ده که حق رو از باطل بتونم تشخیص بدم
0
0