برابری شبهات ۱۰ سال اخیر با تاریخ تشیع
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا؛ حوزههای علمیه به عنوان مراکز علوم دینی، نهادهایی هستند که ضمن تولید علم و انتقال آن به جوانان و تربیت مبلغان علوم دینی، پاسخگوی سؤالات و شبهات عموم مردم هم هستند.
تشکیلاتی مثل حوزههای علمیه در قبال برخی مسائل و شایعات درباره خود حوزه پاسخگو نیستند و حتی گاهی خبرنگاران هم که به دنبال این هستند که شفاف سؤال کنند و پاسخ بگیرند دستشان به جایی نمیرسد. این کار سبب شده انگیزه و پویایی خبرنگاران از دست برود. علت این امر چیست و چرا مسئولان حوزه دعبی برای پاسخ به رسانهها ندارند؟
این عرصه، عرصه مفصلی است که باید از جهات مختلفی به آن پرداخته شود. خود ما در بطن این موضوعات هستیم، یعنی انتظارات مخاطب، اعم از انتظارات منطقی و صحیح و انتظارات نادرست، از یک طرف، احتیاطاتی که در حوزه است و گاهی ضرورت هم ندارد از طرفی دیگر، هماهنگی اینها کار آسانی نیست، گاهی هم ما روحیات و اخلاقیاتی داریم که براساس آن سکوت میکنیم و ممکن است یک فعال رسانهای بگوید نباید این گونه باشد. اما آن شخص حوزوی با این روحیات بزرگ شده و مدام با خود میگوید: مثلاً نباید مصاحبه کنم، نباید پاسخ دهم، اینها ریا است. نباید دیده شوم، ما کار خود را میکنیم خدا خودش باقی را هم درست میکند و سخنانی از این دست.
همین الان ما علمایی داریم که هزاران نفر را تحت پوشش مادی و معنوی خود قرار دادهاند و خدمات اجتماعی بزرگی دارند. مثلاً یکی از علمایی که مرحوم شده در خارج از کشور فعالیتهای زیادی داشت. وی با مکاتبه با ایرانیان مشکلات آنها را دریافت و در راستای رفع آن تلاش میکرد و حتی از جراید آنجا مشکلات ایرانیان را پیگیری و برای رفع آن اقدام میکرد. انسانهای زیادی در غرب با کمک وی هدایت شدند. چنین فرد مؤثری را هیچکس نمیشناسد چون خودش نمیخواست شناخته شود.
گاهی این چراغ خاموش جلو رفتن به ضرر خود حوزه است، گاهی یک سؤال یا ابهام یا تهمت با پاسخگویی مسئولان حوزه رفع میشود اما سکوت کار را بدتر میکند. مثلاً موضوعی که چندی پیش در جامعه مطرح شد و پاسخی به آن داده نشد مسئله حوزههای علمیه اشرافی بود. این عدم پاسخگویی در جامعه اینگونه تداعی کرد که گویا همه حوزهها اشرافی هستند.
از این زاویه هم میشود به ماجرا نگاه کرد که شاید برکت کار به خاطر همین روحیه حوزویان مبنی بر اینکه کار را باید برای خدا انجام داد و لزومی به اطلاعرسانی و تبلیغات نیست، باشد.
البته با همه این سخنان، این حرفها موضوعات قابل دفاعی نیست و بهتر است حوزه علمیه هم کارها و فعالیتهای تبلیغیاش را اطلاعرسانی کند و هم به شایعات، شبهات و سؤالات درباره حوزه پاسخ دهد. این را هم بگویم دوستان رسانهای هم باید برای این تعاملات آموخته شوند تا بتوانند در این شرایط عدم پاسخگویی هم کار کنند. مورد داشتیم تیم رسانهای برای مصاحبه با یکی از علمای حوزه هر چه تلاش کرد نتوانست. اما تیم دیگر با تدابیر خاص خودش با همان فرد مصاحبهای چالشی گرفت. نشریههای تخصصی در حوزه هماکنون مصاحبههای چالشی و تأثیرگذاری میگیرند که شاید از منظر بسیاری از خبرنگاران کار نشدنی باشد.
اما در مجموع این گونه نیست که به راحتی بتوانیم بزرگان حوزه را به نطق دربیاوریم. یکی دیگر از دلایل این است که حوزه با چه چیزی پاسخگو باشد؟ با چه ابزاری؟ رسانه درست حوزه است؟ سیاستگذاریها درست حوزه است؟ تبلیغات در دست حوزه است؟ صداوسیما در دست حوزه است؟
لزومی ندارد که حوزه برای پاسخگویی مدیریت این ابزارها و نهادهایی که گفتید را در دست داشته باشند.
نمیگویم اینها کاملاً در اختیار حوزه باشند بلکه منظور من این است که حوزه در این نهادها ضریب نفوذ داشته باشد.
این هنر حوزه را میرساند که بتواند رسانه و نهادهای مختلف را به خدمت بگیرد و یا از آنها برای اهدافش استفاده کند.
بله اما فراموش نکنید حوزه هم احتیاطهای خودش را در پاسخگویی دارد که گاهی درست است. گاهی برخی موضوعات که مطرح میشوند با کمی شیطنت رسانهای و تحریف جنجال ایجاد میکند به همین خاطر حوزه به شدت با احتیاط عمل میکند. اما با این حال اینگونه نیست که همه راهها بسته باشد. پاسخ گرفتن از حوزه باید از کانال خودش انجام شود. ما مرکز پاسخگویی داریم و دربها این قدرها هم بسته نیست؟ اما با ایدهآل فاصله دارد.
برخی موضوعات به قدری مهم هستند که باید مستقیم از سوی حوزه علمیه و یا دفتر مراجع اعلام شوند و منابع دیگر در جایگاهی نیستند که نظر علما را بیان کنند. مثلاً تعدادی از ناشران کمک آموزشی سال گذشته رفتند از مراجع برای مشق شب فتاوایی گرفتند. نظر مرجع موضوعی نیست که ناشر به ما بدهد. بلکه نظر علما را باید دفتر علما و مراجع اطلاعرسانی کنند. ممکن است ناشر در نظری که گرفته تحریف کند و یا به گونهای بیان کند که مفهوم آن تغییر کند. اما چنین موضوعی را ما فقط از ناشران دریافت کردیم و دفاتر مراجع جزئیاتی به ما ندادند. آیا همین موضوعات باعث آسیب و تحریف نمیشود؟
این که میفرمایید دیگران خودشان میآیند گزارش میدهند این کارها بدیهی است نمیتوان دهان همه را بست. شما میبینید که میگیرند سخنان یک عالم را تقطیع میکنند و برعلیه او هجمه سنگین درست میکنند. نمیتوان از یک عالم انتظار داشت که یک سازمان خبری مقتدر و منسجم داشته باشد و مراقب همه این حرفها باشند و یا جلوی افراد و رسانههای مغرض را بگیرد. گاهی برای فرار از این حواشی باید ناچاراً سکوت کرد.
بالاخره این شایعات و شبهات زیادی که علیه حوزه، چهرهها و علما بیان میشود را چه کسی باید پاسخ دهد؟
ما نهادهای پاسخگوی به شبهات داریم، مرکز ملی پاسخگویی و مرکز پاسخگویی به شبهات را داریم که کار ذاتی آنها این است که پاسخ دهند.
این مراکز به شبهات و شایعات درباره یک شخص یا فلان عالِم هم پاسخ میدهند؟
نه؛ کار ذاتی این نهادها پاسخگویی به شبهات و سؤالات دینی و موضوعات کلان حوزه است و اگر بخواهیم بگوییم آیا این پاسخها کافی است؟ باید بگویم نه قطعاً کافی نیست؟
اما هجمهها آن قدر نظاممند هدفمند و سیستمی است که ما به اندازه آنها سیستم، لجستیک و... نداریم اگر قرار است پاسخگوی کامل باشیم باید به زبانهای مختلف، ابزارهای مختلف داشته باشیم که نداریم.
شبهات و تهمتها با زبانهای مختلف بسیار زیاد است شاید طی ۱۰ سال اخیر اگر شبهات فقط درباره اسلام شیعی را سرچ کنید درمییابید که شاید تولید سؤال و شبهه در ۱۰ سال اخیر با تاریخ تشیع برابری کند.
ما خدمت یکی از بزرگان حوزه رسیده بودیم تا بابت سایتی که قصد داشتیم در همین زمینه راهاندازی کنیم راهنمایی بگیریم. وی گفت: شما یک سایت میخواهید بالا بیاورید، آیا میتوانید روزانه ۱۵ هزار سؤال را پاسخ دهید؟ شما باید حداقل ۱۵۰ پاسخگوی حرفهای داشته باشید، آیا این تعداد نیرو را دارید؟ گفتم نه، گفت پس این کار را نکنید.
گاهی ممکن است مردم یک سؤال یا یک شبهه را با چند استاد حوزه مطرح کنند و پاسخهای متفاوتی دریافت کنند. مثلاً در موضوع محاسبه خمس ممکن است شما به عالِمی مراجعه کنید یک نرخ برای شما تعیین کند و به عالِم دیگری مراجعه کنید نرخ دیگری بدهد و یا بسیار این سؤال در ذهن مردم وجود دارد که پول خمس کجا هزینه میشود؟ اما همین سؤالها هم پاسخ داده نمیشود.
این که باید پاسخ داده شود درست است، این که تولید محتوای علمی باید در حوزه انجام شود این هم صحیح است، اما این رسالت خود حوزه نیست که اینها را به دست مردم برسانند. این رسالت رسانهها است که این سؤالات را از مردم دریافت و با راههای مختلف که گاهی هم سختیهایی دارد پاسخ آن را احصا و به مردم برساند.
گاهی یک سؤال پاسخ دادنش راحت نیست، گاهی پاسخ به یک سؤال و شبهه به تحقیق، پژوهش و مطالعه طولانی نیاز دارد،گاهی شبهه درباره یک کتاب را باید صفحه به صفحهاش را پاسخ داد که بسیار زمانبر است. گاهی حجم سؤالات به قدری زیاد است که نمیتوان پاسخ داد. گاهی لزومی ندارد هر چیزی را پاسخ داد، گاهی برخی سؤالات نیاز به پاسخ ندارد.
ما به یک زنجیرهای برای دریافت سؤال و شبهه، کار علمی و تولید پاسخ به سؤال و انعکاس درست آن نیاز داریم که این زنجیره اکنون ناقص است و اما اینکه این زنجیره کجایش ایراد دارد و کم است این هم باید با کار کارشناسی مشخص شود.
گاهی رسانه نمیتواند و نباید پاسخگو باشد زیرا در دنبال پاسخ گرفتن از رسانه نیستند، بلکه میخواهند سؤال خود را مستقیم طرح و مستقیم پاسخ را دریافت کنند. حال همانطور که گفتید شاید نشود حجم زیاد سؤالات را پاسخ داد و ثانیاً شاید آن افرادی که پاسخگو هستند دانش لازم را نداشته باشند. اما این موضوعات باید حل شود زیرا مردم مشکلات را نمیدانند و آنچه در ذهن آنها میماند این است که سؤال و شبهه من پاسخ داده نشد.
بله، این موضوع صحیحی است. واقعاً گاهی امکان پاسخگویی به حجم بالای سؤالات نیست اما دلیل هم نمیشود که کار را کلاً رها کنیم. ما باید اولاً همین نیروهای اندک را به درستی آموزش دهیم که همین حداقلهایی هم که میتوانیم پاسخ دهیم را هم درست پاسخ دهیم و ثانیاً باید در ذائقه مخاطب کار کنیم. اگر رسانهها به استقبال از شبهات بروند، سؤالات کلیدی را شناسایی و پاسخ دهند. میتوانند به مرور این اثر را داشته باشند که مردم بسیاری از سؤالات را از رسانه دریافت کنند و دیگر نیازی به مراجعه نباشد. این مانده به ما و شمای رسانه که چقدر پای کار باشیم.
همانطور که یک بار دیگر هم گفته بودم به جز پاسخ به سؤالات و شبهات عمومی، بسیاری از سؤالات و ابهامها مربوط به داخل حوزه است؟ مثل موضوع حوزههای علمیه اشرافی و یا اینکه چرا حوزههای علمیه در سالهای اخیر مدرک محور شدهاند این موضوعی است که خیلی از علما هم به آن نقد دارند اما مسئولین حوزه به این گونه سؤالات پاسخی نمیدهند.
اینکه میگویم رسانه باید با ما همراه باشد به همین دلیل است گاهی خود خبرنگار باید به قدری آگاه باشد که به برخی سؤالات خودش پاسخ دهد. اما گاهی هم نباید دنبال این باشیم که حتماً فلان شخص پاسخ ما را بدهد و پاسخگویی را به نهاد حوزه واگذار کنیم. با همه مشکلاتی که در این گفتوگو مطرح شد اما گاهی هم ما آدرس را درست نمیرویم وگرنه همه سؤالات پاسخ دارد. مثلاً همین مدرکگرایی در حوزه که شما فرمودید باید بگویم اساساً در سیستم دانشگاهی مذهبی و کهن مثل الازهر و یا نظام طبقهبندی فارابی هم همین نظام طبقهبندی و مدرک دادن وجود داشته، اینکه در دانشگاهها دانشجو بورسیه میشود از همین شهریه حوزه گرفته شده است، درجهبندی از دیرباز در حوزه وجود داشته و این امری نیست که حوزه از دانشگاه کپی کرده باشد در حوزه مدرک دادن چیز جدیدی نیست در حوزه قدیم علما به طلاب اجازه میدادند که توانایی تدریس و یا تبلیغ را دارد اما آن زمان کسی آشکار نمیکرد که فلان مدرک و یا فلان اجازه را از فلان عالِم دارد. در واقع طلاب مقام علمی دیگران را بالاتر از خود میدانستند و تصور می شد که طبقهبندی و مدرکگرایی در حوزه وجود ندارد.
در پایان باید بگویم بزرگان حوزه و علما نسبت به پاسخگویی بسیار حساس هستند اما زنجیره پاسخگویی بروز نیست و حجم سؤالات و شبهات زیاد است و نقص زنجیره پاسخگویی در حوزه علمیه سبب شده مردم گمان کنند که سؤالات آنها پاسخ داده نمیشود./882/ 102/