هفت ماه عملیات فریب برای کشیدن و چکاندن ماشه
به گزارش خبرگزاري رسا، از همان ابتدا، یک ایراد منتقدان به برجام، همین مکانیسم شکایتی بود که وزارت خارجه به عنوان نقطه قوت و امتیاز یاد میکرد. اما متاسفانه در عمل دیدیم قادر به شکایت موثر نیستند و نگرانند که در صورت شکایت جدی، به ضرر خودش تمام شود و تحریمها به شکل اتوماتیک بازگردد.
در ایام بررسی برجام در کمیسیون ویژه مجلس، یکی از اصلیترین نقدهای منتقدین دلسوز این بود که طبق مکانیزم حل اختلاف توافق هستهای- بند 36 و 37- اگر آمریکا یا هر کشور دیگری به تعهداتش عمل نکند، ایران حتی نمیتواند نسبت به این مسئله شکایت کند چون نهایتا تحریمها علیه خود ایران برمیگردد اما تیم مذاکرهکننده هستهای این مسئله را رد میکرد و در تریبونهای مختلف با اعتماد به نفس کامل به تمجید از مکانیزم حل اختلاف موجود در برجام میپرداخت.
به عنوان نمونه میتوان به اظهارات عباس عراقچی اشاره کرد که در برنامه جهانآرا گفت: «در بند 36 اگر ادعا کنیم طرف مقابل نقض تعهدات کرده، مکانیسمی وجود دارد که کمیسیون مشترک را در سطح معاونین و در قدم بعدی در سطح وزرا فعال میکنیم و اگر قانع نشدیم دوباره برنامهمان را فعال میکنیم. به همین آسانی! در صورتی که طرف مقابل به تعهداتش عمل نکند، ناظر و مجری خودمان هستیم»
محمدجواد ظریف هم گفته بود: «من برخلاف خیلیهای دیگر اطمینان دارم که بحث بازگشتپذیری، بزرگترین تضمین اجرای برجام است. چرا که این بند با دیدگاه کاملاً بیاعتمادانه نوشته شده است. نکته جالب اینجاست که وزنه بازگشتپذیری به نفع ماست، چرا که بازگشتپذیری برجام برای ما فقط منوط به تصمیم خودمان است. اینکه میبینید برجام اجازه میدهد که ایران هر زمان که خواست میتواند به شرایط گذشته بازگردد اما طرف مقابل باید روندی را طی بکند تا به شرایط گذشته بازگردد به این دلیل است که طرف مقابل برای بازگرداندن آنچه سرمایه خود میدانست، یعنی تحریمها، نیاز به یک روند دارد. اما برای ما چنین روندی لازم نیست، ما کافی است تصمیم داخلی بگیریم و برگردیم به شرایط قبل. ایران در بازگشتپذیری برجام مزیت دارد و نه مشکل.»
اما گذشت زمان نشان داد که صحبتهای وزیر خارجه و معاونش کمترین شباهتی به واقعیت ندارد و تکرار افسانههای قدیمی است چراکه آمریکا نهتنها برجام را نقض و تحریمها را بیشتر کرد بلکه درنهایت بهراحتی آب خوردن هم از آن خارج شد!
غرب این پاشنه آشیل را میشناسد و به واسطه آن، چند ماه است تهدید میکند. اکنون بهجای اینکه ما شاکی بدعهدی آمریکا و اروپا باشیم، آنها طلبکاری میکنند. دولت آخرین بار و به عنوان گام پنجم کاهش تعهدات برجامی، صرفا یک کار نمادین کرد، بیآنکه عملا قدمی بردارد.
با این وجود، اروپا و آمریکا نگران تاثیر منفی عبرتهای برجام بر انتخابات ایران هستند. آنها همچنین شهادت مظلومانه سردار سلیمانی و حماسه باشکوه تشییع در کنار انتقام موشکی را تقویتکننده این روند میدانند و بنابراین، بیآنکه روند یکطرفه برجام را بههم بزنند، دست به ارعاب زدهاند.
اما این وسط، یک حقیقت تلخ وجود دارد. دولت، هفت هشت ماه اخیر را با خیال وساطت فرانسه و سپس ژاپن سپری کرد و عوام و خواص را سرگرم هیجانی دروغ کرد که کانال اینستکس به کجا میرسد، فرانسه برای بازگرداندن آمریکا به توافق چگونه عرق میریزد، ژاپن قرار است چه کاری بکند و یا سوئیس و عمان و پاکستان چه میکنند؟
این دوره دقیقا دورهای بود که آمریکا (فروردین ماه) سپاه پاسداران را تروریستی اعلام کرد و در فهرست تحریمها گذاشت؛ و سپس، در دی ماه، ماشه ترور سردار حاج قاسم سلیمانی را چکاند. آمریکاییها میگویند هفت ماه زمان برای این کار صرف کردند. و دیدیم که هر سه دولت اروپایی، تمامقد از این جنایت تروریستی حمایت کردند.
آمریکا و صهیونیستها گفتند در همین چند هفته گذشته دنبال ترور سردار حاجیزاده و عبدالرضا شهلایی هم بودهاند که نافرجام مانده است.
در همین دوره، دولت و برخی رسانهها در حال بزک FATF بودند و حال آنکه غرب در تدارک اقدام تروریستی بود. تلقی یا تلقین دولت و وزارت خارجه در این دوره، مصداق همان است که حافظ گفت «شیوه چشمش فریب جنگ داشت- خود غلط کردیم و صلح انگاشتیم.»
آیا زمان آن نرسیده تا کمیتهای قضایی- امنیتی به بررسی ابعاد و خسارات این خطای بزرگ انسانی بپردازد؟ چرا همزمان با رویکرد ستیزهجویانه دشمن، بهجای آمادهسازی کشور، آدرس گمراهکننده «صلح و سازش» به مردم داده میشد؟/1360/