دوازدهم فروردین چرا مهم است؟
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مردم ایران، تقریباً همه مردم ایران رأی دادند که نظام سیاسی آنها جمهوری اسلامی باشد، مثل برخی از کشورها که اسم نظام سیاسیشان جمهوری اسلامی بود و هست. خوب کجای این مسئله مهم است؟
اهمیت این مطلب زمانی روشن میشود که نگاهی به تاریخ ایران از آغاز تا ۱۲ فروردین ماه داشته باشیم. چهار نکته در این تاریخ دو هزارو چند صد ساله جلب نظر میکند؛ ۱. همه سلسلههایی که در ایران حکمرانی میکردند، به ضرب شمشیر به قدرت رسیدهاند.
۲. هر سلسلهای که در ایران به قدرت رسیده، اسم ایل خودش را به نظام سیاسی کشور اطلاق کرده.
۳. سلسله پهلوی در این تاریخ یک استثناست. آنها نه با شمشیر به قدرت رسیدهاند و نه اسم قبیله خودشان را به نظام سیاسی کشور اطلاق کردهاند، چون اصلاً سلسلهای نداشتهاند. اسم عاریتی پهلوی را هم کس دیگری برای آنها پیدا کرده بود.
۴. مردم در تمام این مدت هیچ کاره بودند. باید بله قربان میگفتند، مالیات میدادند و دعا به جان قبله عالم و اعلی حضرت و شاهنشاه و ظل الله میکردند.
انقلاب اسلامی دو قدرت شرق و غرب را کنار زد
دین در دنیا به حاشیه رانده شده و کاملاً منزوی بود. دو ابرقدرت در جهان آقایی میکردند که هر دو ضد دین بودند و برای دین در اداره جهان نقشی قائل نبودند.
در روز دوازده فروردین هم مردم در ایران ایفای نقش کردند و هم دین پا به عرصه قدرت و اداره جهان گذاشت اما نه به همین راحتی. انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن متولد شده بود و پنجاه روز بعد، نوبت تولد نظام اسلامی بود.
برخی به امام خمینی میگفتند که اصلاً نیازی به رأیگیری نیست، هرچه شما بگویید، پذیرفته است. امام نپذیرفت و قرار بر برگزاری همهپرسی شد و بازار پیشنهادات داغ داغ. برخی میگفتند جمهوری اسلامی پارادوکس است و اصلاً بین مردم و اسلام نمیشود آشتی برقرار کرد. برخی میگفتند جمهوری دموکراتیک مناسب است. گروهی معتقد بودند جمهوری دموکراتیک خلق ایران، تعدادی جمهوری دموکراتیک اسلامی، عدهای جمهوری ایران، لجنهای جمهوری دموکراتیک ایران و بعضی حکومت جمهوری، افرادی اندک هم حکومت اسلامی را پیشنهاد میدادند.
سازگاری جمهوری و دموکراسی
از منظر اکثر اینان جمهوری با دموکراتیک سازگار بود و تناقضی نداشت حتی با دموکراتیک اسلامی هم سازگار بود، اما فقط با اسلام مشکل داشت و وقتی کنار اسلامی قرار میگرفت، تناقض و تضاد مثل آتشفشان از آن فوران میکرد.
امام خمینی به عنوان استاد فلسفه و منطق و کسی که بیش از بیست سال به تدریس حکمت متعالیه اشتغال داشت، پارادوکس جمهوری و اسلامی را اینگونه توضیح داد که جمهور یعنی مردم و اسلام هم یعنی قانون و جمهوری اسلامی یعنی نظامی که مردم در آن تابع قانون اسلام هستند.
امام خمینی نظرشان این بود که مردم رأی بدهند. پیشنهاد شد که انتخابات به صورت بله و خیر نباشد و مردم از میان گزینه «جمهوری اسلامی» و یک گزینه دیگر که دموکراتیک داشته باشد، یکی را انتخاب کنند. این پیشنهاد پذیرفته نشد.
سؤال رفراندوم طراحی شد: «تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی که قانون اساسی آن از تصویب ملت خواهد گذشت، آری یا نه؟» عدهای این اشکال را مطرح کردند که با این پرسش ما را در مقابل دو گزینه «جمهوری اسلامی» و «رژیم سابق» قرار دادهاید و رأی منفی به جمهوری اسلامی یعنی طرفداری از رژیم سابق.
سختیهای رفراندوم سال پنجاه و هشت
معلوم میشود که برگزاری این رفراندوم به این راحتیها هم نبوده است. پاسخ امام این بود که رأی نه به این معناست که جمهوری اسلامی را نمیخواهید و هر یک از گزینههای رژیم سلطنتی، جمهوری مطلق، جمهوری دموکراتیک و مانند آن را بنویسید.
در رژیم سابق تغییر نظام سیاسی با کودتا و سرنیزه انجام شد و اکنون با رأی مردم. از اینجا قدرت جدیدی در ایران پدید آمد. قدرتی که به مردم مسلمان اتکا دارد. قدرتی که از یک منظر ملی و ایرانی است و از طرف دیگر اسلامی و الهی. قدرتی که منافع اسلام را بر منافع ملی ترجیح میدهد و از اینجا این قدرت نه با شرق سرسازگاری دارد و نه با غرب. قدرتی که استکبار دشمن اصلی اوست و از این رو حامی همه مسلمانان و مستضعفان است و کشور خویش را وطن دوم همه آزادی خواهان جهان میداند.
به این ترتیب، ۱۲ فروردین، روز عید ملت ایران شد. روزی که جهانیان شکوفههای قدرت متعالی ایرانیان را به چشم دیدند. روزی که مردم ایران، علاقه خود را به اسلام و نظام سیاسی برآمده از اسلام نشان دادند؛ به حبل الله چنگ زدند و با افتخار به دنیا اعلام کردند، دیندار و مذهبی هستند و آگاهانه و آزادانه به جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، رأی دادند. شاید نیازی هم به رأیگیری نبود، اما چه خوب که تعیین نوع نظام سیاسی در ایران برای اولین بار در جهان به دست مردم سپرده شد و مردم هم چه خوب انتخاب کردند. /882/ 703/
رضا لک زایی، پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی العالمیه