آتش به اختیار؛ راهبردی برای مقابله با جریان نفوذ
اشاره: اولویت برخی مدیران ارشد در مناسبتهای فرهنگی با اولویتی که مدیران عملیاتی و میدانی دنبال میکنند متفاوت است؛ چراکه مدیران عملیاتی سطح برخورد بیشتری را با بدنۀ مردم دارند و ممکن است مدیران میانی نقش ارتباطاتی خوبی را ایفا نکنند و این اشکال منجر به عدم شناخت دقیق مدیران ارشد از اتفاقات اصلی و در نهایت به صدور فرمان «آتش به اختیار» گردد.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر ابوالفضل حسنی، عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی به شیوههای نفوذ دشمن در دستگاههای فرهنگی و اهمیت و جایگاه اولویتبندی در آن دستگاهها که منجر به صدور فرمان آتش به اختیار میشود پرداخت. متن زیر بخش دوم از گفتوگو است که تقدیم مخاطبین محترم میشود.
رسا ـ شیوههای نفوذ و تهاجم دشمن به دستگاههای فرهنگی به چه شکل است؟
مسؤولان از مبانی، اهداف و اصول فاصله گرفتهاند
متأسفانه باید بگویم که برخی مسؤولان ما از این مبانی، اهداف و اصول فاصله گرفتهاند. بعضی از آنها به صراحت گفتند که ما سی سال احساسی برخورد کردهایم و امروز روز تعامل با دنیا است! شما از این جمله چه میفهمید؟ یعنی انقلاب در ۲۲ بهمن تمام شد و ما دست از شعارهای انقلابی برداریم و بهسوی تعامل دنیا برویم. البته این حرف یک ظاهر و یک باطنی دارد؛ ظاهر این حرف ممکن است، قدری فریبنده باشد، ولی باطن حرف آن است که ما دست از رسالتها و اصول و ارزشهایی که به خاطر آن خون دادیم، برداریم.
استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی یکی از شعارهای اساسی مردم ما در انقلاب است؛ یعنی میخواهیم مستقل باشیم و جمهوری اسلامی داشته باشیم. دشمنان انقلاب اسلامی دقیقا میگویند شما نباید اینها را داشته باشید. شما وقتی دست از شعار بردارید؛ احساسات را کنار بگذارید و انقلابیگری را کنار بگذارید یعنی تسلیم دشمن شذید؛ چراکه ما دشمنانی داریم که نه اسلام، نه آزادی و نه استقلال ما را میخواهند.
مقام معظم رهبری فرمودند ما در جنگ سیم خاردار وارد میکردیم؛ آزادی بیان نداشتیم؛ کسی اگر حرفی میزد سر و کارش با ساواک و سیاهچالههای رژیم پهلوی بود؛ از اسلام هم که خبری نبود؛ این دشمن یکی از دروازههای نفوذش این است که کاری کند تا مسؤولان ما دست از آن مبانی، اهداف و اصول بردارند.
شبکه ملی اطلاعات سدی در برابر نفوذ دشمن
دومین راه نفوذ از طریق ایجاد شبکههای اجتماعی به صورت گسترده در فضای حقیقی و مجازی است. دشمن از طریق این شبکههای اجتماعی به شبکههای تصمیمسازی و تصمیمگیری ورود کردهاند. راه مقابله با آن شیوه نیز این است که ما شبکههای ملی را تقویت و گسترش بدهیم. اما شما میبینید متأسفانه مسؤولان ما بهجای اینکه شبکۀ ملی اطلاعات را تقویت کنند و توسعه بدهند، خودشان به همان شبکههای اجتماعی دامن میزنند؛ در حالی که دشمن این شبکه را برای استحالۀ فرهنگی ما ایجاد کرده است.
سومین راه و شیوۀ نفوذ، خوشبینی به دشمن و اعتماد به آنها است. چهارمین شیوۀ نفوذ بزرگنمایی دشمن و کوچک نمایی جبهۀ خودی است. این که ما دشمن را بزرگ جلوه بدهیم و جبهه مقاومت و جبهه خودی را خیلی ناچیز و حقیر به نظر بیاوریم.
مسؤولانی که در دام نفوذ افتادهاند
وقتی یکی از مسؤولان ما میگوید آمریکا با یک بمب میتواند سیستمهای دفاعی ما را از کار بیندازد. یا مسؤول دیگری که میگوید آمریکا کدخداست و باید برویم مشکلات را با او حل کنیم. اگر این نگاه باشد دشمن را به این میزان شما بزرگ به حساب بیاورید و ظرفیتها و پتانسیلهای داخلی را نبینید این در واقع نوعی گرفتار شدن مسؤولان ما در دام نفوذ دشمن است.
این که ما برخی عوامل را بزرگ جلوه بدهیم که آن اندازه خطرساز نیستند یا در مقابل برخی از عوامل و تهدیداتی که بسیار بزرگ هستند را کوچک جلوه دهیم موجب اختلال در دستگاه محاسباتی میشود؛ زیرا بر اساس آن اطلاعات هدفگذاری میکنند و همه آنها منجر به مشکلات و معضلاتی میشود که امروز در جامعه میبینید.
بزک کردن و سادهانگاری دو شیوۀ نفوذ دشمن
پنجمین شیوۀ نفوذ بزک کردن چهرۀ دشمنان بهویژه آمریکا است تا مردم آمریکا را از نظر روانی بپذیرند. ششمین شیوۀ تهاجم، سادهانگاری است؛ یعنی مسؤولان افرادی سادهانگار باشند. معمولاً افرادی که سادهانگار هستند، چون خودشان خوب و ساده هستند و پیچیده نیستند فکر میکنند همه مثل خودشان خوب هستند و پیچیدگی خاصی ندارند در حالی که دشمن آن طوری نیست.
قرآن هم اشاره زیبایی در این مورد دارد و میفرماید: «هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا یُحِبُّونَکُمْ؛ هان شما همانهایی هستید که از روی سادگی دشمنان را دوست میدارید و آنها یقیناً شما را دوست ندارند. [۱]» هفتمین راه و شیوۀ نفوذ ایجاد رعب و وحشت در مسؤولان است.
قرآن کریم در اینجا نیز میفرماید: «فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ؛ بعضیهایی که در دلشان مشکل و گرفتاری دارند برای طرح دوستی و مذاکره با دشمن سرعت میگیرند و میگویند میترسیم گزندی از آنها به ما برسد. [۲]» قطعاً این رعب و وحشتی که در دل یک مسؤول وجود دارد اجازه تصمیم و خط مشی گذاری درستی را در حوزههای فرهنگ، اقتصاد، سیاست و اجتماع نمیدهد.
هشتمین راه؛ تفرقه بنداز و حکومت کن
هشتمین مورد نیز ایجاد اختلاف است که این همان نظریۀ معروف تفرقه بینداز و حکومت کن، یکی از راههای نفوذ است. شبهه افکنی نهمین راه نفوذ میباشد که با بهره گیری از متشابهات زمینه و بستر تضعیف محکمات را فراهم میکند. میروند مسؤولانی را که ضعف دارند را بزرگ میکنند تا مردم خیال کنند همه مسؤولان نظام اسلامی مثل همینها هستند و همه در مسیر خلاف و غلط حرکت میکنند.
دهمین راه، نفوذ از طریق بهرهگیری از نقاط ضعف است. نقاط ضعفی که مسؤولان ما دارند را شناسایی میکنند و از همین طریق در آنها نفوذ میکنند. یازدهم، بهرهگیری از شایعهسازی و شایعهپراکنی؛ دوازدهم، سپردن و واگذاری پستهای کلیدی به جریان نفوذ و افراد نااهل و ناشایست میباشد.
سیزدهم، تمرکز بر روی برخی از چهرههای نظام و ایجاد استحالۀ فرهنگی است. موردهایی داشتهایم که بر روی برخی از مسؤولان کارهایی انجام شده، اما آنها خودشان متوجه نشدهاند و به صورت نامحسوس و غیرمستقیم کتابها و منابعی در اختیارشان گذاشتهاند و حتی مشاورههایی به آنها دادهاند تا به تدریج فکر آنها را عوض کردهاند.
یکی از راههای نفوذ استفادۀ ابزاری از زنان جهت نفوذ در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری است. دشمن از زنان بهعنوان ابزاری برای تغییر در تصمیمات و تصمیمگیریها استفاده میکند. آخرین مورد نیز جهالت و غفلت مسؤولان است که یکی از شیوههای دیگر نفوذ دشمن است.
راه مقابله با جریان نفوذ
حالا اگر بخواهیم با این جریان نفوذ مقابله کنیم، مهمترین راهبرد و استراتژی آن است که ما مصونیت فرهنگی را در جامعه ایجاد کنیم. منظور از مصونیتسازی فرهنگی این است که اگر مسؤولان خودشان اقدام کردند که هیچ اما اگر خودشان اقدام نکردند نوبت به اجرای دستور «آتش به اختیار» حضرت آقا میرسد و آن این است که مبانی عقیدتی و بنیههای عقیدتی، اخلاقی و سیاسی در جامعه اول در خود مسؤولان و بعد در آحاد افراد جامعه تقویت شود.
بزرگترین مشکل در تأثیرپذیری از نفوذ، ضعف بنیههای عقیدتی، سیاسی و اخلاقی است. اگر این مبانی فکری، معرفتی، اخلاقی و سیاسی تقویت شد، مسؤول و مردم ما نفوذ ناپذیر میشوند. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ؛ شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل و اعتماد میکنند تسلط نخواهد بود.[۳]»
دومین راهبرد نیز بازگشت به باورها و ارزشهای اصیل اسلام و تکیه بر اسلام ناب محمدی است که امام راحل مطرح فرمودند. حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی. حرکت و تبعیت محض از خط امام و فرمانهای رهبر معظم انقلاب است. اگر بخواهیم در مقابل نفوذ واکسینه بشویم راهش اینهاست./882/گ404/ف
خبرنگار: محمدحسین کتابی
- آل عمران 119
- مائده 52
- نحل 99
این حرفها را ما حزباللهی ها درک میکنیم و وضع ما هم بد هست و مجلس و قوه قضائیه باید هرچه زودتر فکری برای درمان این فساد و رکود اقتصادی بکند