در پاسخ به شبهات عبدالکریم سروش(۱)
شبهه کرونا و علم امامان معصوم
معاون مؤسسه امام هادی(ع) بیان داشت: این سؤال مطرح بوده و هست که اگر خداوند علم، قدرت و رحمت کامل دارد، چرا شرور وجود دارد و چرا جلو آنها را نمیگیرد؟
به گزارش خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، به طور معمول امور مختلفی از جمله حوادث اجتماعی و حتی بروز و ظهور حوادث و بلایای طبیعی سبب طرح یا جدیتر شدن مباحثی درباره دیدگاه دین در مورد این گونه حوادث میشود، امروزه ظهور ویروس منحوس کرونا با توجه به گسترش و آثار مخرب آن، به طور فزایندهای مبدأ مباحث و شبهاتی شده که برخی از آن برای فهم دقیقتر دین و برخی به عنوان اهرمی برای پیادهکردن اغراض دینستیزانه خود استفاده میکنند.
مباحث مربوط به رابطه دین با بلایایی مثل کرونا از قدیم با عنوان بحث شرور و رابطه آن با دین مورد بررسی بوده است؛ تنها مصادیق آن در زمانهای مختلف تغییر کرده است، زمانی سیل و زلزله و فقر بوده و اکنون بحث بیماری کرونا است.
شبهاتی که علیه دین در این گونه موضوعات مطرح میشود، گاه از سوی مردم القاء میشوند که نوعا با دغدغه پرسشگری و با نیت رسیدن به حق بیان میشود؛ اما گاه از سوی اندیشمندان سکولار یا جریانهای مخالف شیعه است که قصد دارند از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند و ایمان مردم را نشانه رفتهاند.
شبهاتی که امروزه در بحث کرونا، در فضاهای مختلف رسانهای تکرار میشود، ریشههای مختلفی دارند: مانند قلمرو علم معصومان علیهم السلام، معنای متبرک و مقدس بودن حرمهای اهلبیت علیهم السلام، ولایت تکوینی اهلبیت علیهم السلام، رابطه اسباب ظاهری با اسباب فراطبیعی و جایگاه و ماهیت توسل، آگاهی از دیدگاه دین در مورد این مبانی میتواند بسیار به حل شبهات مربوط به کرونا کمک کند.
حجت الاسلام سید علی هاشمی، معاون موسسه پژوهشی و تولید محتوای امام هادی علیه السلام در مقام پاسخ به مهمترین شبهات در قضیه کرونا برآمده که در ادامه، بخش نخست این یادداشت که پیرامون شبهات کرونا و علم معصومین(ع) است را مشاهده میفرمائید.
مقدمه: کرونا و مسأله شرور
از قدیم بحث علل وجود شر در جهان مطرح بوده است که کرونا یکی از مصادیق آن است؛ البته آنجا این سؤال مطرح بوده و هست که اگر خداوند علم، قدرت و رحمت کامل دارد، چرا شرور در جهان وجود دارد و چرا جلوی آنها را نمیگیرد؟
در آنجا شرور را به دو قسم طبیعی و اخلاقی تقسم میکنند:
شرور طبیعی؛ شروری است که نتایج و آثار آفات، بلایا، رنجها و آلام طبیعی هستند؛ یعنی بلایایی که از طرف طبیعت بر انسان عارض میشوند؛ بلایایی همچون زلزله، سیل، مرضهای کشنده، مرگ، فقر و مانند آنها که از خارج، انسان را مورد تهدید قرار میدهند.
شرور اخلاقی؛ شروری که از طرف انسان به طور اختیاری رخ میدهند؛ یعنی همان افعال ناشایست و معاصی که از انسانها صادر میشوند؛ همچون ظلم، خیانت، دزدی، تکبّر، آدمکشی و هزاران عمل غیر اخلاقی دیگر.
علل شرور
شرور طبیعی نسبی است و طبق قواعد عالم ماده است. اگر عالم ماده برقرار است، نمیتوان توقع داشت که این شرور نباشد؛ نمیتوان انتظار داشت که آتشفشان، به دلیل این که ما در دامنه آن زندگی میکنیم، آتشفشانی نکند؛ نمیتوان توقع داشت که محیط آلوده، موجب رشد میکروبها نشود و... بنابراین انسان باید با توجه به این قوانین خداوند در طبیعیت، خود را با آنها هماهنگ کند.
اما شرور اخلاقی ناشی از اختیار انسان است، اگر خدا بخواهد جلوی انسان را بگیرد، امتحان و کمال شایسته او تحقق پیدا نمیکند، رشدی که از طریق اختیار و وجود این ابتلائات به دست میآید، خیلی بیشتر از جهان پاستوریزهای است که هیچ کسی حق ندارد کار خلاف کند و اگر کاری انجام داد، بلافاصله تنبیه شود.
رشد بیشتر در این است که انسان بتواند نمرود یا ابراهیم(ع) شود؛ فرعون یا موسی(ع) شود و خودش انتخاب کند و کسی جلوی او را نگیرد، شرور اخلاقی بر ایجاد شرور طبیعی هم دخالت دارند؛ ظلم و گناهانی فردی و اجتماعی، ویرانی، فقر و مشکلات فردی و اجتماعی را هم به دنبال دارد: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس»؛ بنابراین به طور خلاصه، شرور موجود در عالم با علم و قدرت و رحمت خداوند تعارض ندارد؛ بلکه مطابق حکمت و رحمت خداوند است.
البته خداوند شرور اخلاقی را اراده نکرده است و بشر را از آن نهی کرده است، ولی، چون مختار بودن انسان راه رشد و کمال او است، قدرت آن را در اختیار بشر قرار داده است؛ مانند پدری که پولی را در اختیار فرزندش گذاشته و به او تذکر میدهد که از تو میخواهم از آن در راه درست استفاده کنی و البته میتوانی از آن در مسیر تباهی خودت استفاده کنی، ولی من با آن مخالفم و در این صورت تو را مجازات خواهم کرد؛ در این فرض، عواقب استفاده درست یا نادرست از آن پول بر عهده خود فرزند است نه پدر او.
این مسأله گسترده و ابعاد و پاسخهای مختلفی دارد که باید در جای خود بیشتر توضیح داده شود؛ اما اینجا به تناسب شرایط امروزی، رابطه یکی از مصادیق شر، یعنی کرونا را با خلفای خداوند در زمین یعنی معصومان علیهم السلام بحث میکنیم و آن را با مباحثی مثل علم و قدرت و رحمت معصومان علیهم السلام، تقدس حرمهای آنان و توسل به ایشان میسنجیم.
ناگفته نماند این بحث را با این نگاه که کرونا پدیدهای طبیعی است دنبال میکنیم، نه به عنوان یک بیماری تولید شده توسط برخی انسانهای شرور و با مقاصد خاص، با وجود این بسیاری از مباحث این دو دیدگاه مشترک است؛ هرچند در دیدگاه اول، جزء شرور طبیعی و در نگاه دوم از شرور اخلاقی به شمار میآید که در برخی موارد، مباحث متمایزی دارند. مخاطب ما در این مباحث، اقشار متدین و مسلمانی است که اعتبار قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهم السلام را پذیرفتهاند، پاسخ افراد بیدین یا پیروان ادیان یا مذاهب دیگر به ادبیات و روش استدلالی دیگری نیازمند است.
کرونا و علم معصومان
چنان که گفته شد، شبهات مربوط به کرونا، ریشههای مختلفی دارد، بررسی این مبانی را در قالب پرسش و پاسخهایی تقدیم میکنم تا اشکالات به طور روشنتر طرح و پاسخ داده شوند، یکی از مبانی شبهات کرونا این است که کسانی که از دنیا رفتهاند، از حوال ما آگاه نیستند؛ بنابراین نباید توقع داشت که امامان معصوم یا امامزادگان محترم، از احوال ما خبردار باشند تا بتوانند بیماری ما را شفا دهند.
سؤال: آیا کسانی که از دنیا رفتهاند از احوال ما آگاهند؟
عبدالکریم سروش معتقد است «هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام باشند خواه خواهر امام، خواه برادر امام، صدای زائران را میشنوند و به آنها پاسخ میدهند یا اساسا قدرت برآوردن حاجات آنها را دارند؛ آنان در زمان حیات خود برای درمان دردهایشان به طبّ زمانه و طبیبان دوران مراجعه میکردند».(۱)
پاسخ: اولا مرگ به معنای فنا و نابودی نیست؛ انتقال به جهان دیگر است؛ کسانی که با اسلام ـ هرچند با طور اجمالی ـ آشنا هستند تردیدی ندارد که یکی از تعالیم اصلی آن این است که مرگ به معنای فنا و نابودی نیست و انسان به هنگام مرگ از این جهان به جهان دیگری منتقل میشود، دهها آیه و روایات و دلیل عقلی در کتابهای کلامی ما در این مورد بیان شده است؛ پس کسی که مسلمان است، در این زمینه تردیدی ندارد.
ثانیا، ارتباط آنان با این عالم قطع نشده و فی الجمله ـ به تناسب افراد ـ با جهان مرتبط و بر آن اثرگذارند، این مطلب نیز مورد اجماع شیعه و اهلسنت است و جز وهابیان و برخی روشنفکر نماهای متأثر از وهابیان آن را انکار نمیکنند؛ آیات و روایات بر این مطلب تأکید دارد.
به عنوان نمونه برخی به مواردی اشاره میشود: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ؛ فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ». (۲) (اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند؛ آنها بهخاطر نعمتهاى فراوانى که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحال هستند؛ و به خاطر کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند [مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقت هستند که نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند؛ و (میبینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند.
این آیه کریمه به صراحت از زندگی شهدا و حتی آگاهی آنان نسبت به حال دوستانشان که هنوز به آنها ملحق نشدهاند، خبر میدهد، با این که این آیه درباره شهدا است؛ اما اختصاص به آنان را بیان نمیکند؛ روایات متعدد دیگری این عمومیت را میرساند، از جمله آن که در روایت معروفی که منابع اهلسنت نیز آن را نقل کردهاند، آمده است که پیامبر اکرم(ص) پس از جنگ بدر با کشتههای مشرکان سخن گفتند؛ برخی از اصحاب از این کار تعجب کردند و عرض کرد که آیا آنان سخنان شما را میشنوند؟ پیامبر به آنان فرمود: «شما از آنان شنواتر نیستید!».
روایتی از امام صادق (ع) همین عمومیت را بیان کرده است: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یُحِبُّ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یَکْرَهُ وَ إِنَّ الْکَافِرَ لَیَزُورُ أَهْلَهُ فَیَرَى مَا یَکْرَهُ وَ یُسْتَرُ عَنْهُ مَا یُحِبُّ قَالَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ کُلَّ جُمْعَةٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَزُورُ عَلَى قَدْرِ عَمَلِهِ؛ مومن نزدیکان خود را [پس از مرگ]دیدار مى کند. [در این دیدار]آن چه را که دوست مى دارد، مى بیند و آن چه که ناخوش مى دارد از وى پنهان مى شود. کافر هم با نزدیکان خود دیدار مى کند؛ ولى آنچه را ناخوش دارد مى بیند و آنچه را دوست مى دارد از وى پنهان داشته مى شود. برخى در هر جمعه و بعضى به اندازه عمل خود، با آنان دیدار مى کنند». (۴)
اسحاق بن عمار از امام کاظم (ع) نیز درباره دیدار از دنیا رفتگان با بازماندگانشان سؤال کرده است: «پرسیدم: آیا فردی که از دنیا رفته با خاندان خود دیدار میکند؟ فرمود: بله، گفتم: در چه زمانی؟ فرمود: در جمعه و در ماه و سال به تناسب منزلت و جایگاهش». (۵)
این گونه روایات کم نیستند، در روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: «(هنگام زیارت اهل قبور) آنان با شما انس میگیرند، وقتی از نزد آنان میروید، گرفتار تنهایی و پریشانی میشوند». (۶)
وقتی چنین ارتباطی برای افراد عادی مهیا است، برای معصومان (ع) که حجتهای خداوند هستند، به طریق اولی از احوال زیارت کنندگانشان آگاهند، روایات نشان میدهد که هیچ خبری حتی بعد از رحلت یا شهادتشان از آنان مخفی نیست.
جناب زراره بن اعین، نقل کرده که به امام باقر (ع) عرض کردم: «آیا بر علم شما چیزی افزوده میشود که پیامبر (ص) آن را نداند؟ فرمود: اگر چنین چیزی باشد، ابتدا (در عالم برزخ) به پیامبر (ص) عرضه میشود و سپس به یکایک امامان (گذشته) تا به ما ختم میشود». (۷ ـ ۸)
پی نوشت:
۱/ مراجعه شود به: گفتگو با عبدالکریم سروش؛ («خدا» به هر دردی نمیخورد)
۲/ آل عمران: ۱۶۹ ـ ۱۷۱
۱/ مراجعه شود به: گفتگو با عبدالکریم سروش؛ («خدا» به هر دردی نمیخورد)
۲/ آل عمران: ۱۶۹ ـ ۱۷۱
۳/ صحیح البخاری، ج۲، ص: ۴۲۰؛ صحیح مسلم، ج۴، ص: ۲۲۰۳.
۴/ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۳، ص ۲۳۰، ح۱.
۵/ همان، ح۳.
۶/ همان، ج۳، ص ۲۲۸.
۷/ همان، ج۱، ص ۲۵۵، ح۳.
۸/ همان؛ و ر. ک: بصائرالدرجات، ص۳۹۲، باب ما تزاد الأئمة و یعرض على کل من کان قبلهم من الأئمة رسول الله و من دونه من الأئمة علیهم السلام.
۴/ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج۳، ص ۲۳۰، ح۱.
۵/ همان، ح۳.
۶/ همان، ج۳، ص ۲۲۸.
۷/ همان، ج۱، ص ۲۵۵، ح۳.
۸/ همان؛ و ر. ک: بصائرالدرجات، ص۳۹۲، باب ما تزاد الأئمة و یعرض على کل من کان قبلهم من الأئمة رسول الله و من دونه من الأئمة علیهم السلام.
/ی702/ف
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
از نشانه های منافق اینست که به بعضی از آیات و دستورات ایمان می آورد و قبول دارد و بعضی دیگر را قبول ندارد
پاسخ