گزارش؛
از معرفی نخستین شهید روحانی دفاع مقدس تا خاطرات روحانیون رزمنده
مازندران - با شنیدن سوت نخستین خمپاره های ارتش بعث عراق، فرمان دفاع صادر شد، صف های مقاومت یکی پس از دیگری قد می کشید و فصلی نو در تقویم جمهوری اسلامی ایران رقم خورد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران، با شنیدن سوت نخستین خمپاره های ارتش بعث عراق در مرز شلمچه، شعله های کینه دامن ایران اسلامی را چنگ میزد، به امید خاکسترکردن این درخت نوپا، خاکستر کردنی به مدت ۴۸ ساعت، صدام حتی جایگاه دیدن سان نظامی در میدان آزادی تهران را در ذهنش جانمایی کرده بود، دست های پشت پرده، چنان شانه هایش را به گرمی فشرده بودند که باورش نمیشد، این رویای شیرین وارونه تعبیر شود، او و صاحبان دست های پشت پرده، یا نمیدانستند و یا فراموش کردند؛ حضرت روح الله با قاطعیت فرموده بودند: سربازان من در گهواره هستند، این سربازان پاک طینت روز ها و شب ها را سپری میکردند، چون سرو قد میکشیدند برای ایستادن در غبار.
حالا وقت ایستادن در غبارفتنه بعثی ها، با عقبه اروپایی، آمریکایی بود، ایستادنی به سختی آهن. فرمان دفاع صادر شد، صف های مقاومت یکی پس از دیگری قد می کشید و فصلی نو در تقویم جمهوری اسلامی ایران رقم خورد با نام دفاع مقدس، دفاعی که بوی بهشت را در میان آتش گلوله و خمپاره میشد استشمام کرد با عاقبتی به رنگ خون.
شهید سلیمانی فرد نخستین شهید روحانی دفاع مقدس بود
حالا وقت ایستادن در غبارفتنه بعثی ها، با عقبه اروپایی، آمریکایی بود، ایستادنی به سختی آهن. فرمان دفاع صادر شد، صف های مقاومت یکی پس از دیگری قد می کشید و فصلی نو در تقویم جمهوری اسلامی ایران رقم خورد با نام دفاع مقدس، دفاعی که بوی بهشت را در میان آتش گلوله و خمپاره میشد استشمام کرد با عاقبتی به رنگ خون.
شهید سلیمانی فرد نخستین شهید روحانی دفاع مقدس بود
سردار عبدالله ملکی، مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران با اشاره به نقش روحانیت در دفاع مقدس گفت: در سال 59 وقتی عراق حمله را به ایران آغاز کرد، حضور بینظیر اقشار مردم را در کنار نیروهای نظامی اعم از ارتش، سپاه و نیروی انتظامی را شاهد بودیم، چه به صورت کمک های مالی و چه حضور فیزیکی و رزمی، و روحانیت در صف اول مردم به عنوان عامل هدایتگر نقش آفرینی میکردند، علاوه بر امر تبلیغ و روشنگری در حوزه رزمی نیز فعال بودند.
ملکی در بیان اهمیت جایگاه معنوی، تبلیغی روحانیان در دفاع مقدس اظهار داشت: با توجه به شرایط سخت و ویژه جنگ تحمیلی که جنگ نفربا تانک و گاهاً نفر با هواپیمای جنگنده میشد؛ تغذیه معنوی رزمندگان برای رسیدن به یقین جهت پایمردی و استقامت افزون در مقابل دشمن تا دندان مسلح اهمیتی دو چندان داشت و روحانیت معزز در همه مناطق، از مساجد گرفته تا خط مقدم، به صورت سنگربه سنگر این مهم را محقق ساختند.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران افزود: در بعد رزمی هم روحانیان ممتاز بودند و در رده های مختلف مانند جانشین لشگر، فرمانده گردان و فرمانده گروهان حضور داشته و اثرگذار بودند.
سردار ملکی ادامه داد: در لشکر ۲۵کربلا، گردانی داشتیم به نام گردان ویژه فاتحین که یکدست روحانی بودند، و این گردان ویژه بواسطه عملکرد رزمی موثر الگویی شد برای دیگر لشکرها تا آن ها نیز گردان ویژه رزمی روحانی را تشکیل دهند و ثمره این الگوپذیری امروز در قالب تیپ امام جعفر صادق علیه السلام در قم دیده میشود.
وی ادامه داد: با توجه به همین ویژگی آمار چهار هزار شهید روحانی در تاریخ دفاع مقدس ثبت شد که نسبت به جمعیت، این قشر بیشترین تعداد شهدا را به خود اختصاص داده است.
سردار ملکی در ادامه خاطرنشان کرد: افتخار ما این است که بگوییم، نخستین شهید روحانی دفاع مقدس شهید سلیمانی فرد از شمال کشور بوده و همچنین نخستین شهید روحانی جبهه مقاومت، شهید مالمیری بودند.
وی با اشاره به این که مازندران در هشت سال دفاع مقدس ۳۸۰ شهید روحانی را به انقلاب تقدیم کرده است، گفت: در مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس با نشر کتاب های شناخت نامه و زندگی نامه شهدای روحانی، کتاب هایی در این خصوص به زیورتبع آراسته شده، تعدادی هم در دست اقدام برای نهایی شدن انتشار و بقیه موارد در حال پژوهش است تا شرمنده شهدا نشویم.
ملکی با اشاره به این که همه این اقدامات اعم نشر کتب و برگزاری یادواره های متعددی برای شهدای روحانی کافی نیست، افزود: ضمن تقدیر از همه اصحاب رسانه جهت پرداختن به موضوع دفاع مقدس درخواست داریم تا در حوزه شهدا و ایثارگران روحانی اهتمام ویژه ای را معطوف کنند.
روحانیت سیبل همیشگی دشمن اسلام و انقلاب
یکی از ابعاد شبیخون فرهنگی برای از پا در آوردن جامعه پویای انقلابی تخریب وجاهت روحانیت است با بزرگ نمائی و شایعات، همچنین دروغ پردازی. نمیتوان انکار کرد از هیچ طلبه ای خطایی سر نزده اما وقتی نور حقیقت را چراغ راه کنیم خواهیم یافت چه طلاب و روحانیانی در نهایت سلامت اجتماعی مشغول خدمت به انقلاب و مردم هستند بدون ادعا و هیاهو.
از جبهه تا امامت جمعه، سنگر انقلاب است
ملکی در بیان اهمیت جایگاه معنوی، تبلیغی روحانیان در دفاع مقدس اظهار داشت: با توجه به شرایط سخت و ویژه جنگ تحمیلی که جنگ نفربا تانک و گاهاً نفر با هواپیمای جنگنده میشد؛ تغذیه معنوی رزمندگان برای رسیدن به یقین جهت پایمردی و استقامت افزون در مقابل دشمن تا دندان مسلح اهمیتی دو چندان داشت و روحانیت معزز در همه مناطق، از مساجد گرفته تا خط مقدم، به صورت سنگربه سنگر این مهم را محقق ساختند.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران افزود: در بعد رزمی هم روحانیان ممتاز بودند و در رده های مختلف مانند جانشین لشگر، فرمانده گردان و فرمانده گروهان حضور داشته و اثرگذار بودند.
سردار ملکی ادامه داد: در لشکر ۲۵کربلا، گردانی داشتیم به نام گردان ویژه فاتحین که یکدست روحانی بودند، و این گردان ویژه بواسطه عملکرد رزمی موثر الگویی شد برای دیگر لشکرها تا آن ها نیز گردان ویژه رزمی روحانی را تشکیل دهند و ثمره این الگوپذیری امروز در قالب تیپ امام جعفر صادق علیه السلام در قم دیده میشود.
وی ادامه داد: با توجه به همین ویژگی آمار چهار هزار شهید روحانی در تاریخ دفاع مقدس ثبت شد که نسبت به جمعیت، این قشر بیشترین تعداد شهدا را به خود اختصاص داده است.
سردار ملکی در ادامه خاطرنشان کرد: افتخار ما این است که بگوییم، نخستین شهید روحانی دفاع مقدس شهید سلیمانی فرد از شمال کشور بوده و همچنین نخستین شهید روحانی جبهه مقاومت، شهید مالمیری بودند.
وی با اشاره به این که مازندران در هشت سال دفاع مقدس ۳۸۰ شهید روحانی را به انقلاب تقدیم کرده است، گفت: در مرکز حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس با نشر کتاب های شناخت نامه و زندگی نامه شهدای روحانی، کتاب هایی در این خصوص به زیورتبع آراسته شده، تعدادی هم در دست اقدام برای نهایی شدن انتشار و بقیه موارد در حال پژوهش است تا شرمنده شهدا نشویم.
ملکی با اشاره به این که همه این اقدامات اعم نشر کتب و برگزاری یادواره های متعددی برای شهدای روحانی کافی نیست، افزود: ضمن تقدیر از همه اصحاب رسانه جهت پرداختن به موضوع دفاع مقدس درخواست داریم تا در حوزه شهدا و ایثارگران روحانی اهتمام ویژه ای را معطوف کنند.
روحانیت سیبل همیشگی دشمن اسلام و انقلاب
یکی از ابعاد شبیخون فرهنگی برای از پا در آوردن جامعه پویای انقلابی تخریب وجاهت روحانیت است با بزرگ نمائی و شایعات، همچنین دروغ پردازی. نمیتوان انکار کرد از هیچ طلبه ای خطایی سر نزده اما وقتی نور حقیقت را چراغ راه کنیم خواهیم یافت چه طلاب و روحانیانی در نهایت سلامت اجتماعی مشغول خدمت به انقلاب و مردم هستند بدون ادعا و هیاهو.
از جبهه تا امامت جمعه، سنگر انقلاب است
حجت الاسلام محمد زمان رضایی، امام جمعه شهر زیراب در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران در خصوص چگونگی حضور در دفاع مقدس گفت: سال ۱۳۶۲ در سپاه قائم شهر برای اعزام ثبت نام کردم اما بعد از مدتی اعلام کردند بواسطه سوادکوهی بودن از شهرستان دیگر امکان اعزام وجود ندارد، ازطرفی چون فرزند آخر خانواده بودم میدانستم خانواده مخالفت خواهندکرد، به همین دلیل بامراجعه به سپاه سوادکوه جهت ثبت نام نهایت پنهان کاری را بکارگرفتم تا مبادا کسی از نزدیکان متوجه موضوع شود، حتی شب قبل از اعزام نیزبه خانه نرفتم.
وی افزود: از آنجایی که محل اعزام نیروها امامزاده عبدالحق(ع) زیراب بود، شب را در سازه نقاله نزدیکی امامزاده خوابیدم تا دست کسی به من نرسد، زمستان بود و سرما، اما شوق جهاد تحملش را آسان میکرد.
حجت الاسلام رضایی در اشاره به خاطرات دوره آموزشی اظهارداشت: بواسطه توان جسمی، در دوره آموزش جزو شش نفر برتر انتخاب شدم و ارتباط خوبی بین من و فرماندهان برقرار شد، اما همچنان نگران خانواده بودم که از اعزامم به جبهه جلوگیری کنند، یکی از روزها از بلندگوی پادگان گهرباران نام مرا اعلام کردند و به دژبانی فراخواندند، با دلهره بسیار به سمت دژبانی گام برمیداشتم، و هنگامی که رسیدم، دیدم جمعی از اقوام به همراه برادرم برای بازگرداندن من به آنجا آمده اند، از ایشان اصرار و ازمن انکار، تااینکه برای اولین بار درطول زندگی دروغ گفتم: درپاسخ به اینکه پدرت مریض شده و باید برگردی، گفتم: خواب امام را دیده ام و نگران حال پدر نیستم، ایشان به زودی خوب میشوند.
وی در ادامه افزود: در عملیات کربلای پنج به عنوان مسؤول فرهنگی پادگان شهید جعفری اندیمشک حاضر بودم و یکی از چیزهایی که در ذهنم حک شده معلم جوان سنی، اهل گنبد بود که با شنیدن نام امام حسین(ع) مثل ابر بهار اشک میریخت.
پاسخ سوالی که بعد از 30 سال بدست آمد
وی افزود: از آنجایی که محل اعزام نیروها امامزاده عبدالحق(ع) زیراب بود، شب را در سازه نقاله نزدیکی امامزاده خوابیدم تا دست کسی به من نرسد، زمستان بود و سرما، اما شوق جهاد تحملش را آسان میکرد.
حجت الاسلام رضایی در اشاره به خاطرات دوره آموزشی اظهارداشت: بواسطه توان جسمی، در دوره آموزش جزو شش نفر برتر انتخاب شدم و ارتباط خوبی بین من و فرماندهان برقرار شد، اما همچنان نگران خانواده بودم که از اعزامم به جبهه جلوگیری کنند، یکی از روزها از بلندگوی پادگان گهرباران نام مرا اعلام کردند و به دژبانی فراخواندند، با دلهره بسیار به سمت دژبانی گام برمیداشتم، و هنگامی که رسیدم، دیدم جمعی از اقوام به همراه برادرم برای بازگرداندن من به آنجا آمده اند، از ایشان اصرار و ازمن انکار، تااینکه برای اولین بار درطول زندگی دروغ گفتم: درپاسخ به اینکه پدرت مریض شده و باید برگردی، گفتم: خواب امام را دیده ام و نگران حال پدر نیستم، ایشان به زودی خوب میشوند.
وی در ادامه افزود: در عملیات کربلای پنج به عنوان مسؤول فرهنگی پادگان شهید جعفری اندیمشک حاضر بودم و یکی از چیزهایی که در ذهنم حک شده معلم جوان سنی، اهل گنبد بود که با شنیدن نام امام حسین(ع) مثل ابر بهار اشک میریخت.
پاسخ سوالی که بعد از 30 سال بدست آمد
امام جمعه زیراب در بیان معنویت والای شهدا و ارتباط عجیب ایشان با عالم ملکوت خاطرنشان کرد: یکی از شهدای طلبه سوادکوهی در مدرسه رضاخان ساری هم اتاق من بود، شهیدحسین بقایی، ما روزها در قسمت خلوتی از مسجد رضاخان به درس خواندن میپرداختیم بدون اینکه صحبت اضافه ای با هم داشته باشیم، شهید بقایی بسیار مقید به شرعیات و درس خواندن بود، من هم علاقه خاصی به ایشان داشتم؛ بعد از شهادت این عزیز دیدم بدنش کاملا مجروح است و در آتش خمپاره سوخته است، بسیار محزون شدم و برایم سوال بود که چرا؟!
بعد از سی سال که وصیت نامه این شهید عزیز را در نماز جمعه خواستم قرائت کنم، خواندم که او به خدا عرض میکند: پروردگارا من خجالت میکشم روز محشر با بدن سالم در قیامت حاضر شوم در صورتی که بدن مولایم حسین(ع) زخمی و پاره پاره است.
بیسیم چی دوران جنگ، استاد حوزه امروز
بعد از سی سال که وصیت نامه این شهید عزیز را در نماز جمعه خواستم قرائت کنم، خواندم که او به خدا عرض میکند: پروردگارا من خجالت میکشم روز محشر با بدن سالم در قیامت حاضر شوم در صورتی که بدن مولایم حسین(ع) زخمی و پاره پاره است.
بیسیم چی دوران جنگ، استاد حوزه امروز
حجت الاسلام علی تقوی دهکلانی، استاد حوزه علمیه نیز در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا در مازندران با اشاره به مشقت های پشت سرگذاشته اش برای اعزام بیان کرد: بواسطه جثه کوچکم اعزامم نمیکردند، بارها مراجعه میکردم اما دست از پادرازتر برمیگشتم، تا اینکه یکبار، برای اینکه بتوانم به مقصودم برسم، زیرلباس پلنگی که ازطرف بسیج به ماداده بودند دو دست لباس دیگر پوشیدم تا کمی در نظربیایم و داخل پوتینی که یکی از رزمنده ها به من بخشیده تکه های کارتن را فشرده کرده بودم تاقدم بلندترشود، بولیزی پوشیده بودم که در زمستان گرمایش موجب تعرق میشود،حالاحساب کنید ۱۵خردادماه چه برسرمن آمد، اما صدایم در نیامد.
وی ادامه داد: به گهرباران رسیدیم دلهره داشتم مبادا برم گردانند، زیر تخت میخوابیدم، از نظرها خودم را پنهان میکردم که لو نروم،خلاصه روزی برای رژه ما را به خط کردند، در گهرباران چون لب دریا بود و محل آموزش نیروها، سنگهای شکسته پهن کرده بودند تا ماسههای بادی مهار شود، نگاهی به جلو انداختم و فهمیدم قد کوتاهم کار دستم خواهد داد، سریع دو عدد آجر پیدا کردم با سنگ های شکسته رویش را پوشاندم و رویش ایستادم، خبردار فقط به جلو نگاه میکردم، برادر پاسداری که مسؤول پالایش نیروها بود، از کنار عبورکرد، دلم چون سیر و سرکه میجوشید، نفس هایم شمرده و بریده شده بود، ناگهان برگشت؛ بازویم را گرفت، و گفت: تو اگر کلکی من پدر کلکم و این پایان نخستین آغازم بود.
حجت الاسلام تقوی افزود: مرا از پادگان بیرون کردند اما فردای همان روز برای ثبت نام مجدد مراجعه کردم، باهمه سختی ها ماه بعدی برای آموزش اعزام شدیم، و سر از جبهه در آوردم، به عنوان بیسیم چی در خیلی از شناسایی های برون مرزی شرکت داشتم، و در مناطق مختلفی چون دزلی، مهران، فاو، نکوست و حلبچه حضور داشتم.
وی اظهار داشت: من معتقدم هرکسی در حلبچه بوده بی نصیب نمانده و من در منطقه دزلی هم در معرض عامل اعصاب قرارگرفتم که هر از گاهی خودنمایی میکند و تاول ها بیرون میزند.
وی از چرایی عدم ثبت سوابق جانبازی گفت: خداقبول کند؛ من ازسال ۱۳۶۱تا حال که۱۳۹۹است سابقه بسیج فعال دارم و دغدغه تمدیدکارت فعال بسیجم بیشتر از امورات مادی زندگی است، بسیجی هم فدایی انقلاب است.
استاد حوزه در ادامه افزود: درسطح مقدماتی حوزه از پایه اول تاششم تدریس میکنم و خودم دانش آموخته سطح چهارم یعنی شرکت و اتمام ۱۵ دوره درس خارج فقه و اصول هستم، همچنین تألیفاتی را در این سالها به انجام رساندم نظیر؛ کتاب شناخت نامه جناب ابابصیر، کتابی نمرده بیست شامل خاطرات جانبازان روحانی دفاع مقدس با مقدمه حضرت آیت الله عابدی، کتاب علمدار عاشقی در دو جلد پیرامون فضیلت عباس بن علی علیه السلام، کتاب غدیر درگذر تاریخ برای رده سنی نوجوان و مردم داری حکومت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه.
وی در پایان گلایه ای را از نیروهای انقلابی مطرح کرد که چرا نیروهای انقلابی به صورت تشکیلاتی در عرصه های صنعتی و فنی کشور ورود پیدانمیکنند؟! مانند صنعت خودروسازی و هر جا نیروی انقلابی پای کار آمد به نحو احسن به ثمر رسید و دست لیبرال های غربزده را از سفره بیت المال کوتاه کرد.
آخرین روزهای هفته دفاع مقدس را در حالی پشت سرمیگذاریم که ماموریتی از جانب مقام معظم رهبری بر عهده ما گذاشته شده و آن جلوگیری از تحریف دفاع مقدس است، تحریف هایی که در بعضی از فیلم ها شاهد آن هستیم، قرائت های سلیقه ای و بعضاً هدفمند برای اهداف حزبی و جناحی که حقیقت قداست دفاع و عظمت شهدا و ایثارگران را برای نسل های آینده کمرنگ خواهد کرد، پس دفاعی مقدس از جنس قلم و دوربین در دل دفاع مقدس برما واجب است./950//502/خ
محسن قبادیان قادی
وی ادامه داد: به گهرباران رسیدیم دلهره داشتم مبادا برم گردانند، زیر تخت میخوابیدم، از نظرها خودم را پنهان میکردم که لو نروم،خلاصه روزی برای رژه ما را به خط کردند، در گهرباران چون لب دریا بود و محل آموزش نیروها، سنگهای شکسته پهن کرده بودند تا ماسههای بادی مهار شود، نگاهی به جلو انداختم و فهمیدم قد کوتاهم کار دستم خواهد داد، سریع دو عدد آجر پیدا کردم با سنگ های شکسته رویش را پوشاندم و رویش ایستادم، خبردار فقط به جلو نگاه میکردم، برادر پاسداری که مسؤول پالایش نیروها بود، از کنار عبورکرد، دلم چون سیر و سرکه میجوشید، نفس هایم شمرده و بریده شده بود، ناگهان برگشت؛ بازویم را گرفت، و گفت: تو اگر کلکی من پدر کلکم و این پایان نخستین آغازم بود.
حجت الاسلام تقوی افزود: مرا از پادگان بیرون کردند اما فردای همان روز برای ثبت نام مجدد مراجعه کردم، باهمه سختی ها ماه بعدی برای آموزش اعزام شدیم، و سر از جبهه در آوردم، به عنوان بیسیم چی در خیلی از شناسایی های برون مرزی شرکت داشتم، و در مناطق مختلفی چون دزلی، مهران، فاو، نکوست و حلبچه حضور داشتم.
وی اظهار داشت: من معتقدم هرکسی در حلبچه بوده بی نصیب نمانده و من در منطقه دزلی هم در معرض عامل اعصاب قرارگرفتم که هر از گاهی خودنمایی میکند و تاول ها بیرون میزند.
وی از چرایی عدم ثبت سوابق جانبازی گفت: خداقبول کند؛ من ازسال ۱۳۶۱تا حال که۱۳۹۹است سابقه بسیج فعال دارم و دغدغه تمدیدکارت فعال بسیجم بیشتر از امورات مادی زندگی است، بسیجی هم فدایی انقلاب است.
استاد حوزه در ادامه افزود: درسطح مقدماتی حوزه از پایه اول تاششم تدریس میکنم و خودم دانش آموخته سطح چهارم یعنی شرکت و اتمام ۱۵ دوره درس خارج فقه و اصول هستم، همچنین تألیفاتی را در این سالها به انجام رساندم نظیر؛ کتاب شناخت نامه جناب ابابصیر، کتابی نمرده بیست شامل خاطرات جانبازان روحانی دفاع مقدس با مقدمه حضرت آیت الله عابدی، کتاب علمدار عاشقی در دو جلد پیرامون فضیلت عباس بن علی علیه السلام، کتاب غدیر درگذر تاریخ برای رده سنی نوجوان و مردم داری حکومت اسلامی از دیدگاه نهج البلاغه.
وی در پایان گلایه ای را از نیروهای انقلابی مطرح کرد که چرا نیروهای انقلابی به صورت تشکیلاتی در عرصه های صنعتی و فنی کشور ورود پیدانمیکنند؟! مانند صنعت خودروسازی و هر جا نیروی انقلابی پای کار آمد به نحو احسن به ثمر رسید و دست لیبرال های غربزده را از سفره بیت المال کوتاه کرد.
آخرین روزهای هفته دفاع مقدس را در حالی پشت سرمیگذاریم که ماموریتی از جانب مقام معظم رهبری بر عهده ما گذاشته شده و آن جلوگیری از تحریف دفاع مقدس است، تحریف هایی که در بعضی از فیلم ها شاهد آن هستیم، قرائت های سلیقه ای و بعضاً هدفمند برای اهداف حزبی و جناحی که حقیقت قداست دفاع و عظمت شهدا و ایثارگران را برای نسل های آینده کمرنگ خواهد کرد، پس دفاعی مقدس از جنس قلم و دوربین در دل دفاع مقدس برما واجب است./950//502/خ
محسن قبادیان قادی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
اولین شهید روحانی اهل استان کرمانشاه شهرستان سنقر وکلیایی بنام شهید علی زبونی است که بعد از ماهها نبرد با ضد انقلاب در کردستان با شروع جنگ تحمیلی به گیلانغر رفت ودر تاریخ نهم مهر پنجاه ونه به شهادت رسید
پاسخ
اولین شهید روحانی دفاع مقدس شهید علی زبونی است که در تاریخ نهم مهر پنجاه ونه در تنگ حاجیان گیلانغرب به شهادت رسید این شهید نه سال در حوزه علمیه درس خوانده بود ودر زمان تشکیل سپاه وارد سپاه شد وبه کردستان رفت وبا ضد انقلاب جنگید با شروع جنگ تحمیلی به گیلانغرب رفت وبه شهادت رسید روحش شاد
پاسخ
اولین شهید روحانی سردار شهید علی زبونی از شهرستان سنقر کلیایی از استان کرمان نشانه است یادش گرامی باد
پاسخ