یادداشت؛
شیپور مذاکره برای منافع ملی یا حزبی؟
اگر خوی استعماری غرب را کنار بگذاریم این روزها کسانی در داخل کشور بر طبل مذاکره میکوبند که عملکرد آنها در این هفت سال در همه جنبهها اگر سودی برای کشور به همراه نداشته، ضررهای جبرانناپذیری را هم به همراه داشته است.
اگر خوی استعماری غرب را کنار بگذاریم این روزها کسانی در داخل کشور بر طبل مذاکره میکوبند که عملکرد آنها در این هفت سال در همه جنبهها اگر سودی برای کشور به همراه نداشته، ضررهای جبرانناپذیری را هم به همراه داشته است.
کسانی که همه هموغم خود را در مذاکره با مقامات کاخ سفید گذاشتهاند و در پی آن هستند که عکس یادگاری با مقامات امریکایی بگیرند، همان کسانیاند که سراب پیشرفت و رفاه عمومی کشور را در انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ در سایه گفتگو با کدخدا و حل همه مشکلات جاری کشور را با پیروی از خواستههای امریکا به مردم نوید میدادند.
ذوقزدگی و غربزدگی آنها آنچنان گسترده است که حتی اگر کوچکترین ایراد و اشکال به مقامات امریکا در نقض برجام گرفته شود، با حب و بغض وصفناپذیری تلاش میکنند به شیوههای گوناگون آن را توجیه کنند. حتی مخالفان خود را با برچسب «امریکاستیزی» سعی میکنند، مجبور به سکوت یا عذرخواهی کنند.
هجمه رسانهای و نفوذ تبلیغاتی آنها به گونهای در این سالها شکل گرفته که اجازه هرگونه پرسش و مطالبهگری را از فعالان و تحلیلگران مستقل درباره تبعات مذاکره با امریکا و عملکرد آنها در اشکالات برجام گرفته است. بیعدالتی و بیانصافی این جناح آنجایی به حد اعلای خود میرسد که ایرادات و مشکلات برجام را نه در ناکارآمدی خود در تدوین متن سند و تضمینهای حقوقی در اجرایی شدن آن، بلکه به عملکرد طیف سیاسی مقابل نسبت میدهند و اذعان میکنند که مسبب به شکست انجامیدن برجام طیف مقابل آنها بوده است.
درحالی که امروز برهمگان روشن است که آنچه این طیف سیاسی عملاً به دنبال آن بوده و هستند، این است که کشور در چنبره و کنترل امریکا قرار بگیرد و امریکا و کشورهای غربی در ازای پارهای امتیازات ناچیز و کم اهمیت، توان و تجهیزات هستهای ایران نابود یا تعلیق شود. اما هدف و پروژه اصلی این طیف سیاسی در شرایط کنونی برای انجام مذاکره این است که با ایجاد دوقطبی کاذب و آشفتگی در فضای سیاسی داخلی، نسخهای دستوری برای کشور و ملت تجویز کنند تا شاید با این حربه به قدرت برسند. البته حداکثر عایدی آنها همان برجام بدون پشتوانه خواهد بود که تا لبه پرتگاه و نابودی پیش رفت، بدون اینکه ضمانت اجرایی و امتیازی نصیب ایران کند.
با این توضیح برجام با همه هیاهویی که به تصویب رسید و با وجود حضور شش قدرت بزرگ جهان، اما با خروج امریکا از این توافقنامه، عملاً سایر قدرتها در پیشبرد آن و تأمین منافع ایران عاجز و ناتوان بودند و نتوانستند ذرهای منافع ایران را تأمین کنند. به طوری که کشورهای باقی مانده در برجام بعد از سالها حمایت و پشتیبانی از آن، سازوکار مالی «اینستکس» را طراحی کردند، اما حتی نتوانستند این سازوکار ویژه مالی را برای تجارت با ایران اجرایی کنند. تأسفبارتر اینکه این سازوکار حتی در امور بشردوستانه و پزشکی در این شرایط رعبانگیز کرونایی هم عملیاتی نشد. از این رو برجام از دوره زمانی که قرار بود منافع ایران را تأمین کند، با خروج امریکا بلااستفاده شد. به بیان دیگر آن هنگام که ایران میخواست از منافع برجام بهرهمند شود عملاً با خروج امریکا این منافع محقق نشد.
آنچه در این میان قابل تأمل است توجه به این نکته است که دولت و جریان حامی ایشان چه قبل و چه بعد از توافقنامه برجام حل مشکلات جاری کشور را از کانال کاخ سفید دنبال میکنند، در صورتی که حل مشکلات جاری و امکان خودکفایی کشور را باید در همگرایی دولت با ملت و تأکید به توان داخلی جستوجو کرد نه در لابیهای هتلهای اروپایی که تنها منافع غربیها را تأمین میکند.
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات