۰۹ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۵
کد خبر: ۶۶۹۴۶۵
یادداشت؛

دست بر ماشه‌ای بازدارنده

دست بر ماشه‌ای بازدارنده
با توجه به حجم خسارتی که از شهادت سردار شهید فخری‌زاده به جمهوری اسلامی خورده است، می‌توانیم بگوییم پاسخی که ما در ماجرای شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به دشمن داده‌ایم، «بازدارنده» نبوده است.

به گزارش خبرگزاری رسا، اقدام تروریستی که منجر به شهادت دانشمند نامدار ایران «سردار محسن فخری‌زاده» گردید، یک شوک مهم به جامعه و نظام سیاسی ایران به حساب می‌آید؛ نه از این رو که فردی خدمتگزار بعد از عمری مجاهدت خالصانه با چهره‌ای خونین به سلسله پرابهت شهیدان پیوسته است که این به تعبیر امام زین‌العابدین علیه‌السلام (در مواجهه با یزید ملعون) «أَنَّ الْقَتْلَ لنا عادَهًٌْ و کرامَتَنا الشهادهًٌْ»، این شوک از آن روست که «اقتدار» نظام مقتدری را نشانه رفت که همه دنیا به حق، آن را برهم زننده نظام سلطه جهانی و خنثی‌کننده نقشه‌های متعدد آن می‌شناسند به گونه‌ای که دنیا حداقل در تاریخ 200 سال اخیر، نمونه دیگری که تا این حد به اساس نظام سلطه و عوامل آن آسیب زده باشد، نمی‌شناسد.


دنیا به هم خوردن نظام ظالمانه دوقطبی را از نتایج انقلاب دینی ایران می‌داند؛ دنیا به هم خوردن ده‌ها و بلکه صدها توطئه پیچیده علیه فلسطین مظلوم را از ایران می‌شناسد؛ دنیا شکست آمریکا و اسرائیل و... در ۹ جنگ بزرگ که در حد فاصل 2000 تا 2017 در این منطقه - حد فاصل افغانستان و یمن تا فلسطین و لبنان - به راه ‌انداختند را به نام ایران ثبت کرده است؛ دنیا بر باد رفتن اعتبار نظامی-امنیتی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را از ایران می‌داند؛ دنیا شکست انواعی از ائتلاف‌های غربی و عربی علیه سوریه، عراق و یمن را از ایران می‌داند؛ دنیا شکست توطئه پیچیده تکفیری‌های وابسته و تروریست که توأمان در چند کشور منطقه تاخت و تاز می‌کردند را از ایران می‌داند؛ دنیا شکست زنجیره انقلاب‌نماهای مخملی و از دور خارج شدن آن را از ایران می‌داند، دنیا تداوم مقاومت پیروز آمریکای لاتین را از ایران می‌داند؛ دنیا شکست طرح پیچیده و پرهزینه «خاورمیانه جدید» را از ایران می‌داند؛ دنیا علت شکست ترامپ در آمریکا را مقاومت ملت ایران می‌داند؛ دنیا علت خروج نظامیان آمریکایی از عراق (2009 تا 2011) و از افغانستان (2009 تا 2017) را از ایران می‌داند... این ایران است. خب در این راه هزینه‌هایی هم داده و خود را برای دادن هزینه‌هایی دیگر نیز آماده کرده است. چنان اقتدار و چنان نتایج بزرگی بدون فدیه نمی‌شود، کما اینکه امام عظیم‌الشأن می‌فرمودند اسلام آن‌قدر اهمیت دارد که مثل سیدالشهدایی باید فدای آن شود. اما این یک سوی ماجراست.


رخنه امنیتی در حریم جمهوری اسلامی چیزی نیست که در یک نظام مقتدر برخوردار از هزاران نیروی مجرب قابل پذیرش باشد. رخنه اطلاعاتی و رخنه عملیاتی در ایران و استفاده از نیروهایی در این کشور موضوع ساده‌ای نیست و این قلم بدون آنکه منکر زحمات نیروهای خدوم اطلاعاتی کشور شود و بدون آنکه بخواهد امکان رخنه را به طور کلی غیرممکن جلوه دهد، وضع کنونی که سبب از دست رفتن سرمایه‌های بسیار بزرگی شده است را غیرقابل توجیه می‌داند. پرورش شخصیتی مثل سردار محسن فخری‌زاده به تعبیر دقیق حجت‌الاسلام خسروپناه به پنجاه سال زمان نیاز دارد و جمع سرمایه‌ای با این مشخصات، جنبه فوق راهبردی دارد. کما اینکه حوادثی که در سال‌های اخیر در مورد برخی مراکز حساس امنیتی کشور افتاد هم بسیار حائز اهمیت است و گذشت زمان نمی‌تواند بسیاری از این خسارت‌ها را جبران کند. بنابراین به هیچ وجه نمی‌توان از قصورهایی که در بحث نفوذ اتفاق افتاده است، چشم پوشید.


در اینجا با توجه به حجم خسارتی که از شهادت سردار شهید فخری‌زاده به جمهوری اسلامی خورده است، می‌توانیم بگوییم پاسخی که ما در ماجرای شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به دشمن داده‌ایم، «بازدارنده» نبوده است کما اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی حمله موشکی ایران به عین‌الاسد را در حد یک سیلی و نه پاسخی درخور فاجعه‌ای که اتفاق افتاده بود، دانستند و چندین نوبت بر قطعی بودن انتقام ایران از آمریکا تأکید کردند. اگر واکنش ما به ماجرای ترور شهید سلیمانی بازدارنده بود، نباید سردار فخری‌زاده به شهادت می‌رسید. بنابراین در این زمینه باید به تأملی دوباره بنشینیم و به واکنشی بیندیشیم که واقعاً بازدارنده باشد.


الان ما با فاصله کمی از ماجرای عصر جمعه آبسرد دماوند مواجه هستیم. اولین گام ما طبعاً بررسی دقیق حادثه و شناسایی عوامل و راه‌های نفوذ و احیاناً «انتقال‌دهنده‌ها» (Katalizor)، خواهد بود. این موضوعی است که با دقت تمام و در نظر گرفتن جزئیات و ملزومات آن که یکی از این ملزومات، اطلاع‌رسانی دقیق و جزء به جزء و در طول زمان به افکار عمومی است. حجم خسارتی که به جمهوری اسلامی وارد شده است، می‌گوید ما باید یک کمیته قضایی بین‌المللی برای پیگیری ترور شهید فخری‌زاده (و سایر شهدای هسته‌ای) تشکیل دهیم. این کمیته می‌تواند با حضور قضاتی شاخص از کشورهای دوست در قاره‌های آسیا، آمریکا، آفریقا و اروپا تشکیل شود و در سازمان ملل هم به ثبت برسد. این کمیته می‌تواند به عنوان داوری ملل به تحقیقات انجام شده وجاهت بین‌المللی ببخشد و جای خالی دادگاه لاهه و... را که در تیول آمریکا هستند، پر کند. این تصمیم با توجه به مدارک موجود به نظر نمی‌آید به زمان زیادی نیاز داشته باشد و می‌تواند در یک زمان سه‌ماهه به سرانجام برسد.


نکته بسیار مهم در اینجا واکنش ایران است که حتماً باید «بازدارنده» باشد؛ یعنی از درجه‌ای از قاطعیت و هوشمندی برخوردار باشد که مطلقاً اجازه تکرار حوادثی حتی بسیار کوچک از سوی دشمن را در محیط امنیتی ایران ندهد. الان صحبت این است که این ترور با طراحی، مدیریت و عوامل رژیم صهیونیستی روی داده است و البته این با خصوصیاتی که از این رژیم شرور می‌شناسیم، تطبیق می‌کند. اگر واقعاً دستگاه‌های اطلاعاتی ما به اقناع رسیده‌اند که این کار رژیم‌صهیونیستی است، تکلیف ما از دو جهت معلوم است یکی از جهت شناختن عامل حادثه و دیگری از نظر تجربه‌ای که با آن داریم. ما در بحث‌های امنیتی، در سال‌های اخیر - از زمان حمله رژیم صهیونیستی به پایگاه تی‌فور(T4) در 20 فروردین 1397/ 9 آوریل 2018 - این رژیم را تجربه کرده‌ایم. در ماجرای تی‌فور، رژیم صهیونیستی از خط قرمز عبور کرد و به پایگاهی حمله کرد که می‌دانست نیروهای ما در آن حضور دارند. در این حمله، هفت نفر از نیروهای جان بر کف جوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند. در این ماجرا نخست‌وزیر اسرائیل سراسیمه از روسیه، آلمان و آمریکا خواست که ایران را متقاعد کنند تا دست به واکنش نزند و وقتی ماجرا را جدی دید از طریق واسطه از ایران خواست واکنش متقابل باشد و از آن فراتر نرود. ما درست یک ماه پس از آن و در شرایطی که دشمن همه توان خود و دیگران را بسیج کرده بود تا از زمان واکنش و حجم واکنش ایران مطلع شود، عملیات سنگینی را در منطقه حساس بلندی‌های جولان به اجرا گذاشتیم و در واقع توان و عزم واکنش خود را به دشمن نشان دادیم و نتانیاهو در میانه این عملیات با رسانه‌ها مصاحبه کرد و گفت ما هر اقدام علیه ایران را متوقف کرده‌ایم. اما واقعیت این است که عملیات تلافی‌جویانه ما در جولان از آنجا که ناظر به وارد کردن ضربه بر تأسیسات و نه نیروهای نظامی دشمن بود، نتوانست به بازدارندگی برسد و پس از آن اگرچه رژیم جعلی اسرائیل در مورد وارد کردن تلفات انسانی به ایران در سوریه ملاحظه داشت اما در عین حال دست از شرارت هم برنداشت و گاهی به حوالی مقرهای ایران نیز حمله کرد و در همان حال ما با توجه به سیاست اصولی خود واکنش عملی نشان ندادیم.


اگر نقش رژیم اسرائیل در ترور شهید عظیم‌الشأن فخری‌زاده برای شورای عالی امنیت ملی ایران به اثبات برسد و البته همه شواهد این را نشان می‌دهد، ما لزوماً باید آنچنان ضربه‌ای به این رژیم بزنیم که موضوع حمله به نیروها یا مراکز ایرانی در هر کجا که باشند - از آبسرد تا کاراکاس - از دستور کار هر دشمنی برای همیشه خارج شود. ما در مواجهه با اسرائیل چند نوبت اعلام کرده‌ایم اگر اسرائیل دست از پا خطا کند حیفا را می‌زنیم. الان با فرض اثبات نقش رژیم صهیونیستی در این شهادت عظیم، می‌توانیم این تهدید را عملیاتی کنیم اما نه به این معنا که به عملیاتی دراندازه اقدام موشکی که علیه پایگاه نظامی عین‌الاسد داشتیم، بسنده کنیم و نه با ملاحظات آن عملیات، بلکه به این معنا که به طور واقعی شهر مهم بندری حیفا را آنچنان مورد حمله قرار دهیم که علاوه بر انهدام تاسیسات با تلفات سنگین انسانی نیز توأم باشد تا بازدارندگی ما به «نقطه اطمینان» برسد.


اقدام واکنشی ایران اگر هوشمند و دقیق اجرا شود، قطعاً به بازدارندگی می‌رسد چرا که آمریکا و رژیم اسرائیل و عوامل آن به هیچ وجه آمادگی شرکت در یک جنگ و مواجهه نظامی را ندارند و این به معنای واقعی کلمه بر پرونده جنگ و ترور در منطقه ما نقطه پایان می‌گذارد.

علی اصغر خواجه الدین
منبع: کیهان
ارسال نظرات