نقش و طراحی هاشمی رفسنجانی در قطعنامه ۵۹۸
اشاره: یکی از جریانات مهمی که در سکولاریزه کردن انقلاب اسلامی ایران میکوشیدند، جریان منتظری و هاشمی بود. جریان هاشمی، جریانی است که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون در تئوریزه کردن سکولاریسم در ایران کوشید. از جمله اقداماتی که هاشمی رفسنجانی در کارنامه خود دارد و بدان نیز افتخار کرده است، تحمیل جام زهر به امام خمینی(ره) است.
ازاینرو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا در گفتوگو با دکتر کامران غضنفری، نویسنده کتاب نیمه پنهان هاشمی، راز قطعنامه و محقق و پژوهشگر عرصه تاریخ معاصر به بررسی عملکرد هاشمی در تحقق قطعنامه ۵۹۸ پرداخت.
رسا ـ همانطور که در کتاب رازقطعنامه اشاره کردید، هاشمی رفسنجانی به چند عامل در پذیرش قطعنامه اشاره میکند؛ مانند عملیاتهای ناتمام و ناموفق، ورود آمریکا به جنگ و مسلح شدن صدام. درباره این سه عامل چه پاسخ نقضی وجود دارد؟
شما آن کتاب را که ملاحظه و مطالعه کنید میبینید که ما به جریان آقای هاشمی، از پیش از انقلاب اسلامی و تا پس از انقلاب اسلامی و به طور مشخص در دوران جنگ، پس از اتمام جنگ تحمیلی و در مسؤولیت و پست ریاست جمهوری که پس از آن نیز نقش او در قضایای فتنه ۸۸ و تا زمان فوتشان در سال ۱۳۹۵ تبیین شده است.
قطعنامه ۵۹۸ یک طراحی چند ساله بود
اینکه میگویند وضع اقتصاد کشور خراب بود، پول در خزانه نبود، کشورهای دنیا به صدام کمک میکردند و صدام به میزان زیادی لشکر و تجهیزات داشت، از جمله قضایایی بود که شخص حضرت امام (ره) از واقعیت این ماجراها و قضایا مطلع بودند و با اطلاع به همه این موارد، حضرت امام (ره) تا روز ۲۳ تیر ۱۳۶۷ در مقابل اصرارهای مکرر آقای هاشمی رفسنجانی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مقاومت میکرد و زیربار نمیرفت.
البته درباره چگونگی پذیرش قطعنامه توسط امام (ره) با اینکه ایشان در آن جلسه نیز مخالفتها و مقاومتهای خودشان را نشان میدادند نیز به خاطر اتفاقاتی بود که در آن جلسه رقم خورد.
رسا ـ امکان دارد ماجرای این جلسه را توضیح بدهید؟
آقای هاشمی در یادداشتهای روزانه خود ذیل حوادث سال ۱۳۶۷، در مورد آن جلسه میگوید که ما با سران قوا، نزد امام رفتیم و گفتیم شرایط کشور اینگونه است و امام از ما پرسید نظر شما چیست؟ ما هم همگی گفتیم که باید قطعنامه ۵۹۸ را بپذیریم. اینها چیزهای است که آقای هاشمی در یادداشت ۲۳ تیر ۱۳۶۷ نگاشته است. در ادامه میگوید امام جملهای را گفت که ما نپذیرفتیم؛ اما من گفتم که اگر پذیرش این مسأله برای شما سخت است، من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا این اختیار را دارم و میپذیرم و بعد شما ببینید اگر بعداً اوضاع خراب شد، بگویید این طرف سرخود عمل کرده و بعد من را محاکمه کنید.
منتهی آقای هاشمی آن جملهای را که امام گفته بود را توضیح نمیدهد. فقط میگوید که امام جملهای را گفت که ما آن را نپذیرفتیم. این جمله حضرت امام را، بعدها رهبر معظم انقلاب در یکی از فرمایشاتشان بدان اشاره میکنند. در آن جا میگویند کسی تا الآن این جمله امام را نقل نکرده است و من برای اولین بار است که این جمله را مطرح میکنم. ایشان نقل میکنند که در آن جلسه وقتی برخی از مسؤولین آمدند و وضعیت کشور و جبهه را توضیح دادند و گفتند که باید قطعنامه را بپذیریم، حضرت امام میگویند: پس من کنار میروم و شما کس دیگری را بیاورید و بعد هر کاری خواستید بکنید. یعنی آن جملهای که آقای هاشمی در خاطرات خود نمیآورد و نمیگوید که امام چه فرمود، رهبر انقلاب این جمله را نقل میکنند.
به معنای دیگر کلام، حضرت امام (ره) فرمودند من از رهبری کنارهگیری میکنم و شما یک کس دیگری را به جای من رهبر کنید و بعد هر کاری که دلتان خواست انجام بدهید. این حرف بیانگر این است که حضرت امام (ره) حتی تا روز ۲۳ تیر ۱۳۶۷ هم در مقابل اصرار آقای هاشمی برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ مقاومت میکردند و آن را نمیپذیرفتند و حتی حاضر بودند از رهبری کنارهگیری کنند؛ اما قطعنامه را نپذیرند.
سرپیچی هاشمی از نظر امام
علت احساس خطر امام این بود که اگر آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، قطعنامه را میپذیرفت، هیچ کسی در کشور زیربار پذیرش قطعنامه نمیرفت و همه میگفتند آقای هاشمی به مملکت و جنگ خیانت کرده و این را نمیپذیرفتند؛ به خصوص رزمندگان و فرماندهان جنگ. البته که اگر دست رزمندگان و مردم به رفسنجانی میرسید، او را به عنوان خیانتکار به کشور از بین میبردند!
امام از این سخن احساس خطر میکند که اگر آقای هاشمی چنین کاری را انجام دهد، در کشور تفرقه و دودستگی پیش میآید و کشور به آشوب کشیده میشود. و برای همین است که امام به تعبیر خودشان جام زهر را سر میکشند و قطعنامه را میپذیرند.