یادداشت؛
باب وقتکشی دیپلماتیک را سه قفله باید کرد
نوع عمل ما در نقاط عطف دیپلماسی تعیینکننده است. شش سال است که متأسفانه کسانی در داخل ما را از جنگ ترساندند و که باید در مقابل اتهامات هستهای غرب، استدلال محکمی داشته باشیم و این استدلال فقط با اجازه دسترسی کامل به مراکز هستهای و لغو برخی برنامههای هستهای ایران ممکن است.
به گزارش خبرگزاری رسا، ظاهراً با اعلام آمادگی بایدن برای پیوستن به گفتگوهای هستهای و آمدن رافائل گروسی، مدیرکل آژانس به تهران باید گفت باب دیپلماسی بهرغم آنکه قرار بود به زعم دولتیها پس از مصوبه مجلس بسته شود، باز شده است، اما بهتر است این اشتیاق برای ملاقاتهایی که نتیجه آن از قبل روشن است، در یک جایی خاموش شود و همان طور که ما در برابر نطق یک جملهای بایدن برای «بازگشت به گفتوگوها» موضع محکم گرفتیم و گفتیم «اول اقدام بعداً جلسه»، باید برای رفتوآمدهایی که از این پس کم نخواهد بود، ممانعت ایجاد و هر حضور دیپلماتیکی را نوعی وقتکشی غرب، فرض کنیم و آن را مشروط به اولین اقدام امریکا سازیم. آنان که با محتوای این جلسات آشنا هستند میدانند که دو طرف در بسیاری از موارد جز لفاظیهای دیپلماتیک چیزی بر گذشته اضافه نمیکنند و این جلسات صرفاً نوعی پارازیت متقاضی جلسه روی یک روند روبهجلو است.
اکنون حتی همراهان دولت در قضیه برجام نیز رفتار دولت بایدن را منفعلانه و غیرقابل قبول میدانند و با صراحت میگویند همه چیز روشن است و نباید ایران در برابر کار انجام نشده غرب، به درخواست دیگری جوابگو باشد. مانند آنچه آقای عباس عبدی به بیبی سی فارسی گفت.
فردا دقیقاً روزی است که هیچ چیزی نباید مانع اجرای خروج ایران از پروتکل الحاقی شود. هر اقدامی غیر از این یک پیام سستی و فشل بودن به غرب است. تکلیف ایران هم در سخنان رهبری و هم در اظهارات رئیسجمهور و وزیر خارجه روشن است و ما باید پس از لغو تحریمها آن را راستیآزمایی کنیم و از تأثیر لغو تحریمها بر اقتصاد خود مطمئن شویم که این زمانبر است، فلذا حتی اگر خود بایدن هم با یک هواپیمای پر از پول خسارات برجام و بدهیها به سوی تهران به پرواز درآید، چون به فاز راستیآزمایی درنیامده است، نباید خروج از پروتکل را یک روز هم به تعویق بیندازیم.
برخی در این باره میگویند معلوم است نمیدانید با چه کسی طرف هستید؟! ما داریم درباره امریکا حرف میزنیم، همانی که با قول رفع تحریمها ما را به پای میز مذاکره کشاند و بعد با قلدری از معاهدهای که خود تحمیل کرده بود، خارج شد و حالا هم دوباره با زور ما را به میز مذاکره باز خواهد گرداند!
در این جور مواقع معمولاً با فرض صحت این گفته، موضع مرحوم مدرس را یادآوری میکنم که در واکنش به اولتیماتوم روسها گفت «حالا که قرار است نابود شویم، چرا به دست خودمان نابود شویم؟!»، اما این بار وضع ما به کلی با دوران مرحوم مدرس متفاوت است و اگرچه نباید به دست خودمان راه دشمن را بازتر کنیم، ولی ما در حال چانهزنی بر سر موازنه قدرت هستیم و این کار را از هر جهت بسیار متفاوت میکند.
نوع عمل ما در نقاط عطف دیپلماسی و مواجهه با دشمن تعیینکننده است. شش سال است که متأسفانه کسانی در داخل ما را از جنگ ترساندند و کسان دیگری پیدرپی مدعی بودند که باید در مقابل اتهامات هستهای غرب، استدلال محکمی داشته باشیم و این استدلال فقط با اجازه دسترسی کامل به مراکز هستهای و لغو برخی برنامههای هستهای ایران ممکن است. اکنون همان خوش خیالها میبینند که نه جنگ شد و نه امریکا به استدلال و شفافیت قوی ما احترام گذاشت. حتی امریکا کفر حامیان داخلیاش را هم درآورده است. اگر کسی سیر تاریخی اظهارات رئیسجمهور و وزیر خارجه ایران و حامیان مذاکره با امریکا را در هفت سال گذشته بررسی کند، این بالا آمدن کفر آقایان را به خوبی ادراک خواهد کرد.
اکنون باید در مقابل این کفر، ایمان خود را بالا ببریم و یقین کنیم چنانچه در مسیر پیشرو بر موضع قطعی فعلی که خوشبختانه در میان همه بخشهای حکومت و دولت یکسان و واحد شده-و این به لطف مقاومت ملت و روشن شدن حقیقت بود-بایستیم، میتوانیم به مقصود و هدف خود برسیم. بنابراین، هر نوع تقاضای ملاقات دیپلماتیک دیگر باید با نهایت بدبینی رد و باب وقتکشی بسته شود.
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات