پیش به سوی اصلاحِ اصلاحات؛
دولت اسلامی؛ بغض فروخفتۀ ظهور
ریاست جمهوری مهمترین گلوگاهی است که نزدیک به بیش از ۳۰ سال، به عنوان یکی از دروازههای فتح ناشدنی و گام دست نایافتنی تمدن نوین اسلامی تبدیل شده بود.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ریاست جمهوری، مهمترین گلوگاهی است که نزدیک به بیش از ۳۰ سال، به عنوان یکی از دروازههای فتح ناشدنی و گام دست نایافتنی تمدن نوین اسلامی تبدیل شده بود. تمدن نوین اسلامی که از حدود دهه هفتاد هجری شمسی توسط رهبر انقلاب طرح ریزی میشد، در ۵ گام قرار بود به تمدن نوین اسلامی و به دنبال آن، به ظهور امام زمان (عج) خاتمه یابد.
ریاست جمهوری از آنجا اهمیت بیشتری مییابد که یک رئیس جمهور عملاً فرماندهی و مسؤولیت مدیریت ۵ مؤلفه اصلی حاکمیتی را داراست. مؤلفههایی همچون امنیت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه، همگی زیر نظر یک شخص و در یک کلان سیستم به نام ریاست جمهوری اداره میشوند. برای همین یک رئیس جمهور در نظام فعلی، حاکم بر تمام شؤون زندگی مردم است.
پیشتر در اوایل انقلاب اسلامی تا حدود سال ۱۳۶۸، نخست وزیر به عنوان همه کاره کشور انتخاب میشد. در زمان بنی صدر، شؤون کلان سیاسی و نظامی کشور، توسط شخص رئیس جمهور و شؤون اقتصادی و برنامههای داخلی کشور، توسط نخست وزیر اداره میشد. پس از آن و با تغییر قانون فرماندهی کل قوا، تنها مدیریت شؤون سیاسی در اختیار رئیس جمهور باقی ماند و مدیریت شؤون داخلی کشور برعهده نخست وزیر و مدیریت شؤون امنیتی کشور توسط، ولی فقیه اداره میشد.
ریاست جمهوری از آنجا اهمیت بیشتری مییابد که یک رئیس جمهور عملاً فرماندهی و مسؤولیت مدیریت ۵ مؤلفه اصلی حاکمیتی را داراست. مؤلفههایی همچون امنیت، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه، همگی زیر نظر یک شخص و در یک کلان سیستم به نام ریاست جمهوری اداره میشوند. برای همین یک رئیس جمهور در نظام فعلی، حاکم بر تمام شؤون زندگی مردم است.
پیشتر در اوایل انقلاب اسلامی تا حدود سال ۱۳۶۸، نخست وزیر به عنوان همه کاره کشور انتخاب میشد. در زمان بنی صدر، شؤون کلان سیاسی و نظامی کشور، توسط شخص رئیس جمهور و شؤون اقتصادی و برنامههای داخلی کشور، توسط نخست وزیر اداره میشد. پس از آن و با تغییر قانون فرماندهی کل قوا، تنها مدیریت شؤون سیاسی در اختیار رئیس جمهور باقی ماند و مدیریت شؤون داخلی کشور برعهده نخست وزیر و مدیریت شؤون امنیتی کشور توسط، ولی فقیه اداره میشد.
نخست وزیر به پیشنهاد رئیس جمهور و با تأیید مجلس شورای اسلامی، آغاز به کار میکرد و کابینه پیشنهادیاش را به رئیس جمهور ارائه و پس از آن رأی اعتماد را از مجلس اخذ میکرد. پس از مشکلات فراوانی که نخست وزیری میرحسین موسوی برای کشور به وجود آورد، شؤون مدیریتی و اجرایی کشور تماماً برعهده یک شخص قرار گرفت. البته شأن امنیتی مدیریت کشور، هم اکنون بیشتر با، ولی فقیه در ارتباط است؛ اما رئیس جمهور است که تصمیم میگیرد این شأن بودجه بگیرد یا وزارت دفاع چقدر با این شأن همکاری کند.
تا به حال یکی از موضوعاتی که تحلیلگران در مسأله در مدیریت کشور مورد توجه قرار ندادهاند، مسأله مدیریت اجتماعی و فرهنگی است که هر رئیس جمهور در این مسأله نقش بسزایی دارد. هر رئیس جمهور بهمیزان آشنایی و کار کردن در حوزه فرهنگی و اجتماعی قطعاً در مدیریتهای فرهنگی موفقتر خواهد بود. شهید مطهری در کتاب نهضتهای صد ساله اخیر و بیشتر کتابهای خودش، سخن از یک اصلاح طلبی بنیادین میزند که بر خلاف مشی تفکر اصلاح طلبی حاضر که به دنبال اصلاحات به سمت فساد هستند، باید اصلاحگری ما اصلاح به سمت خیر و صلاح باشد.
در حالی که دولت سازی اسلامی، خود نیاز به دو دانش فنی سیاست دانی و اسلامدانی نیاز دارد، یک پیش نیاز و لازمۀ اصلی نیز باید در کنار خود داشته باشد و آن جامعه شناسی و آشنایی با نحوه ساخت یک جامعه اسلامی است. اگر یک سیاستدان بتواند سیاستهای کلانی را در طول چهار سال ریاست جمهوری خود بر طبق آموزهها و مفاهیم اسلامی پایه ریزی کند، قطعا میتوانیم انتظار داشته باشیم که به دنبال آن، جامعه اسلامی محقق شود.
دولت اسلامی باید بتواند با بهکار گیری توان تبلیغی حوزههای علمیه و دانشگاههایی که در حوزه معارف و مفاهیم اسلامی فعال هستند به ارائه یک سند راهبردی اسلامی بپردازد. در این سند راهبردی اسلامی باید جهت گیری اجتماعی به سوی اصلاحات جدی و اساسی نظامهای بروکراسی و غلط در وزارتهایی مانند آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی بپردازد.
آموزش مسائل بنیادین فکری از سن بلوغ، ترویج و تبلیغ کتابخوانی و افزایش سرانه مطالعاتی کشور، اصلاح کتب درسی از غلطهای فراوان، دورههای ضمن خدمت اجباری برای فرهنگیان جهت افزایش اطلاعات و آگاهی نسبت به علمی که تدریس میکنند و همچنین آموزش آنها برای پیشنهاد کتابهای عمیقتر و علمیتر همه از موارد مهمی هستند که درصورت اصلاح شدن، میتواند انقلابی مهم در زمینه فرهنگ به شمار برود.
دولت اسلامی با قوانین و مبنای اسلامی و همچنین آشنایی با شیوههای سوق دادن جامعه به سوی اسلامیزه شدن، یکی از پیش نیازها و مسائل مهمی است که در ابتدای سال ۱۴۰۰ یا قرن جدید میتواند به تحقق جامعه اسلامی کمک کند. البته تحقق جامعه اسلامی، نیازمند زمانی حداقل ۱۶ ساله است و پس از این ۱۶ سال میتوان انتظار نزدیک شدن به ظهور را داشت.
محمدحسین کتابی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
برادر، تعیین زمان ظهور که به دست بشر نیست.
پاسخ