اعتراف دیر هنگام ناطق نوری!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سایت جماران به بهانه چهلمین روز درگذشت مرحوم محتشمی پور، مصاحبه ای را با حجت الاسلام «علی اکبر ناطق نوری» انجام دادند. ایشان به خاطراتی از مرحوم محتشمی پور پرداختند و در جایی از صحبت ها به مناسبت تعبیری داشتند که برای سایت جماران بسیار جالب و جذَّاب به نظر می رسید. و در امتداد خطوط خبری گذشته، آنرا پررنگ و تیتر کردند. امَّا در واقع صحبت های آقای ناطق نوری، حکایت از اعترافی تلخ و دیرهنگام دارد.
یاران امام عظیم الشان، با مبارزات مجاهدانه و مخلصانه در کنار ملَّت بزرگ ایران و به رهبری خمینی کبیر، انقلاب عظیم اسلامی را در کشور رقم زدند. بعد از انقلاب جریان مجاهدان کمی متفاوت شد، در جهاد مخلصانه خود به شهادت رسیدند چون شهید بهشتی و شهید مطهری، برخی هم تا آخرین لحظات عمر شریف خود تفکرات بلند بنیانگذار انقلاب و مقام معظم رهبری را پی گرفتند و اجراء کردند. امَّا برخی از یاران امام هم درست در نیمه راه، مسیر بازگشت را پیش گرفتند یا در دنبال کردن مسیر دچار تردید و شک شدند!
دسته سوم که برخی از مسئولین جمهوری اسلامی را شامل می شدند، با نشستن بر کرسیهای مختلف ریاست، کم کم از مردم فاصله گرفتند و آرمانهای بلند خمینی کبیر برای آنها کمرنگ و کمرنگ تر شد. بجای رفتن به سراغ مجاهدین انقلابی افرادی را به عنوان مشاور و دوست انتخاب کردند که هدفشان ماندن در قدرت بود نه خدمت. هر کدام از آنها دار و دسته ای برای خود فراهم کردند، و برچسبی بر آن زدند، حزب و تحزَّب نه برای خدمت بلکه برای تکثیر قدرت آنها قلمداد شد، دسته بندی های سیاسی هم بر همین منوال شکل گرفت، برخی خود را «این طرفی» قلمداد کردند و برخی دیگر «آنطرفی»! امَّا در واقع تقسیم قدرتی بود بین حلقه بسته مدیرانی که خود را صاحبان اصلی انقلاب می دانستند.
آنها حتَّی ابایی نداشتند که از آرمان های صریح امام راحل را کنار بگذارند و با فرمایشات حکیمانه مقام معظم رهبری مخالفت کنند. تکیه بر توان داخلی برای آنها، آبگوشت بزباش بود و مسکن محرومین چیزی شبیه مزخرفات، حذف کارت سوخت هم از افتخارات! فرزندانشان را به جایی فرستادند که روزی از دیوار سفارتش بالا رفته بودند! دم از حقوق مردم زدند ولی برای جمع آوری رای و بعد از رای آوردن خود و قبیله خود را قیَّم همیشه گی مردم قلمداد می کردند و اگر هم مردم برخلافشان رای می دادند، یا فتنه می کردند و یا با تحریم و تهدید و تحقیر به نبرد با ملَّـت می رفتند.
مدیران دسته سومی، به چشم خود رشادتهای دلیرانه رزمندگان در جنگ تحمیلی، صبوری مردم در استقامت دربرابر دشمن، و خون دلهای مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام برای تامین منافع ملِّی و انقلابی را به چشم خود دیدند و دم فروبستند و به راه خود ادامه دادند. اگر خمینی کبیر، پابرهنگان را صاحبان اصلی انقلاب قلمداد کرده بود، آنها در شمال شهر سکنی گزیدند تا جذب حداکثری کنند و اگر خمینی کبیر سالها در خانه کوچک و ساده زیست کرد، آنها برای خود کاخها ساختند حتی مقبره امام را هم اشرافی کردند. در دوگانه مردم و مسئولین که امام دومی را خادم اولی می دانست، آنها جای اول و دوم را عوض کردند!
پس چه انتظاری است که به اسم 250 حزب، قبیله گرایی را گسترش نداده باشند! حزبی که برآمده از درون مردم، و برای نیاز واقعی مردم نباشد چه حزبی است؟!
با کاربلدی که در سیاست داشتند، درهای تدبیر و امیدی را بروی مردم گشودند که هویچهای آبدار برای رانت خواران و دلالان به همراه داشت و چماق سنگین فشار اقتصادی و بیکاری برای طبقه متوسط وضعیف جامعه. این دقیقا همان چیزی بود که امام راحل بارها نسبت به آن هشدار داده بود و مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف و با تعابیر مختلف نسبت به آن هشدار داده بود.
«مدیران دسته سومی» از گلابی های آبدارغرب، از دموکراسی و قانون گرایی در غرب بسیار سخن میگفتند، امَّا در عمل نه جوان گرایی را لحاظ کردند و نه آزادی در انتقاد را پذیرفتند و نه عملا قواعد دموکراسی را اجرا کردند.
حق با «ناطق نوری» است. آنها نخواستند که قواعد دموکراسی را انجام دهند و صد البته، دستورات خمینی کبیر را انجام هم ندادند و به نصیحت های مقام معظم رهبری اعتنایی کردند. آنها بانیان وضع موجودند، همان هایی که از مردم فرسنگها دور شده اند و مردم هم از آنها دورتر.
این همان کسی است که ساواک در به در دنبالش بود و عاجز شده بود.
حالا کمی باید هوای رهبری رو داشته باشه.
البته این طور افراد خودشونو بخاطر سابقشون توی نهضت گاه بالاتر از رهبری و دیگران میدونن.
بیان ضعیفه