منصور؛ نمایشی از خودکفایی و اقتدار ملی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، منصور را میتوان فیلمی دانست که بهخوبی زندگی و فعالیتهای شهید منصور ستاری را به تصویر کشیده و جزو سیاسیترین فیلمهای دهه ۹۰ دانست و آن را در سطح فیلمهایی همچون دیدن این فیلم جرم است، سنجید.
شهید منصور ستاری، فرمانده نیروهوایی ارتش بود. در این فیلم تلاشهای شهید ستاری برای تقویت دستگاه نیروهوایی به تصویر کشیده میشود. شهید ستاری در این فیلم الگویی گمشده برای فرماندهان ارتش و سپاه است؛ هرچند که امروز تعداد زیادی از فرماندهان ارتش و سپاه وجود دارند که میتوانیم به جرئت بگوییم که برای تجلیل از این شهدای زنده، باید سریعتر وارد عمل شد و فیلمهایی ناب از آنها ساخت. البته در اینجا باید گفت که هنوز جای خالی فیلمی سینمایی از زندگی شهید حسن تهرانی مقدم احساس میشود.
شهید منصور ستاری، نماد دیپلماسی اقتدارآفرین، تلاش و کوشش برای خودکفایی، منتقد سیستم و تلاشگر برای تغییر وضعیت فعلی با ارائه طرح دانست. وقتی که شهید ستاری برای تولید یکی از قطعات هواپیماهای جنگی، نیاز به ارتباط با شرکت آلومینیوم را پیدا میکند، وقتی سرهنگ مربوطه توسط کارکنان این شرکت جدی گرفته نمیشود، دستور میدهد تا با هلیکوپتر به محل آن شرکت برود و بهنوعی از در اقتدار وارد شود.
هنگامی که خلبانان نسبت به قطعات ایرانی شک دارند، ایده میدهد که بسته بندی آمریکایی بر روی قطعات زده شود تا خلبانان اطمینان پیدا کنند. شهید ستاری، نماد بارز نخبه پروری نیز تلقی می شود. وقتی سیدمرتضی ثنایی، نخبه تعمیر و ساخت جنگنده، وارد فیلم شد، ناخودآگاه یاد صحنههایی از فیلم سینمایی ترمینال غرب و بخشهایی از مستند فروشنده افتادم. وقتی که برجام امضا میشود، نخبگان انرژی اتمی اخراج میشوند و در شغلهایی سطح پایین استخدام یا در وادی فرار مغزها توسط کشورهای بیگانه، استثمار میشوند.
سیدمرتضی ثنایی با تلاش و دلسوزی شهید منصور ستاری به نیروی هوایی باز میگردد و مشغول بهکار میشود. شهید ستاری وقتی توانمندی مهندس ثنایی را میبیند، به او پیشنهاد ساخت هواپیمای جدید میدهد و آذرخش توسط مهندس ثنایی ساخته میشود. نکته جالب در این فیلم، دیالوگ شهید ستاری است که میگوید: «آقای هاشمی و خامنهای پشت من هستند.» این نکته و تناقض درجایی پررنگ میشود که وقتی شهید ستاری میخواهد از هواپیمای تماماً ایرانی خود در حضور مسؤولان رونمایی کند، امام خامنهای که در آن زمان مسؤولیت ریاست جمهوری را برعهده داشتند، حضور دارند؛ اما خبری از هاشمی رفسنجانی نیست!
هنگامی هم که فیلم میخواهد به اکران برسد، دقایقی از حضور هاشمی رفسنجانی در فیلم به درخواست خانواده هاشمی، حذف و سانسور میشود. اما قطعاً و حتماً مسائلی درباره هاشمی وجود دارد که خانواده وی درخواست حذف و سانسور حضور هاشمی را دادهاند.
از مسائل دیگری که در این فیلم می توان به آن توجه کرد تفکر و نفوذ شرکتی مثل یاشی است، که از این نمونه ها در صنعت خودروسازی نیز وجود دارد. هنگامی که مسؤول شرکت یاشی با تیمسار ستاری روبرو میشود، میگوید که ما نمیتوانیم قطعات پیکان بسازیم، چطور میخواهیم جنگنده بسازیم؟ واقعیت آن است که کشور ما امروز منصور میخواهد. منصوری که در مقابل با شرکت هایی مثل یاشی بایستد. منصورهایی که تحت حمایت مسؤولان متعهد با وحدت کلمه، نبوغ و ابتکار بتوانند هم کشور را خودکفا کنند و هم کشور را از نمیشودها و نمیتوانیمها نجات دهند.
در این فیلم به خوبی نشان داده می شود که با زور و ضرب میخواهند شرکتهای پیشرو و قوی مانند اوج ۱۱۰ که با مدیریت مهندس ثنایی به اوج و پیشرفت رسیده بود را از نیروی هوایی به یاشی منتقل کنند، تا این شرکت همانند وضعیت فعلی خودروسازی، زمین بخورد. اگر فردی با درایت شهید ستاری نبود، امروز صنایع هوایی، به این پیشرف و بالندگی نمی رسید.
اگرچه در بخشی از فیلم اشکالات و نقدهایی وجود دارد؛ اما پیام و بیان فیلم، آنقدر واضح، گیرا و روشن است که مخاطب فعال، ماجرا را خواهد فهمید. پیشنهاد میشود پیش از رفتن به سینما و دیدن این فیلم، مجموعه مستندها و فیلمهای سینمایی مانند ترمینال غرب، اختاپوس، فروشنده، دیدن این فیلم جرم است و پرزیدنت آکتور سینما را بهخوبی تماشا کنید.
شهید ستاری در این فیلم، شجاع، نابغه، باهوش، دلسوز، تلاشگر، خستگیناپذیر، با اعتماد به نفس و اعتماد به نیروی داخلی نشان داده شده است. بیگمان امروز می توان با نگاهی به ظرفیت های داخلی و مهندسانی که کمتر به کار گرفته شده اند کارهای شگرفی مثل آنچه منصور انجام داده است انجام داد و در جای جای ایران اسلامی تفکر ما می توانیم را زنده کرد.