۱۳ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۳
کد خبر: ۶۹۷۰۰۰
یادداشت؛

باز نشر / بر کرانه الغدیر

باز نشر / بر کرانه الغدیر
کتاب "الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب" حاصل کار سترگ و جهد و جهادی به درازنای یک عمر توسط علامه شیخ عبدالحسین امینی است.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، کتاب الغدیر یکی از روشنگرترین کتاب‌های دوران معاصر و به سخن صحیح‌تر، تمام طول تاریخ اسلام است. کتاب "الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب" حاصل کار سترگ و جهد و جهادی به درازنای یک عمر توسط علامه شیخ عبدالحسین امینی است.
درآمد

«حمد و ستایش مخصوص خداوند است که مالک حقیقى و سزاوار آنست و درود بر پیغمبر او و پیشوایان از اولاد او و سرپرستان امت. «هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق». داستان بزرگ و مهم "واقعه غدیر خم" داستان دعوت خدائى است. داستان ولایت کبرى است. داستان آراستن و کامل ساختن دین و تمام نمودن نعمت و خشنودى پروردگار است. بر طبق آیاتى که کتاب صریح خداوند بدان نازل گشته و اخبار متواتره رسیده از پیغمبر صلى الله علیه و آله تصریح بدان نموده و رشته مدارک و اسناد آن مانند حلقه‌هاى به هم پیوسته یک زنجیر، از دوران صحابه "یاران پیغمبر صلى الله علیه و آله" و تابعین تا این زمان امتداد یافته.

این کتاب متضمن مطالبى است که در پیرامون حدیث غدیر رسیده، از حقایق روشن و آشکار مربوط به متن حدیث مزبور و سند آن. در این کتاب آنچه با درستى و صراحت و در آشکارترین مظاهر دایر به این امر مهم ثبت و ضبط گشته، از میان انبوهى از مطالب درهم آمیخته و آهنگ‌هاى ناموزون و به هم ریخته استخراج شده تا حقیقت حال، بر خواننده آن آشکار و جلوه‏گر شود.

سپس نام شعرائى را که داستان غدیرخم را به نظم درآورده‌اند با شرح حال آنها و قصاید و اشعارشان را از قرن "صده" اول تا قرن حاضر به ترتیب گذشت زمان، در این کتاب آورده‌‌ایم و مقصود مهم ما از این کار، اینست که شهرت و تواتر این موضوع را بدین وسیله ثابت نمائیم تا دانسته شود که داستان غدیر خم به طورى شهرت داشته که در هر قرن و زمان زبان زد ادبا و شعراى بنام بوده و خصوصیات این امر را نظماً و نظراً بیان داشته‏اند؛ این کتاب با خصوصیاتى که بیان شد، مجموعا در شانزده مجلد تدوین گردیده و به نام خدمت به دین و اعلاء کلمه حق و تجدید بهترین و مهم‌ترین خاطره تاریخ اسلام و به وجود آوردن یک زندگى نوین و با فروغ براى ملل مسلمان و همچنین به منظور ابراز خلوص و ارادت به ساحت مقدس صاحب ولایت مطلقه، در اختیار ارباب دانش و بینش گذارده می‌شود و از خداوند سبحان استمداد و استعانت می‌جویم که مرا در انجام این وظیفه مهم و هدف مقدس یارى فرماید و این آرزوى مرا به تحقق رساند و آغاز و سرانجام این خدمت حمد و ستایش حق راست».(ترجمه الغدیر ج1 ص16)

جملات بالا، جملات و کلمات دیباچه یکی از روشنگرترین کتاب‌های دوران معاصر و به سخن صحیح‌تر، تمام طول تاریخ اسلام است. کتاب "الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب" حاصل کار سترگ و جهد و جهادی به درازنای یک عمر، توسط علامه شیخ عبدالحسین امینی است.

دیباچه این کتاب دوران‌ساز را از دو جهت در این مقال و مقاله مقدم نمودیم که اولا تبرک نموده باشیم مقال را به کلام کسی که تمام وجودش سرشار از محبت صاحب ولایت کبری، امیر المومنین علی بن ابیطالب‌(ع) بوده است و ثانیا در همین ابتدای کار، غایت علامه امینی را از این میراث عظیم مشخص نماییم؛ چه به قول حکما، علت غایی از علل چهار‌گانه فلسفی اولین چیزی است که وجود ذهنی آن، فاعل را به سوی فعل می‌کشاند.‌(ن.ک: المنطق)

تنفس در هوای تفکر مذهبی

از مقدمه علامه امینی روشن می‌گردد که علامه در فضای تفکر مذهبی اسلامی به واقعه غدیر خم می‌پردازد. اما تفکر مذهبی چیست؟ علامه سید محمد حسین طباطبایی در این‌باره می‌گوید: «تفکر مذهبى، تفکر بحث و کنجکاوى را مى‌گوییم که ماده‌اى از مواد مذهبى را که در تعالیم آن مذهب است نتیجه بدهد؛ چنان که تفکر ریاضى مثلا تفکرى را مى‏گویند که یک نظریه ریاضى را نتیجه بدهد یا یک مسأله ریاضى را حل کند».‌(شیعه در اسلام)

بنابراین تعریف علامه، علامه امینی در فضای مسلمین به اثبات واقعه غدیر می‌پردازد و سعی و اهتمام می‌ورزد تا آن را برای مسلمانان غیر شیعی اثبات نماید؛ دلیل ایشان بر ابن مهم نیز روشن است؛ چه در تفکر مذهبی شیعه این واقعه رقم زننده ولایت کبرای الهی است؛ ولایتی که سه شعبه ولایت را شامل می‌گردد؛ ولایت سیاسی و حکومتی، ولایت به مثابه مرجعیت دینی و ولایت به معنای ولایت باطنی.

استاد شهید مرتضی مطهری این سه شعبه را این‌گونه تفسیر می‌کنند: شعبه اول: «مسأله امامت به معنی اولی که عرض کردم، همین ریاست عامه است. یعنی پیغمبر که از دنیا می‏رود، یکی از شئون او که بلاتکلیف می‏ماند، رهبری اجتماع است. اجتماع زعیم می‏خواهد و هیچ‌کس در این جهت تردید ندارد. زعیم اجتماع بعد از پیغمبر کیست؟ این است مسأله‌ای که اصل آن را هم شیعه قبول دارد و هم سنی. هم شیعه قبول دارد که اجتماع نیازمند به‏ یک زعیم و رهبر عالی و فرمانده است و هم سنی و در همین جاست که‏ مسأله خلافت به آن شکل مطرح است. شیعه می‏گوید پیغمبر(ص) رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و گفت بعد از من زمام امور مسلمین باید به دست علی(ع) باشد و اهل تسنن با اختلاف منطقی که دارند، این مطلب را لااقل به شکلی که شیعه قبول دارد، قبول ندارند و می‏گویند در این جهت‏ پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد و وظیفه خود مسلمین بوده است که رهبر را بعد از پیغمبر انتخاب کنند. پس آنها هم اصل امامت و پیشوایی را که‏ مسلمین باید پیشوا داشته باشند قبول دارند؛ منتها آنها می‏گویند پیشوا به‏ آن شکل تعیین می‏شود و شیعه می‏گوید خیر، به آن شکل تعیین شد؛ پیشوا را خود پیغمبر اکرم(ص) به وحی الهی تعیین کرد».(امامت و رهبری ص53)

شعبه دوم: «در واقع در اینجا امامت، نوعی کارشناسی اسلام می‏‌شود؛ اما یک کارشناسی خیلی بالاتر از حد یک مجتهد، کارشناسی من جانب‏ الله و امام یعنی افرادی که اسلام شناس هستند؛ البته نه اسلام شناسانی‏ که از روی عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند که قهرا جایز الخطا باشند، بلکه افرادی که از یک طریق رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، علوم اسلام را از پیغمبر گرفته‏اند، از پیغمبر(ص) رسیده به علی(ع) و از علی(ع) رسیده به امامان بعد و در تمام ادوار ائمه، علم اسلام، یک علم معصوم غیر مخطی که هیچ خطا نمی‏کند، از هر امامی به امامان بعد رسیده است».(همان ص 54)

شعبه سوم: «امامت، درجه و مرتبه سومی دارد که اوج مفهوم امامت است و کتاب‌های‏ شیعه پر است از این مطلب و وجه مشترک میان تشیع و تصوف است. البته از اینکه می‏گویم وجه مشترک، سوء تعبیر نکنید‌. چون ممکن است شما با حرف‌های مستشرقین در این زمینه روبرو شوید که مسأله را به همین شکل‏ مطرح می‏کنند. مسأله‏ای است که در میان عرفا شدیدا مطرح است و در تشیع‏ نیز از صدر اسلام مطرح بوده و من یادم هست که کربن، حدود ده سال پیش در مصاحبه‏ای که با علامه طباطبائی داشت، از جمله سؤالاتی که کرد، این بود که‏ این مسأله را آیا شیعه از متصوفه گرفته‏اند یا متصوفه از شیعه؟ می‏خواست‏ بگوید از این دو تا یکی از دیگری گرفته است. علامه طباطبایی گفتند متصوفه از شیعه گرفته‏اند؛ برای اینکه این مسأله از زمانی در میان شیعه‏ مطرح است که هنوز تصوف صورتی به خود نگرفته بود و هنوز این مسائل در میان متصوفه مطرح نبود. بعدها این مسأله در میان متصوفه مطرح شده است؛ پس اگر بنا بشود که از این دو تا یکی از دیگری گرفته باشد، باید گفت‏، متصوفه از شیعه گرفته‏اند.

این مسأله، مسأله انسان کامل و به تعبیر دیگر حجت زمان است. عرفا و متصوفه روی این مطلب خیلی تکیه دارند. مولوی‏ می‏گوید: "پس به هر دوری ولیی قائم است" در هر دوره‏‌ای یک انسان کامل‏ که حامل معنویت کلی انسانیت است وجود دارد. هیچ عصر و زمانی از یک‏ ولی کامل که آنها گاهی از او تعبیر به قطب می‏کنند، خالی نیست و برای‏ آن ولی کامل که انسانیت را به طور کامل دارد، مقاماتی قائل هستند که از اذهان ما خیلی دور است. از جمله مقامات او تسلطش بر ضمائر، یعنی‏ دل‌هاست؛ بدین معنی که او یک روح کلی است محیط بر همه روح‌ها».(همان ص55)

با نقل این جملات و صورت بندی ولایت، مفهومی که علامه امینی در این کتاب از ولایت کبری در نطر دارند، روشن می‌گردد و نیز روشن می‌گردد که علامه امینی در طی این کتاب سترگ، به هر سه شعبه ولایت در تفکر مذهبی شیعه نطر دارند.

غدیر و قرآن

با دقت در عنوان کتاب الغدیر نیز با توجه به مقدمه کتاب و نیز گلگشتی در مجلدات یازده گانه کتاب عظیم الغدیر، به روشنی می‌بینیم که مرحوم علامه امینی واقعه غدیر را در آینه آیات قرآنی می‌بیند و بنا بر آیات سوره مبارکه مائده آن را اکمال دین و اتمام نعمت می‌داند و در طی کتاب الغدیر به آیاتی که اشاره به ولایت کبری حضرت امیر‌(ع) دارد، می‌پردازد.

مرحوم علامه امینی بحث بسیار گسترده‌ای در آیه غدیر می‌نماید و احادیث بسیاری به دست می‌دهد که این آیه را مربوط به واقعه عظیم غدیر خم می‌داند. او در ابتدای بحث خود می‌گوید: «در گذشته اشاره شد به اینکه مشیت و اراده مولى(ذات اقدس بارى سبحانه) بر این تعلّق یافت که داستان غدیر پیوسته باقى، تر و تازه بماند و گذشت زمان آن را کهنه و متروک نسازد و سال و ماه، از اهمیت و اثر آن نکاهد؛ لذا در پیرامون آن آیاتى نازل فرمود که با صراحت بیان ترجمان آن باشد و امّت اسلامى هر صبح و شام با ترتیل، آیات قرآن کریم را تلاوت و مدلول آیات کریمه را به خاطر بسپارند و گوئى خداوند سبحان ضمن تلاوت هر یک از آیات مربوط به آن، توجه قاریان قرآن را به داستان مزبور معطوف می‌دارد و اثر درخشان واقعه مهمه غدیر خم را در قلب قارى تجدید و طنین این واقعه را در گوش او منعکس می‌فرماید تا هر مسلم و قارى قرآن، آنچه را که از دین الهى در باب خلافت کبرى بر او واجب گشته، نصب‌العین قرار داده و به مدلول آن استوار و ثابت بماند».(الغدیر ج2 ص89)

سپس مرحوم علامه امینی به آیات مربوط به غدیر می‌پردازند؛ «این آیه شریفه(یا ایها الرسول بلغ) روز هجدهم ذى الحجّة سال حجّة الوداع‌(دهم از هجرت) نازل شد؛ پس از آنکه پیغمبر گرامى صلى اللّه علیه و آله و بزرگوار به غدیر خم رسید، جبرئیل در ساعت پنجم از روز مذکور بر آن جناب فرود آمد و گفت: یا محمّد صلى اللّه علیه و آله همانا خداى متعال به تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: «اى فرستاده خدا، ابلاغ کن آنچه را(که درباره على علیه السّلام) از جانب پروردگارت به تو نازل شده و اگر این امر را اجراء ننمائى، رسالت خود را انجام نداده‌اى...» تا آخر آیه. در این موقع پیش‌روان آن کاروان عظیم که تعداد آنها یکصد هزار یا بیشتر بود، نزدیک جحفه رسیده بودند. پیغمبر صلى اللّه علیه و آله امر فرمود: آنها را که از آن نقطه پیشروى کرده‌اند، برگردانند و آنها را که عقب بودند، در جاى خود متوقّف سازند تا على علیه السلام را در میان آن‌گروه آشکار سازد و آنچه را که خداوند متعال درباره او نازل فرموده به آنها ابلاغ فرماید و‌(جبرئیل) آن جناب را آگاه ساخت، که خداوند او را(از کید بدخواهان) نگاهدارى فرموده».‌(همان ج2 ص89)

غدیر در آینه احادیث و اشعار

علامه امینی سعی بلیغی در نقل روایات و بحث در اسانید آنها دارد. این احادیث که به واقعه غدیر اشاره دارد، تلاشی است از سوی علامه امینی برای نشان دادن روی دادن این واقعه؛ چه اینکه تواتر و استحکام اسانیدی که از بزرگان حدیثی اهل سنت نقل شده است، نشانه روی دادن این واقعه است.

اما اشعاری که علامه به آنها توجه می‌‌کند و نقل می‌نماید، در نظر علامه امینی اثبات کننده تواتر این واقعه است؛ چه شعر آینه روزگار شاعر است و کثرت اشعار در باب واقعه غدیر در قبل از صد سال، نشان از تواتر این واقعه و قطعی الوقوع بودن آن است؛ چه تواتر و معاضدت جمع کثیر بر دروغ محال می‌نماید.

«‌مگر نمی‌بینید شاعران بر هر راهی رهسپارند، امّا شعراى غدیر، در سطح بیان یک داستانى هستند که در دنیاى عینیشان واقع شده و آنچه گفته‌اند، چه در قالب نظم یا در قالب نثر، بیان آن حقیقت است؛ بدون هیچ گرایشى به خیال پردازى‌ و در واقع اشعارشان چون روایتى است مستند، که با قافیه‌هاى مناسب در قالب‌هاى طلائین شعر در آمده‌اند و صلاحیت این را دارند که قصه تاریخى غدیر را تأکید کنند.

و بر این مبناست، که ما در نقل شعر شاعران جنبه‌هاى خوبى شعر را از حیث صناعت شعرى در نظر نگرفته‌ایم و به نبوغ شاعر هم نظرى نیفکنده‌ایم، چون منظور ما این جنبه‌ها نبوده، بلکه مراد نقل روایت غدیر است به صورت شعرى و درک واقعیت این داستان بزرگ».‌(همان ج3 ص9)

این‌گونه است که علامه امینی داستان غدیر را در تمام شعبات تفکر مذهبی و دینی پی می‌گیرد و شعر را به عنوان شاهد عرفی بر تواتر واقعه می‌آورد و با این دقت نظر کتاب جاودانه الغدیر را به یادگار می‌گذارد.

منابع:

1. الغدیر- عبدالحسین امینی- ترجمه محمد تقی واحدی
2. امامت و رهبری- مرتضی مطهری
3. شیعه در اسلام- محمد حسین طباطبایی
4. المنطق- محمد رضا مظفر

ارسال نظرات