مسیح و مسیحیت از منظر اسلام
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، آنچه که ادیان الهی را بیش از پیش از هم دور ساخته، بیشتر از آنکه مربوط به خود ادیان باشد، باید ریشه آن را در سیاستهای جهان استکبار یافت. چراکه ادیان الهی در ذات خود دارای اشتراکات فراوانی هستند. که به واسطه این اشتراکات میتوانند در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند.
رابطه اسلام و مسیحیت
ادیان الهی در ذات خود اختلاف ندارند و دارای مشترکات فراوانی هستند. آنها دارای اشتراکاتی مانند اعتقاد به توحید، معاد، نبوت عامه و... هستند. قرآن کریم نیز به این ارتباط میان ادیان الهی پرداخته است. وبه طور خاص مشترکات میان مسلمانان و مسیحیان در قرآن جایگاه ویژهای دارد.
قرآن بر وجود رابطهای متمایز و ویژه میان مسلمانان و مسیحیان تاکید میکند. و به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خطاب میکند:
«و لتجدنّ اشدّ الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا و لتجدنّ اقربهم مودّة للذین آمنوا الذین قالوا انّا نصاری؛(مائده/سوره۵، آیه۸۲) مسلماً یهودیان و کسانی را که شرک ورزیدهاند، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان خواهی یافت و قطعاً کسانی را که گفتند: ما نصرانی هستیم، نزدیکترین مردم در دوستی با مؤمنان خواهی یافت.»
واژه «یهود» در کاربرد قرآنی و یا بیشتر کاربردهای قرآنی آن، اشاره به بنیاسرائیل و یا یهود ـ به عنوان ملتی که در قرنهای متوالی جریان داشته است ـ و نیز به یهودیان مدینه که اسلام را رقیب قدرت اقتصادی و اجتماعی خود میدیدند، اشاره دارد؛ اما چرا قرآن میگوید: «الذین قالوا انّا نصاری»؛ یعنی کسانی که میگویند ما نصرانی هستیم، و نمیگوید کسانی که نصرانی هستند؛ زیرا قرآن گواهی میدهد و چه بسا گرایش ایشان نیز همانند گرایش اعراب بدوی باشد:
«قالت الاعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا؛( حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴) [برخی از] بادیه نشینان گفتند: ایمان آوردیم. بگو: ایمان نیاوردهاید، ولی بگویید: اسلام آوردیم.» بنابراین، نقل سخن نصارا که گفتند: انّا نصاری برای تصریح بر گواهی است.
پرسشهایی درباره نصارا در قرآن مطرح شده است که آیا آنان مسیحیاناند و یا به عبارت روشنتر آیا آنان از مسیحیان روم و بیزانس هستند؟ ما نمیتوانیم بگوییم که نصارای شبه جزیره عربستان، مسیحی نبودهاند و الهیاتشان را هم جدا از الهیات کشیشان ارتدکس یا کشیشان شرقی و غربی کلیسای نخست نمیبینیم.
دلیل دوستی نصارا با مؤمنان
قرآن دلیل دوستی نصارا با مؤمنان را چنین توضیح میدهد:
«ذلک بانّ منهم قسّیسین و رهباناً و انّهم لایستکبرون. و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع ممّا عرفوا من الحق؛ (مائده/سوره۵، آیه۸۲-۸۳) زیرا برخی از آنان، دانشمندان و رهبانانی هستند که تکبر نمیورزند، و چون آنچه را به سوی این پیامبر نازل شده بشنوند، میبینی بر اثر آن حقیقتی که شناختهاند، اشک از چشمهاشان سرازیر میشود.»
تاریخ اسلام به خوبى گواه این حقیقت است، زیرا در بسیارى از صحنههاى نبرد ضد اسلامى، یهود بطور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشتند.
در حالى که در غزوات اسلامى، کمتر مسلمانان را مواجه با مسیحیان مىبینیم، سپس قرآن دلیل این تفاوت روحیه و خط مشى اجتماعى را طى چند جمله بیان کرده، مىگوید: مسیحیان معاصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله امتیازاتى داشتند که در یهود نبود. نخست این که: «در میان آنها جمعى دانشمند بودند که به اندازه دانشمندان دنیاپرست یهود در کتمان حقیقت کوشش نداشتند» (ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ)
و نیز در میان آنها جمعى «تارک دنیا بودند» که درست در نقطه مقابل حریصان یهود گام برمىداشتند (وَ رُهْباناً). «و بسیارى از آنها در برابر پذیرش حق خاضع بودند، و تکبرى از خودشان نمىدادند» (وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ)
در حالى که اکثریت یهود به خاطر این که خود را نژاد برتر مىدانستند، از قبول آیین اسلام که از نژاد یهود برنخاسته بود سر باز مىزدند.(برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 550)
جایگاه ممتاز حضرت مسیح در فرهنگ اسلام
نگاه اسلام به حضرت مسیح(علیه السلام) یک نگاه ارزشی و اخلاقی است، به طوری که این چنین توصیف و منزلتی حتی در آیین مسیحیت مورد توجه و بیان قرار نگرفته است. علامه فقیه مرحوم کاشف الغطاء این چنین بیان می دارد اگر ما تعریف و تمجیدی که قرآن مجید در خصوص حضرت مسیح(علیه السلام) و مادر مکرمشان حضرت مریم مقدس (علیها السلام) بیان داشته را نداشتیم، جهان بشریت به عظمت و قداست حضرت مسیح(علیه السلام) دست نمی یافت.( پژوهشی در باره مسیح و انجیل،آیه الله شیخ محمد حسین کاشف الغطا، ص17.)
خداوند متعال با عبارتی نیکو حضرت عیسی بن مریم را می ستاید و به بزرگی و عظمت از ایشان یاد کرده و ایشان را مایه مبارکی و برکت معرفی می فرماید:« قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا وَ جَعَلَنی مُبارَكاً أَیْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا؛[مریم، آیات31و 30] (ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم او كتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا كه باشم- وجودى پربركت قرار داده و تا زمانى كه زنده ام، مرا به نماز و زكات توصیه كرده است»
ویژگی های ممتاز حضرت عیسی در قرآن
1- عیسی بن مریم الگوی تکریم والدین و دوری از ظلم
خداوند متعال در قرآن کریم با بیان اوصاف ارزنده حضرت مسیح ایشان را به عنوان یکی از اسوه های برتر اخلاقی معرفی می نماید بطوری که هر انسان آزاد و موحدی سزاوار است آن زیبایی های اخلاقی را در زندگی خود نهادینه کند.
یکی از اوصاف و شاخصه های برجسته ای که خداوند متعال آن را برای بندگان معرفی می فرماید توجه و تکریم والدین و دوری از ظلم و ستم در زندگی است. شاخص مهم اخلاقی که همه انسانها در زندگی فردی و اجتماعی خود نیازمند آن هستند، «وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا؛[ مریم، آیه 32] و مرا نسبت به مادرم نیكوكار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است».
2-دعوت به خدا پرستی و توحید
دعوت به خداپرستی و پرهیز از شرک، اصلی ترین و محوری ترین برنامه همه انبیاء الهی بوده است. حضرت عیسی(علیه السلام) نیز به فراخور وظیفه و مسؤلیت الهی خود در این زمینه از هیچ گونه تلاشی دریغ ننموده است. اصرار حضرت مسیح(علیه السلام) به یکتا پرستی و عبودیت خدای متعال گویای بطلان اعتقاد به تثلیث است. بر خلاف باور و اعتقاد پیروان حضرت مسیح که مقام اولوهیت و خدایی را برای ایشان قائل هستند ایشان این چنین باوری در خصوص خود نداشته و افراد را به توحید رهنمود ساخته است. « وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم؛[سوه مریم، آیه 36] و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش كنید این است راه راست».
در روایتی از حضرت عیسی (علیه السلام) در خصوص بندگی خداوند متعال این چنین نقل شده است: «طُوبی لِلَّذینَ یَتهَجَّدونَ مِن اللَّیلِ ، اُولئكَ الّذینَ یَرِثونَ النُّورَ الدّائِمَ؛( تحف العقول ، ص 510 .) خوشا آنان كه پاسی از شب را به عبادت می گذرانند ؛ آنان كسانی اند كه نوری ماندگار به ارث می برند.
3-روشنگری و تبیین حقایق
روشنگری و تبیین حقایق یکی از شعارهای مشخص حضرت مسیح(علیه السلام)در قرآن است. حركت انبیاء یك حركت فرهنگى و فكرى است نه كودتایى، ایشان به دنبال قوام نظام فکری امت خود بوده اند تا اینکه بدین وسیله به پیروان خود کمک تشخیص حق از باطل را نمایند. از اینرو خداوند متعال این شاخص حضرت عیسی(علیه السلام) را این چنین بیان می فرماید: « وَ لَمَّا جاءَ عیسى بِالْبَیِّناتِ قالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِأُبَیِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذی تَخْتَلِفُونَ فیهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُون؛[زخرف، آیه 63] و هنگامى كه عیسى دلایل روشن (براى آنها) آورد گفت: «من براى شما حكمت آورده ام، و آمده ام تا برخى از آنچه را كه در آن اختلاف دارید روشن كنم پس تقواى الهى پیشه كنید و از من اطاعت نمایید».
4-آبرومندی ومقبولیت در دنیا و آخرت
یکی اوصاف و ویژگیهای ممتازی که خداوند متعال تنها در خصوص حضرت عیسی(علیه السلام) از آن استفاده نموده است، آبرو مندی و مقبولیت در دنیا و آخرت است« إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسیحُ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبین؛[آل عمران، آیه45] (به یاد آورید) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به كلمه اى [وجود با عظمتى ] از طرف خودش بشارت مى دهد كه نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است در حالى كه در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود و از مقرّبان (الهى) است».
5-حضرت عیسی(علیه السلام) از صالحین بود
«وَ یُكَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ مِنَ الصَّالِحین؛[آل عمران، آیه46] و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت و از شایستگان است».« وَ زَكَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ؛[انعام آیه 85.] و (همچنین) زكریّا و یحیى و عیسى و الیاس را همه از صالحان بودند».
صلاح: در مقابل فساد و بمعنى شایسته بودن و نیكو شدن است، بطوریكه اختلال و فسادى در آن نباشد. و صالح بطور مطلق كسى است كه در افكار و أعمال و رفتار او هیچگونه فساد و تباهى صورت نگیرد.
بازگشت حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان
یکی از اعتقادات مهم مسلمانان بازگشت حضرت عیسی(ع) به همراه امام زمان (عج) در آخر الزمان است. از آیات مورد استناد اندیشمندان مسلمان درباره بازگشت ایشان در آخرالزمان استناد به آیه159 سوره نساء است که خداوند میفرماید: «وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا؛ از اهل کتاب اَحدی نیست مگر آن که پیش از مرگش به عیسی ایمان می آورد و عیسی(ع) در قیامت بر آنها شاهد است».
در این آیه صراحت دارد اهل کتاب قبل از مردن به عیسی(ع) ایمان میآورند. البته استدلال دیگری وجود دارد که گفته میشود ضمیر مرجع در «موته» به عیسی(ع) باز میگردد به این معنا که قبل از مردن عیسی(ع) به او ایمان میآورند. بر اساس کتب تفسیری و روایی این آیه حاکی از رجعت عیسی(ع) و ایمان اهل کتاب به ایشان است. شیخ حر عاملی درباره آیه مذکور نقل میکند: «حجاج از شخصی به نام حوشب درباره این آیه سؤال میکند و او میگوید: إن عیسى ینزل قبل یوم القیامة الى الدنیا فلا یبقى أهل ملّة یهودى و لا غیره الّا آمن به قبل موته؛ عیسی(ع) قبل از دوران قیامت به دنیا نازل میشود پس هیچ قوم یهودی و نه کس دیگری باقی نمیماند مگر اینکه قبل از مرگ عیسی(ع) به ایشان ایمان میآورد. بعد حجاج گفت این حدیث را از کجا نقل کردی؟ حوشب گفت از امام محمد باقر(ع) نقل کردم. حجاج گفت از چشمه زلالی آن را آوردی.» (الإیقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، ص340؛ تفسیر البرهان، ج2، ص197).
محمد حسین جلال الدینی
چون متأسفانه ما خیلی از پیامبران خود مطلع نیستیم